کتاب ققنوس قاف عشق
معرفی کتاب ققنوس قاف عشق
کتاب ققنوس قاف عشق (در نجوای هشت شعر) مجموعه اشعار مریم تقدسی(ماریا ) است که نشر بید آن را به چاپ رسانده است.
هشت شعر روشی نو در سرایش شعر کوتاه است که با ترکیبی خاص نوشته میشود تا شاعر علاوه بر خلق اثر هنری بعنوان شعر در چالشی هدفمند به اینجا و اکنون برگردد و تک تک کلمات را از خیل کلماتی که در ذهن دارد انتخاب و کنار هم بگذارد. هشت شعر روشی برای تمرکز هر چه بیشتر را به علاقمندان شعر ارائه داده است و بانو تقدسی در شناخت، پیشرفت و معرفی هشت شعر از ارکان اصلی آن است.
قفنوس قاف عشق هم ما را با افکار و احساسات ناب شاعر آشنا میکند و هم نشانگر تلاش بیوقفه شان است که در مدت کوتاهی قطعات بسیاری براساس شاخصههای هشت شعر نوشته اند.
با نگاهی کوتاه به آثار ماریا میتوان دریافت که شاعر با طبیعت خیلی مانوس است زیرا آثارش عجین است با طبیعت بکر و شاعر بسان طبیعت رنگارنگ و زیبا با استفاده از ترکیبات بکر و نو شعر طبیعی خود را زیبا میسراید و تنگی و ضعف تالیف در اشعار وی چندان محسوس نیست.
از برخی سپیدهای شاعر آواز گنجشکهای توی جنگل و صدای موج دریای نیلگون خزر بگوش میرسد و این طبیعی بودن شعر را نشان میدهد و البته آثار طبیعی است که میماند مثل خود طبیعت زنانه چنان استفاده میکند که نشان از مهارت و احساس درونی شاعر است که هنرمندانه از حقوق بانوان دفاع میکند و غیر مستقیم درمییابیم که میگوید شعر یعنی مبارزه شعر یعنی دفاع.
خواندن کتاب ققنوس قاف عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به شعر معاصر مخاطبان این کتاباند.
اشعاری از کتاب ققنوس قاف عشق
آخرین خط مشق عشق را با دلهره نوشتم
بر برگی که پایان را جار میزد
بر گوش کر ولالی که
زبان اشاره را آموخته بود
از آهنگ بنان انگشتانت
که جز نوازشت
او نمیشنید
هرگز
***
میخواهم
جزغاله بشوم
وسط گلهای آتشین
در پیج وخم سخت فاصلهها
بر ابریشم پوشالی، پروانگی خویشتن
پیله نکن به شبنم و نسیم
من جز شیون تند باد،در توتستان نشنیدم
از هفت پشت یتیمی تنبور پر سوز بیآواز
***
به جداییهای تلخ سوگند که من چقدر دلگیرم
از شمردن روزهای خستهی تقویم روی دیوار
که روزی، روزگارم را خط خطی کردند
در ماه و سالهای ویرانی
که مالک تنهاییها یم شدم
د رشبهای بیسحر
خوابگردیهای بیمقصد
کلافگیها یم
نیزاران
بنوازید نی
موسیقی سکوت جانفرساست
خستهام از بربطهای بیجان
تنبورهای دلشکستهی زیر سایه توت
که با بیسروسامانی خام خود میسوزنند
دغدغههای زخمی نهفته بیحوصلگی را قورت میدهند
گلشن بهار را تا عریانی پاییز وصله پینه میکنند
***
بال و پرم
وسعت پروازست
زمین انتهای اسارت
غل وزنجیر زنگ زدهی زمان
تا هفت آسمان پیچیده فریادش
کنج هیچ قفسی همنفسم نشد آخر
نشستهام پشت نردههای الف الفبای سالهای کودکی
برای تشنگیام به حرف ب آب نرسید آموزگارش
حجم
۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
نظرات کاربران
قشنگه حتما بخونید