دانلود و خرید کتاب تمساح پژمان پروازی
تصویر جلد کتاب تمساح

کتاب تمساح

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تمساح

کتاب تمساح نوشته پژمان پروازی است. این کتاب داستان یک کارگاه تازه‌کار و باهوش است که باید پرونده مهمی را حل کند.

درباره کتاب تمساح

مجید صباحی و اعضای خانواده‌اش در خانه‌شان کشته‌شده اند. همسرش، یک پسر هفده‌ساله و دو دختربچه‌ یازده و هشت‌ساله‌ در خانه به قتل رسیده‌اند  جسدشان تکه تکه شده و رهایشان کرده‌اند. کارآگاه رسولی باید این پرونده را حل کند اما چطور. سروان مهرپور هم قرار است به او در این پرونده کمک کند. 

مجید صباحی یک بازیکن مشهور فوتبال بوده، قاتل آشنا بوده چون خودش در را به روی مقتول باز کرده است. او به بهانه‌ای به داخل خانه آمده همه را کشته و رها کرده و رفته است. جنایت زمانی فاش می‌شود که مامور شهرداری متوجه چیزی در دهان یکی از گربه‌های محل می‌شود. یک انگشت بریده انسان. او با پلیس تماس می‌گیرد و پرونده‌ای خون‌آلود باز می‌شود. در زمانی که جنایتی عظیم فاش شده است خواهر قربانی با کارآگاه تماس می‌گیرد،‌ او می‌خواهد با او حرف بزند. اما اتفاقی باعث می‌شود نتواند کارآگاه را ببیند. 

خواندن کتاب تمساح را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تمساح

سرهنگ گفت احتمال هر چیزی هست سروان به‌هرحال بایستی مطمئن شد و سروان مهرپور و سربازرس حرف سرهنگ را تأیید کردند.

کارآگاه رسولی گفت پولدار و مرفه بودن دلیل بر خوبی یا بدی نمیشه، باید دید این پول‌ها رو چطور و از کجا به دست آوردن، بنای هر کاخی با رنج کوخ‌نشینان زیادی ساخته شده و این را هم بایستی بهش توجه کرد.

سرهنگ گفت موافقم، فعلاً جلسه تعطیل، من یک گروه رو برای کنترل و تحقیق و شناسایی به کوچه‌ی موردنظر اعزام کردم و برای کنترل مرزهای خروجی هم دستورش رو صادر می‌کنم و تا کارآگاه به منزل بروند و کمی استراحت کنند سروان مهرپور هم پرونده رو تکمیل و یک نسخه رو به ایشون خواهد رسوند.

کارآگاه گفت متشکرم، البته با دیدن این تصاویر ترجیح می‌دهم باوجود خستگی بیدار بمونم و زودتر جانی را پیدا کنیم تا اون وقت مقداری روحم آروم تر بشه.

سروان مهرپور رو به سرهنگ گفت اطاعت می‌کنم قربان و ضمن ادای احترام برای تکمیل مدارک پرونده از اتاق بیرون رفت.

سربازرس هم اجازه خواست و برای پیگیری امور پرونده بیرون رفت.

سرهنگ گفت: الان ماشین میاد دنبالتون کارآگاه.

کارآگاه با بی‌میلی و از روی کنجکاوی که بلکه بتواند ردپایی از قاتل پیدا کند درحالی‌که به عکس‌ها نگاه می‌کرد گفت این قاتل بی‌رحم‌ترین قاتلی هست که من تا حالا دیدم جناب سرهنگ. 

سرهنگ گفت ما گفتیم که محل رو بگردن اما به نظر میاد چنین شخصی احتمالاً حرفه‌ای هست و بایستی سابقه‌ی بزه و جنایت داشته باشه.

کارآگاه رسولی با تعجب به سرهنگ نگاه کرد و پرسید: من متوجهی منظور شما نشدم جناب سرهنگ، آیا این که محل رو جستجو کنیم بااینکه قاتل حرفه‌ای باشه منافاتی باهم دارند؟

سرهنگ جواب داد: تاکنون هیچ مورد خلاف و یا فرد خلافکاری که توی این کوچه زندگی بکنه رو نداشتیم برای همین هم کنجکاو شدم بدونم تئوری شما دراین‌باره چی هست کارآگاه؟

کارآگاه پاسخ داد: از روی عکس‌ها ببینید.

سرهنگ جلو آمد و با دقت به عکس‌ها خیره شد، ازآنجاکه سرهنگ دوستی به عنوان رئیس آگاهی تبریز بسیار هوشمند و در ضمن با تجربه بود خیلی سریع متوجهی منظور کارآگاه رسولی شد و ناخودآگاه آهی کشید.

سیّد جواد
۱۴۰۰/۱۰/۲۱

کتاب ۴۷۴ از کتابخانه همگانی ، اولا کتاب اول از این مجموعه به نام "شبح" در اپلیکیشن موجود نیست! ثانیا پیدا شدن قاتل بدون هیچ دلیل و مدرکی صورت گرفت و اصلا مشخص نشد چطور و چگونه به قاتل رسیدند ! ثالثا حدسیات

- بیشتر
Diyana
۱۴۰۲/۰۶/۲۲

موضوع رمان خوب بود و اگر دقیق نوشته می‌شد خیلی خوب می‌شد. ولی چه طوری بدون مدرک قاتل رو شناسایی کرد؟! و در نهایت مدرک هایی که به دادگاه ارائه داد رو از چه روشی به دست آورده بود؟!

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

حجم

۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان