دانلود و خرید کتاب آیا می شود زندگی بهتری در ایران داشت؟! زهره خاکساری
تصویر جلد کتاب آیا می شود زندگی بهتری در ایران داشت؟!

کتاب آیا می شود زندگی بهتری در ایران داشت؟!

معرفی کتاب آیا می شود زندگی بهتری در ایران داشت؟!

کتاب آیا می شود زندگی بهتری در ایران داشت؟! نوشته زهره خاکستری است. کتاب آیا می شود زندگی بهتری در ایران داشت؟! به شما کمک می‌کند زندگی بهتری داشته باشید.

درباره کتاب آیا می شود زندگی بهتری در ایران داشت؟!

تا به‌حال از خودتان پرسیده‌اید زندگی‌کردن به این صورت چیست؟ نه تفریحات سالمی دارم، نه شور و شوق ازدواج دارم، نه مثل قدیم می‌توانیم با دوستان یک جا جمع بشویم. آخر این هم شد زندگی؟  

نویسنده در این کتاب سعی کرده‌ است در قالب یک داستان نکات آموزنده، نکات آموزنده در زمینه تاثیر کلام در زندگیتان به شما یادآوری کند که می‌تواند زندگی شما را در جهت مثبت و سازنده و درست و حساب شده پیش ببرد. او معتقد است که خدای عزیز و قدرتمند به همه ما کمک می‌کند تا در مسیر درست پیش برویم اگر تصمیم بگیریم بیشتر از قبل روی کلمه‌هایی که به کار می‌بریم کنترل داشته باشیم تا بتوانیم تغییراتی اساسی در ایران وزندگی خودمان بوجود بیاوریم هر آنچه در این جهان لایتناهی می‌چرخد وهر سوالی که جوابش در درون هر انسان از جانب خداوند قرار دارد.

این کتاب به شما کمک می‌کند خداوند را در زندگی حس کنید و زندگی‌تان را متفاوت پیش ببرید. 

خواندن کتاب آیا می شود زندگی بهتری در ایران داشت؟! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند زندگی شادی داشته باشند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آیا می شود زندگی بهتری در ایران داشت؟!

و بلند با خودش گفت این دفعه دیگر واقعا به این نوشته عمل می‌کنم. من لیاقت بهترین‌ها را دارم. بعد با خودش فکر کرد آیا این خودخواهی است که این‌جوری صحبت می‌کند یا خویشتن‌دوستی؟ در این مورد مقاله‌ای را در اینترنت خوانده بود. با خودش فکر کرد چقدر خوب است که می‌شود در مورد هر چیزی در اینترنت مطلب پیدا کنیم، بخوانیم و اطلاعات خود را زیاد کنیم؛ اما کتاب‌خواندن یک لذت و انرژی خاص دیگری دارد. خویشتن‌دوستی یعنی اینکه تفاوت‌های خود را می‌پذیری و به دنبال پرورش و استعدادهای خودت می‌روی و خودت را لایق بهترین‌ها می‌دانی؛ یعنی اینکه تحت هیچ شرایطی احساس خودت را خراب نمی‌کنی و خودت را مورد سرزنش قرار نمی‌دهی. امکان دارد اشتباه کنی؛ اما با احساس خوب و برنامه‌ریزی درست و حساب‌شده آن را می‌پذیری و در جهت مثبت گام برمی‌داری و تغییر می‌کنی. به هر حال هر انسانی نقطه‌ضعف‌هایی دارد و توانایی‌اش محدود است؛ پس باید روی خودش کار کند و خود را قدرتمند کند. یک آدم خویشتن‌دوست به سلامتی جسمی و روحی خود اهمیت می‌دهد، مثبت‌اندیش است، خودش را می‌بخشد و می‌داند که انسان جایزالخطاست و زبان بدن قوی‌ای دارد. علی با خودش گفت: نه پس من خودخواه نیستم، من یک خویشتن‌دوستم که می‌خواهم در جهت درست و سازنده حرکت کنم. یک آدم خودشیفته و خودخواه معتقد است از دیگران بهتر است و به‌هیچ‌عنوان نمی‌پذیرد که اشتباه می‌کند و اصرار دارد کارهای اشتباه خودش را توجیه کند و در مقام دفاع از آنها برمی‌آید تا ثابت کند همه‌چیزدان است و حاضر به تغییر نیست. علی همان‌طور که به این چیزها فکر می‌کرد از فرط خستگی به خواب عمیقی فرو رفت. صبح که از خواب بیدار شد، سر جای خودش غلتی زد و با خودش گفت دیشب قسم خوردم این وضعیت را برای خودم درست کنم، پس زنگ می‌زنم و سه روز از رئیسم مرخصی می‌گیرم. من زندگی خودم را زیبا و ارزشمند می‌کنم. بعد از اینکه با رئیسش صحبت کرد و مرخصی گرفت، یک دوش گرفت، صبحانه‌اش را خورد و نشست پشت لپ‌تاپش و یک صفحه را باز کرد و بالای آن نوشت به نام آنکه جان را فکرت آموخت؛ زندگی جدید من... کمی فکر کرد و از ته دلش شروع کرد به خودش خندیدن. با خودش گفت آخر من چه می‌دانم باید چه کار کنم؟ مگر من خودت را خراب نمی‌کنی و خودت را مورد سرزنش قرار نمی‌دهی. امکان دارد اشتباه کنی؛ اما با احساس خوب و برنامه‌ریزی درست و حساب‌شده آن را می‌پذیری و در جهت مثبت گام برمی‌داری و تغییر می‌کنی. به هر حال هر انسانی نقطه‌ضعف‌هایی دارد و توانایی‌اش محدود است؛ پس باید روی خودش کار کند و خود را قدرتمند کند. یک آدم خویشتن‌دوست به سلامتی جسمی و روحی خود اهمیت می‌دهد، مثبت‌اندیش است، خودش را می‌بخشد و می‌داند که انسان جایزالخطاست و زبان بدن قوی‌ای دارد. علی با خودش گفت: نه پس من خودخواه نیستم، من یک خویشتن‌دوستم که می‌خواهم در جهت درست و سازنده حرکت کنم. یک آدم خودشیفته و خودخواه معتقد است از دیگران بهتر است و به‌هیچ‌عنوان نمی‌پذیرد که اشتباه می‌کند و اصرار دارد کارهای اشتباه خودش را توجیه کند و در مقام دفاع از آنها برمی‌آید تا ثابت کند همه‌چیزدان است و حاضر به تغییر نیست. علی همان‌طور که به این چیزها فکر می‌کرد از فرط خستگی به خواب عمیقی فرو رفت. صبح که از خواب بیدار شد، سر جای خودش غلتی زد و با خودش گفت دیشب قسم خوردم این وضعیت را برای خودم درست کنم، پس زنگ می‌زنم و سه روز از رئیسم مرخصی می‌گیرم. من زندگی خودم را زیبا و ارزشمند می‌کنم. بعد از اینکه با رئیسش صحبت کرد و مرخصی گرفت، یک دوش گرفت، صبحانه‌اش را خورد و نشست پشت لپ‌تاپش و یک صفحه را باز کرد و بالای آن نوشت به نام آنکه جان را فکرت آموخت؛ زندگی جدید من... کمی فکر کرد و از ته دلش شروع کرد به خودش خندیدن. با خودش گفت آخر من چه می‌دانم باید چه کار کنم؟ مگر من  

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

حجم

۱۵۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان