دانلود و خرید کتاب عطر سحر نیره جهانشاهی
تصویر جلد کتاب عطر سحر

کتاب عطر سحر

انتشارات:نشر بید
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب عطر سحر

کتاب عطر سحر مجموعه اشعار نیره جهانشاهی است که نشر بید آن را به چاپ رسانده است.

کتاب عطر سحر مجموعه‌ای از دل نوشته‌های سحرگاهی شاعر است که با زبان ساده و روان و دلنشین بازگو شده است

شاعر در مقدمه کتاب می‌نویسد:

سحرگاهان که درب عرش گشوده می‌شود و صدای بال ملائک زمین و آسمان را مسحور خود می‌کند؛ عطر دل انگیز سحر در نجوای نمناک صبا روح آدمی را به پرواز در می‌آورد.صدایی از اعماق بی کرانه‌ی عالم تو را فریاد می‌زند، تو را به خود دعوت می‌کند.

باید سفر کرد. باید رفت . باید دل برید. دل کندن و دل بریدن شرط رهایست.

مرغ دل به دور از ‌های و هوی دنیای تیره و تار قفس تن را می‌شکند، بال می‌گشاید، آزاد و رها در بی کرانه‌های وجود به پرواز در می‌آید تا در حرم امن نگاهت ای خالق هستی ماوا بگیرد، بر گنبد لاجوردی مهرت بنشیند، الماس دیدگان را با حضورت متبرک کند و تو را در هاله ایی از مهر و محبت اهورایی در آغوش کشد.

آرام شود و به آرامش ابدی برسد .

عطر سحر منظومه ایست شیرین و جذّاب از دل نوشته‌های سحر گاهی حقیر که در رمضان ۹۸ با نظم دعاهای روزانه ماه مبارک با توفیق الهی به رشته‌ی تحریر در آمده است.

امید است که مورد توجه خالق هستی و شما خواننده‌ی محترم واقع شود.

 خواندن کتاب عطر سحر با به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به شعر و دلنوشته مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب عطر سحر

ماه میهمانی حق آمده از ره دور

کوله بارش همه نور

و نگاهش پر اسرار شب تقدیر است

پر آیینه صبح

بنشینیم و کتاب قدرش را ورقی بگشاییم

پر شویم تا ابدیت از نور

بشنویم قصه‌ی شور

قصه‌ی عشق همان شبرو عاشق در باد

در دل ظلمت و اوج بیداد

در دل شب به دور از نگه عاشق ماه

کوله بارش پر نان و خر ما

چشم‌ها بر در او می‌آید

گام‌های نفسش را در آن کوچه تاریک و مهیب

در شب تلخ همان شهر غریب

باز هم می‌شنوم

چشم‌های نگران بر در او می‌آید

تا کشد دست نوازش به سر طفل یتیم

یا نه روشن بکند

آتش بیوه زن خسته و پیر

قصه اش طولانی است

قصه‌ی خون دلی که به جوش آمده ازچاه سیاه

آه هنگام سحر نزدیک است

من هنوز می‌شنوم

گام هایش آرام

همچو یک شبنم غلتان به روی گل سرخ

پای افزار پراز وصله‌ی او

پر شده از شن و خاک

ماه ایستاده دو چشمش نگران

حلقه‌ی در به فغان

مرغکان مویه کنان

که مرو ای نفس صبح بمان

فتنه خنجر به بغل کرده هنوز منتظر است

خنجرش بران است

آنقدر که بشکافد سر قرآن خدا را از کین

آنقدر که بدرد فرق عدالت را تا سرانجام زمین

تو بمان صبح رها عطر خدا

شهد نام و نفس توست که جان می‌بخشد

زندگی بی تو سراب است حباب است

جدال است و جنون

عشق تو باده‌ی خون

یاد تو می‌ماند

چون درفشی پر نور بر بلندای حضور

عشق تو چون خورشیددارد هر صبح طلوع

گه ز عشقت بشود یاس کبود

گاه خون جگری در حلقوم

گاه خورشید موذن سر چوب

عشق تو جاوید است در دل روشن مردان غیور

شیعه هرگز نرود در بر زور تا دم وقت ظهور

شب قدرتان مقدر شود با ولای علی(ع)

*******

سحر عطر تو را دارد به همراه

تو را خواند مدام مرغ شبانگاه

نوای عشقت آید از دل سنگ

عیان می بینم آن را هر سحر گاه

بسر شد ماه زیبای خداوند

رسیده آخرین آدینه ی ماه

به پایان کی رسد دوران هجران

کجا مثمر بگردد ناله و آه

بهاران طی بگردد روح گلزار

دو چشم منتظر خشکیده بر راه

دلم دیوانه بود دیوانه تر شد

زبس که خیره شد بر چهره ی ماه

دعا کن تا سحر گردد شب تار

جهان گستر بگردد دولتت شاه

بسر گردد خزان باغ عالم

عیان خورشید رخسارت به درگاه

رسیده روز قدس ای ماه کعبه

چه می شد می رسید آن روز دلخواه

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۴۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان