کتاب نوشدارویی پیش از مرگ سهراب
معرفی کتاب نوشدارویی پیش از مرگ سهراب
کتاب نوشدارویی پیش از مرگ سهراب نوشته احمد لاجوردی است. این کتاب خاطرات پزشکان در هشت سال دفاع مقدس است. کتاب نوشدارویی پیش از مرگ سهراب را انتشارات نسل روشن منتشر کرده است.
درباره کتاب نوشدارویی پیش از مرگ سهراب
مردان و زنان بسیاری پشت خاکریزها استوار ایستادند. دشتهای سرخ از خون، شرف، ایثار، کوههای رفیع و سربلند و برف های سرخ شده از اثر زخمها، دره های عمیق، شیارهای نا امن، سیم خاردارهای بی شمار از فاو، شلمچه، سوسنگرد چزابه، بازی دراز، مهران، نفت شهر، سردشت، هورالهویزه، حاج عمران، حمیدیه، سومار، شمشی، ماووت، مندلی، شاخ شمیران، کرخه کور، شیاکوه، تپه های الله اکبر، اّمقر، قصر شیرین ....... شاهدند که در هشت سال دفاع مقدس از میهن، چه عزیزانی رفتند، چه عزیزانی ماندند بی اندام وچه مادران، پدران و همسرانی ماندند در حسرت یک خداحافظی ساده یا گوری که بر آن نماز گذارند.
ایفای نقش پزشکان، پیزاپزشکان و پرستاران از دید هیچ رزمنده و کسانیکه به جبهه رفت و آمد داشتند پنهان نمانده است. این کتاب روایت افرادی است که هرگز شجاعت و از خود گذشتگیشان را نباید فراموش کرد.
خواندن کتاب نوشدارویی پیش از مرگ سهراب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به خاطرات دفاع مقدس پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب نوشدارویی پیش از مرگ سهراب
یادم هست یکی از دوستان آمد و گفت: تو در دبیرستان شاگرد خوبی بودی و شانس زیادی برای قبولی داری و الان هم انقلاب فرهنگی تمام شده و دانشگاهها باز گشائی شده اند. چرا در کنکور شرکت نمیکنی؟ به اصرار دوستم و در آخرین لحظات ثبت نام و در آزمون شرکت کردم. هرچه در ذهنم از دوره دبیرستان مانده بود، روی کاغذ آوردم. اصلا فرصت کافی برای مطالعه نداشتم و با همان معلومات قبلی درکنکور شرکت کردم. جنگ وقتمان را میگرفت و دو سه سال پس از دبیرستان به هیچ وجه مطالعه درسی نداشتم. نتایج کنکور اعلام شد و من به دلیل مشغله زیاد پیگیری نکردم. یک روز روزنامه میخواندم که به طور تصادفی اسامیرا دیدم و متوجه شدم در رشته پزشکی قبول شده ام. وقتی پایه قوی درسی داشته باشی کسی نمیتواند معلوماتت را از تو بگیرد. گاهی به بچههای خودم سفارش میکنم، پایههای درسی تان را از ابتدا قوی کنید، نه شب امتحان. خودم علیرغم عدم آمادگی برای کنکور از ابتدا با حضور معلمهای خوب و فداکار و مدیر کارآمدی بنام آقای اوحدی در قم که از بهترینها بود و مدیون او هستم و سخت کوشی و تلاش خودم در طول تحصیل، نتیجه اش این شد که پس از سه سال فراغت از تحصیل در رشته پزشکی قبول شدم و در سال ۱۳۶۲ در دانشگاه علوم تندرستی در ابتدای خیابان دربند که پس از مدتی به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی منضم شد، ثبت نام کردم.
در سالهای آخر جنگ باتوجه با آشنائی به امور پزشکی میتوانستم در این زمینه نیز فعال باشنم. البته این طور نبود که جنگ فقط در خط مقدم جبهه یا در بیمارستان امام حسین (ع) یا بیمارستان شهید بقائی در اهواز باشد. اساتید علاوه بر این که در نزدیکی خط اول جبهه عملهای جراحی انجام میدادند در بیمارستانهای بزرک و کوچک تهران و شهرستانها خدمات گسترده ای به رزمندگان ارائه میکردند. آدمهای بزرگیکه الگوی دانشجویانی چون من و دیگران بودند. اساتیدی مانند: آقایان دکتر ایرج فاضل، دکتر کلانتر معتمدی و دکتر منوچهر دوائی، در روز عملیات، ساعتها بیدار میماندند و در بیمارستانهای مجهز صحرائی درکنار جبهه عمل جراحی انجام میدادند.
حجم
۳۲۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۸۲ صفحه
حجم
۳۲۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۸۲ صفحه