کتاب کلاس سومی ها، فرشته
معرفی کتاب کلاس سومی ها، فرشته
کلاس سومی ها، فرشته داستانی برای کودک و نوجوان به قلم جری اسپینلی است که با ترجمه فرمهر منجزی در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
این کتاب برنده جایزه کتاب کودک کارولینای شمالی و جایزه بلکآید سوزان شده است.
درباره کتاب کلاس سومی ها، فرشته
در کلاس سوم مدرسه قصه ما هر هفته یک مسابقه بگزار میشود که در آن بهترینها را معرفی میکنند. کسی که بهترین رفتار را در طول هفته داشته باشد میتواند تاج مسابقه را بر سرش بگذارد. سادز دوست دارد همیشه اولین نفر باشد. او برنامهریزی کرده تا تاج را ببرد اما خوب بودن همیشه کار راحتی نیست. او نهتنها باید در مدرسه خوب باشد بلکه بیرون از مدرسه هم باید پسر خوبی باشد. خب معلم که نمیتواند بیرون از مدرسه را ببیند پس چطور میفهمد که سادز در بیرون از مدرسه چه رفتاری دارد؟
فصلهای کتاب کوتاه است و سرعت داستان برای کودکان مطلوب است. خواننده با شخصیت اصلی به خوبی همذاتپنداری میکند و از فضاهای آشنای خانه و مدرسه لذت میبرد.
درباره جری اسپینلی
جری اسپینلی در سال ۱۹۴۱ متولد شده و اهل امریکا است. او نویسنده ادبیات کودک و نوجوان است و زمان خود را بیشتر صرف نوشتن داستان کوتاه میکند. اسپینیلی در سال ۱۹۷۷ با آیلیلن مسی یکی دیگر از نویسندگان حوزه ادبیات کودک ازدواج کرد و آنها اکنون با همکاری هم کتابهای خود را تولید میکنند. خانواده شاد اسپینلی ۶ فرزند و ۲۱ نوه دارند.
بخشی از کتاب کلاسسومیها، فرشته
حق با مامان بود.
امروز در مدرسه بعضیها آب دهان رویم نینداختند یا بهِم سلام نکردند یا نگاهم نکردند یا هر چیز دیگری، به زبان دیگر، درست مثل روز پیش، محلم نگذاشتند. حتی در ساعت کتابخوانی که همه جا ساکت بود، وقتی مدادش را روی زمین انداخت و آن را برداشتم و بهش دادم، ازم تشکر نکرد.
و مامان دربارهٔ چیزهای فرشتهای هم حق داشت. از لحظهای که خانم سیمز گفت: «صبح بهخیر فرشتهها!» و همهٔ ما جواب دادیم: «صبح بهخیر خانم سیمز!» میتوانستی همهمهای فرشتهگونه را در هوا احساس کنی. دارِن تَپ، که هیچوقت نمیگفت لطفاً یا متشکرم، دستش را بالا برد و گفت: «خانم سیمز، میشود لطفاً اجازه بدهید بروم دستشویی؟» و وقتی دارِن برگشت، همینطور که از کنارِ، میسی هاوِربِک، که خجالتیترین فرد در کلاس است، میگذشت، میسی آهسته بهش گفت: «زیپِ شلوارت باز است.»
در تمام طول روز، خواهشها و لطفاًها و ببخشیدها مثل مگسها و زنبورهایی که دورِ سفرهٔ پیکنیک میچرخند، دوروبر کلاس به گوش میرسید.
همینطور هم یکعالمه، «کی این را آنجا گذاشته؟»، چون از لحظهٔ اول، همهٔ چشمها به میزِ خانم سیمز خیره شده بود. گوشهای از میز سیبی جا خوش کرده بود. یک سیبِ قرمزِ براقِ واقعاً بزرگ. چنان برق میزد، انگار ماشینِ نویی بود.
پچپچها در میان ردیف نیمکتها کم و زیاد میشد:
«کی این کار را کرده؟»
«کارِ کیست؟»
«کار کیست؟»
هیچکس نمیدانست.
بهجز من.
حجم
۳٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۳٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
نظرات کاربران
ابن کتاب بهتره یا دختر انار؟
عالی!👌
حتما خریداری کنید عالیه