نظرات کاربران درباره کتاب سالتو
۳٫۵
(۳۳۰)
Fatemeh
کتاب در مورد جوانی کشتی گیر از طبقه فقیر جامعه است که دست تقدیر اونو با یه مربی آشنا کرده و مسیر زندگیش عوض میشه، چیزی که قابل توجه هست اینه که آدم های اطراف ما هر کدوم داستانی برای زندگیشون دارن، شاید گاهی اوقات خلاف کاری آدم ها در نتیجه عقده ها و ناکامی های گذشته باشه همون طور که تو این کتاب هم شرح داده شده. اما چیزی که جالب بود مقایسه کشتی و زندگی بود، نباید همیشه از زور استفاده کرد، برای حل یه مشکل باید فکر کرد و راه حل درستی براش پیدا کرد، زور زدن و زورگفتن به معنای قوی بودن نیست این فکر درسته که منجر به نتیجه صحیح میشه. سالتو فنی در کشتی که کم استفاده میشه اما نماد قدرت و سرعت و بزرگی هست، جوان این داستان همزمان که تو کشتی مهارت کسب میکنه، با فراز و فرودها و پستی و بلندی های زندگی هم آشنا میشه
m.r
نه شیما نیست
Dina Maaref
بالاخره کارگردان که نمیتونه خود کتاب رو فیلم کنه و اسمش رو تغییر بده
نیاز بوده یه شخصیت هایی اضافه کنن و بردارن
یا اسمشون رو عوض کنن
من هنوز کتاب رو نخوندم ممکنه بگید شیما هم توی کتاب هست یا نه
Aqua_R
عاطی و ابرا و طلا هستن
fatemeh
اولین داستانی که از این نویسنده خوندم
کتابی جذاب و پرکشش با توصیفات خوب و سوژه ی نسبتا تازه اما به نظرم باید به پایان قصه بیشتر پرداخته میشد
کاربر ۱۷۹۰۲۲۱
کتاب فوق العاده جذاب و پرکششی بود. صرف نظر از اینکه به ورزش و کشتی علاقه دارید یا نه پیشنهاد میکنم حتما بخونید
قاصدک!
کتاب داستان بد نبود، ولی من خوشم نیومد همش پر از خیانت بود سر آدم گیج میرفت.
راستی اگر فک میکنید با خوندن این کتاب داستان فیلم یاغی براتون روشن میشه، اشتباه میکنید چون خیلی باهم فرق دارن و کلا یه چیز دیگس.
miss_yalda
پسر کشتیگیری توسط یکی از علاقهمندان به کشتی کشف و پرورش داده میشه اما نه لزوما به دلایل خیرخواهانهای که ما فکر میکنیم.
داستان جذاب بود و ما رو با خودش میبرد. کشتی توی تمام کتاب جریان داره؛ جایی خوندم که تهران رو به عنوان یه شخصیت توی این رمان در نظر گرفته بودن و اگر اینطور بخوایم فکر کنیم، کشتی یکی از شخصیتهای اصلی داستان بود! خیلی جذاب توصیف میشه و خستهکننده نیست. حتی مسابقات رو هم نویسنده با توصیف زیاد، حوصلهسربر نمیکنه. فکتهای جانوران رو هم دوست داشتم!
*******ممکنه داستان اسپویل بشه*******
اما دیالوگهایی توی دهن بعضی شخصیتها میاد، که ازشون انتظار نمیره؛ خلافکار، معتاد شیرهای، رییس باند و همه ادبیاتی حرف میزنن. البته بعضی قسمتها این اتفاق رخ میده و خیلی جاها کاملا متناسب با شخصیت نوشته شده. توی کتاب گفته میشه که فحش خواهر و مادر میدن و کلا کشتی رو جور خاصی توصیف کرده، اما بعد میبینیم همه از راوی تا مربیش، از واژه دستشویی گرفتن استفاده میکنن، در حالی که با توصیفات قبلی که شده جور درنمیاد. یا جایی یه خلافکار میگه چی چی شعر، که خوب همه میدونیم این رو نمیگه! راجع به مورد دوم قطعا نمیشه از کلمه اصلی استفاده کرد و از سد وزارت رد شد، اما میشد واژهای دیگه با همین کاربرد رو نوشت. بعضی تیکهها و اتفاقات جوری نوشته شده که انگار یه نویسنده کاملاً مبتدی پشت کتابه. مثلا جایی که ماموران اومدن سراغ جزیره و سیاوش از یکی میپرسه چی شده و اون توضیح میده و آخرش میگه مثل پارسال ، یادته که چی شد. و این تمهید اینجا چیده شده که اون قضیه رو بیان کنیم در حالی که حتی بدون این تیکه هم میشد به راحتی به قضیه ادامهدار اومدن ماموران اشاره کرد. یا وقتی که همه چی گل و بلبله و از قضا همون لحظه تلفن نادر زنگ میخوره و عصبانی میشه و ... . با توجه به بقیه کتاب، انتظار این نوع آماتوری رو نداشتم.
قسمت باند مواد و سرانجامشون، کلا کلیشهای و کمی تخیلی بود. آخرش تکلیف خیلیها معلوم میشه اما برام عجیب بود که هیچ اشارهای به مریم نشد. البته این هم احتمالا به این خاطره که قهرمان قصه دیگه به کل از جزیره و شخصیت قبلی خودش گذر کرده و عوض شده. گرچه هیچکدوم از چیزایی که گفتم باعث نمیشه کتاب رو دوست نداشته باشم یا پیشنهادش ندم. امیدوار بودم کتاب یهدست عالی باشه اما کم و کاستیهایی داره. تعداد جملات و قسمتهایی که هایلایت کردم کم نیست و این خودش نشون دهنده این هست که چقدر لذت بردم.
farez
سالتو...فنی در کشتی که به ندرت زده میشه اما نشان دهنده ی چابکی،سرعت و هوش یک کشتی گیره...
سالتو خورده ها و زده ها میدونن...که زندگی عینا همینه...
برای انهایی که بنا به نقششون در چرخه زندگی، در سختی و فقر و مشقت بسیار،دنیا میان و مجبورن تحمل کنن...یک موقعیت به ظاهر عالی، یه دررو، یک مجرا برای خروج از اون وضعیت...بشرطیکه هویت ساخته شده ای پشتش نباشه...حکم برگ برنده ست اما در واقع، حکم اعدامه...چون پشتش عقده ست...پشتش یک دنیا زجر کشیدنه.
این کتاب، با درونمایه ای اینچنینی ساخته شده...اثاری از این قبیل که در فیلمهای سینمایی متری شیش و نیم و شنای پروانه و... دیدیم قبلا...ایده ای نه چندان جدید اما با پرداختی نوین و ملموس در قالب ورزشی بنام کشتی...در کشتی، فقط خود شخص، بدون محافظ و ابزاری به مبارزه میره...یا میبره یا میبازه...و در این بین تنها چیزهایی که یادش میاد تلاشهاش،عقده هاش،سرکوبهاش،تحقیر شدن هاش واز این قبیل احساساته...
چیزی که در لحظه لحظه ی زندگیمون تجربه میکنیم و اگر خیلی تونسته باشیم هویت خودمون رو بسازیم...سعی میکنیم بدون کار اشتباهی از اون لحظه ها گذر کنیم. و این کتاب داستان پسریه، که از عقده ها و سرکوبها و تلاش ها، فروپاشیها...عشق ها و نفرتها اومده تا همراهتون بکنه و وادارتون بکنه به قضاوت کردن...
و اما کتاب... بغیر از شخصیت اصلی داستان، باقی پرداخت ضعیفی داشتن.اگر میشد که نویسنده یکی دو فصل رو هم از دریچه ی دید اونها روایت میکرد، تمام حفره های داستان پر، و چه بسا جذاب تر میشد.
اگر نظرم رو روی کتاب قبلی نویسنده یعنی تاول خونده باشین، میبینین که نویسنده از ایده ی ناب مصطفی مستور،استفاده کرده و در این داستان، ناخونکی هم به شخصیتهای پایه ای و نمادین کتاب تاول زده.شاید من، پرداخت کتاب تاول و شخصیت پردازیش و و حتی توصیفهاشو بیشتر دوست داشتم و دلم میخواد بعنوان شناسنامه ی نویسنده معرفیش بکنم...احتمالا بخاطر همینه که خوشحالم اینجا هم سر کله شون پیدا شد.
نظری که روی کتاب تاول گذاشتم، قبل خوندن این کتاب بود... برای خودمم عجیب بود که نویسنده، واقعا کاریو کرده بود که من حس میکردم میتونه بشدت جذاب بشه در صورت وقوع...
خوشحالم که به وقوع پیوست....سالتو، ارزش معروف شدن داشت.
در نهایت..کتابی که بتونه شما رو مجبور کنه به قضاوت خودتون در شرایط...قضاوت خودتون در زندگی...اگر بشه از یک کتاب داستانی، چنین ادراکی رو بیرون کشید، اون کتاب ارزش تحسین شدن داره... ارزش اینکه بذاریش تو کتابخونه ات داره...پس پیشنهادش میکنم...آره....
سیمرغ
خیلی معمولی بود. حتی یک جاهایی داستان قابل پی بینی و سطحی بود.
سَمَر
شبیه به کتاب قبلی نویسنده، کتاب تاول بود . فقط اینجا همه ی داستان تو محله های پایین شهر اتفاق نمیفته و بخشیش به ادم های مرفه میپردازه. ولی باز هم بیشتر احساسات و زندگی ادم های جزیره بررسی میشه. ارزش یه بار خوندن رو داره. ولی من تاول رو بیشتر دوست داشتم.
Lord_ARA
یکی از معدود رمانای ایرانی بود که داستان و جذابیتش نظرمو جلب کرد
و واسم خیلی جالب بود که اونقدرا سانسور نشده بود. چون تو رمان های خارجی ترجمه شده حتی دیدم کلمه "رقصیدن" رو "چرخیدن" ترجمه می کنن :/
در کل خوندن این کتابو توصیه می کنم. با این که زیاد اهل فیلم و سریال ایرانی نیستم ترغیب شدم برم سریال یاغی رو که از روی این رمان نوشته شده هم ببینم
Princess H
چرخیدن😂
Sadegh Mehrabi
رمان زیر ژانر بلوغ طبقه بندی بهتری برای این داستان هست و تأثیرات محیط بیرونی به زندگی و آینده ی یک نوجوان به خوبی نشان داده شده داستان خیلی خاص نیست ولی شخصیا های جذابی داره که باعث میشه داستان دنبال کردنی باشه در داستان اشاراتی به رمان قبلی نویسنده همون تاول هم شده که جالب بود
Abes315
سلام
میشد به نظرم کل کتاب و تو 5 صفحه خلاصه کرد
نویسنده بیشتر تو کتاب مرور فن کشتی کرد تا داستان نویسی البته یه کم با چند تا جمله جنسیِ سبک و چند تا قاشق چای خوری خشونت ادویه کاری کرد کتابشو
در کل سریال یاغی که اقتباس ازین کتابه تو 3 قسمت اول خیلی جذابتر از کتابه
h.pakzad
به نظرم خوب تموم شد
h.pakzad
سلام کلا سریال با کتاب فرقای اساسی داره
به معنای واقعی اقتباسه
کتلب داستاناش محدوده سریال بیشتر داستان داره
کاربر ۴۱۴۹۹۹۸
قسمت این هفته افتضاح مغزمو درگیر کرده میخوام بخونم اگر نیست بهم بگین ممن ن میشم وقتمو نزارم الکی
zohreh
۸۶.
نوجوانی که علاقه زیادی به ورزش کُشتی داره توسط فردی که سالها قبل کُشتی گیر بوده کشف و پرورش داده میشه.
اوایل داستان همهچی گل و بلبله، و خیلی ذوق میکنیم از این کار انساندوستانهش اما یه کم که میگذره مشخص میشه هدفشون خیلی هم انسان دوستانه نیست!
شخصیتها به خوبی پرداخته شدند حتی تنوع ادبیاتی رو با توجه به تفاوت شخصیتها داریم.
دیالوگ ها و پایان خیلی خوبی داره.
Hedieh :)
هر چقدر سعی کردم نکته مثبتی درمورد این کتاب پیدا کنم به جز اینکه متنش روان هست و زود تموم میشه و از دستش راحت میشید چیز دیگهای به ذهنم نرسید.😐
داستانش به شدت یکنواخت بود. نقطه اوجی توش پیدا نکردم.
پایان بندیش به هیچ وجه قوی نبود.
اگر برگردم به عقب میخونمش؟ خیر، به هیچ وجه.
فقط وقتم تلف شد.
به کسی توصیه نمیکنم.
مطی
شاید اسپویل؛
اولا ماجرای کتاب و سریال فرق داره 😂✋
پس به امید فهمیدن انتهای سریال نیاین سراغش😁
کتاب هیجان خوبی داشت و میشد سرش نشست تا تموم شه...شخصیت پردازی ها خوب بود ولی میشد بیشتر به گذشته شخصیت هایی مثل رویا یا سیا پرداخته بشه که ما غم ماجرا رو بیشتر درک کنیم و گره ای باقی نمونه.انتهای ماجرا هم منو راضی نکرد،انگار نویسنده میخاست سر و ته قضیه رو جمع کنه.
ولی دروغ چرا؟نسبت به خیلی از رمانها سر بود.
razavi
خیلی بی مزه تموم شد که
ELNAZ
نقاط قوت: به نظرم شخصیت پردازی ها تا حدودی خوب بود - اوایل داستان خوب شروع میشه و به نظرم کشش داره - لحن کتابو دوست داشتم. ساده بود و صمیمی. نقاط ضعف: شخصیت ها و داستان های اضافی که گفتنشون اصلا ضرورتی نداشت تو کتاب زیاد بود که باعث خستگی میشد - فقط اوایلش خوب بود. از یه جا به بعد همه چی قابل پیش بینی و سطحی میشه - ولی ضعف اصلی پایان بندی بود! !!!!خطر اسپویل در ادامه!!!!! پایانش اصلا جالب نبود. مثل اینکه نویسنده خسته شده بود و فقط میخواست تمومش کنه و به خاطر همین با پایان آبکی که پلیسا برنده میشن(مثل تموم فیلمای ایرانی) داستان رو تموم میکنه. به نظرم باید بهتر روی داستان کار میشد.
کاربر ۴۶۰۵۳۶۵
من خیلی کشتی رو دوست دارم و تا الان ۴ سال که کشتی میرم و این کتاب رو خیلی دوست دارم این کتاب راهنمایی برای کشتی گیران هست هرکی با من هم نظر لطفا مفید بود رو بزنه سپاس از نویسنده محترم این کتاب
maryam ghaziani
اولین کتابی بود که از این نویسنده می خوندم
فکر کردم یه داستان سطحی و مسخره قراره بخونم اما جالب بود و دوسش داشتم ضمن اینکه شنیدم قراره سریالشم ساخته بشه؟!
کاربر ۴۲۱۳۲۶۱
یاغی
Moonlight🌕
نسبت به تبلیغات زیاد و الکی ای ک براش شد خوب نبود، ولی بدم نبود
فاطیما کرمی
با اینکه بسیار خوشم آمد اما فکر میکنم نسبت به محله فلاح، زیادی سیاهنمایی شده من خودم بچه فلاح بودم ، انقدر هم پر از زخم و جنگ و صدا نیست...
nataliansic
سلام داستان عالی شروع شد و عالی هم تموم شد. بعضی جاها برای من ابهاماتی داشت که انتظار داشتم با جلو رفتن حل شن، اما گویا نویسنده اینطور صلاح دیدهان که توضیحات در همون حد گفته شده باقی بمونن. با این حال فکر میکنم اگر که به موضوعاتی مثل جدایی سیاوش از مریم، جزیره و شخصیتهاش، یا سیا و رضا بیشتر پرداخته میشد، کتاب از اینی که هست عالیتر هم میشد. کتاب پره از دیالوگای طلایی و موندگار که بعد از بارها خوندن هم تکرار نمیشن، پره از تمثیلها و تشبیهاتی که میشه تا مدتهای طولانی تو لذتشون غرق شد و حتی تو زندگی روزمره و مکالمات ازشون استفاده کرد؛ و باید بگم این کتاب، قابلیتشو داره که "روان" بودن رو در عین مفهوم کلمه به شما بشناسونه.
با آرزوی حال خوش 🌻
Mahi
اولین کتابیه که بنظرم سریالش از خودش جذاب تره
برای من داستان معمولی بود و کشش زیادی ایجاد نکرد
اگه ی خورده چاشنی عشق به داستان اضافه میشد شاید جذابیتش برام بیشتر بود
M.Mohseny
کتاب رودوست نداشتم ،برام خسته کننده بود،خداخدامیکردم زودترتموم شه،چون عادت ندارم کتابی رو نصفه رها کنم!
esrafil aslani
"افسانههای مردانگی و پهلوانی را که بگذاری کنار و بخواهی واقعاً گشتی بگیری ، خباثت مهم ترین عامل قهرمانی است . البته مرز باریکی بین خباثت و نامردی است و رضا وقتی زورش به حریفش نمی رسید ، مثل آب خوردن از این مرز رد می شد . تا می فهمید برکش هاش به کار نمی آید یا نمی تواند سرزیربغل کند ، هم وغمش را می گذاشت تا سر و گردن را مال خودش کند . بعدش با استخوان انگشت شست روی سیب آدم فشار می آورد و این کار را تا خرد شدن غضروف ادامه می داد . دردش طاقت فرسا که بود هیچ ، بعد از ده ثانیه دیگر نمی توانستی نفس بکشی . انگار توی گلوت یک سوزن فشار داده باشند . اما قصه به این جا ختم نمی شد ، چون همزمان ستون فقرات را هم با چانه اش فشار می داد."
کاربر ۴۶۵۹۲۶۳
خیلی زیاد به وقایع اطراف میپردازد تا اصل ماجرا و به نظرم میتونست بهتر از این تموم بشه ،
تعریف بیش از حد از جزئیات و به نظرم تو چند صفحه میشد خلاصش کرد اما کلیت داستان جذابه .
کسایی که هم دنبال اینن که بدونن ادامه یاغی چی میشه و واسه همین اوندن کتابو بخونن ،باید بهشون بگم تا اینجایی که من سریال رو دیدم میشه گفت ۵۰ درصدش از کتاب گرفته شده و بقیش تغییر کرده .
سارا صاحب
به نظرم نویسنده های مرد، خیلی متفاوت از نویسنده های خانم می نویسند. البته من تا به حال از این نویسنده کتابی نخونده بودم و سبکشون خیلی به دلم نشست. از فضای داستان راحت کنده نمی شدم. و البته پایان متفاوت کتاب هم بی تاثیر نبود.
در کل داستان رو دوست داشتم. دیدگاه متفاوتی از آدم های پایین شهری. خلافکار. و از اون کتاب هایی بود که دستاوردش اینه: حق قضاوت کردن هیچکس رو ندارم حتی اون که رو پیشونیش مهر خلافکاری و انواع جرم ها خورده!
💙Mavi
ممکنه بیشتر تفاوت بین نویسنده های زن با نویسنده های مرد رو در دیدگاهتون باز کنید؟
m
در کل داستان خوبی بود و دوست داشتم سریعتر تا انتها بخونمش اما پایان داستان ناتموم موند به نظرم . حتی تکلیف کوله پشتی در کمد باشگاه معلوم نشد . در آخر داستان سیاوش نادر رو رها کرد. همون طور که خیلی راحت از مریم گذشت ... انگار که به هیچ کس تعهد و تعلق خاطری نداره.
Zara Black
ممنون بابت اسپویل واقعاಠ︵ಠ
m.r
همه رو نوشتی که 🙄
هدیهٔ دریا
دیگ واسه چی الان کتاب رو بخونیم😕همه رو گفتی که
Mohadese
سرگذشت پسری از طبقه صفر جامعه به نام سیاوش است که آرزوی قهرمانی کشتی در سر دارد و شخصی به نام نادر تصمیم میگیرد به او برای رسیدن به خواستهاش کمک کند، اما آیا لطف نادر از سر خیرخواهی و انسان دوستی اوست یا گربهای است که محض رضای خدا موش میگیرد؟
eferdosiyan
داستان جذابی که انتهایش انگاری قسمت دوم دارد.
پایانش را دوست نداشتم
friend moon :)
کتاب خیلی خوبیه و متن به گونه است که به راحتی می توانید تصویر سازی کنید و همین طور تشبیهات و قلم نویسنده جذاب و گیرا هست داستان خیلی خوب شروع و ادامه پیدا کرد اما به من احساس کردم پایان خوبی نداشت. از خواندن کتاب پشیمان نخواهید شد، ارزش خواندن را داره ( نظر شخصی )
nesa
کتاب خیلی خوبیه واقعا خوشم اومد
زینب.79
ببین کتاب خییییلی قشنگبود.شاید خیلیا بگن بابا فیلمش اون قدر جذاب نبود ولی کتاب خیلی با فیلم فرف داشت.و واقعا جذاب بود.
Zahra Dashti
سالتو، نوشته مهدی افروز منش، داستانی در مورد کُشتی و مواد مخدر است. داستان در مورد پسر ۱۷ سالهای است که در سالهای ابتدایی دهه هشتاد شمسی، در محلهای فقیر نشین در تهران زندگی میکند و عاشق کشتی است. روزها، به صورت خرده پا مواد مخدر توزیع می کند و شبها درس میخواند. با حضور مردی نادر نام، زندگی حرفهای و شخصیاش زیر و رو میشود.
داستان از نظر صحنهسازی، کشمکش و شخصیت پردازی داستانی قویاست، اینقدر که من را، علی رغم عدم علاقهام به موضوع داستان (تجارت مواد و باندهای مربوطه) تا انتهای داستان کشید. البته گاهی دچار کلیشههایی جزئی هم بود اما به نظرم قابل اغماض بود. البته فضای داستان به سدت مردانه بود و نویسنده کمی هم توصیفات ج.ن.س.ی و ... چاشنی داستان کرده بود. داستان خوش خوان و سرگرمکننده بود، هرچند در انتهای داستان،جز لذت بردن از هنرمندی نویسنده از تکنیکهای نویسندگی، و ( اگر به موضوع علاقه داشته باشید) داستان، و تفریح و تفرج ناشی از خواندن یک رمان پرکشش و هیجانی و.... شاید چیز چشمگیر دیگری نصیبتان نشود.
کتاب خون
خوب بود در مورد جوان کشتی گیر هستش بهتره بگم شبیه سریال یاغی هستش ✔️
مریم اژدری
سالتو رمانی است که ارزش یک بار خواندن را دارد زیرا قلم افروزمنش قدرتمند و گیراست و اگرچه رمان در ابتدا سیری کند و معمولی دارد،از اواسط آن داستان پردازی و جذابیت اثر قوت بیشتری گرفته و مخاطب با زوایای مختلف شخصیت های داستان ارتباط برقرار می کند. برای بنده به شخصه جزئیات مسابقات کشتی و اجرای فنون مختلف جذاب نبود و کار را کسل کننده می ساخت. به نظرم برای کسی که دانش اندکی از این رشته ورزشی دارد هم، همین عدم جذابیت وجود داشته باشد.
یکی از نکاتی که در این اثر توجه من را به خود جلب کرد سیاست زدگی و یا شاید زور چپان کردن مسائل سیاسی در دل داستان و گره هایی است که برای شخصیت ها ایجاد می کند که به اعتقاد من حداقل در برخی موارد مبهم بود و یا حتی ضرورتی به ذکرش وجود نداشت به این موارد دقت کنید :
1.آشپزی که در جزیره است، خود و پدرش هر دو آشپز دربار بوده اند. بعد انقلاب هم فردی کلاه بر سرش می گذارد و به بهانه مساعدت در خروج از مرزهای کشور، اندک پول باقی مانده اش را بالا می کشد و او و همسرش را جزیره نشین می کند، جالب این است که این فرد کلاهبردار مکررا در تلویزیون در حال صحبت است (در نتیجه از کسانی است که از پست و مسئولیتی در حکومت جدید برخوردارند)
2.عزیز مطلا، پدر لیلا از وابستگان دربار پهلوی است و در قاچاق و تجارت مواد مخدر به اشرف یاری می رساند و حتی در حفظ آبروی خاندان سلطنتی (در سفری که در چمدان اشرف مواد جاسازی شده) مثل یک منجی حاضر یراق مشغول خدمت است و دست به هر کاری جهت خلاصی اشرف از واکنش منفی رسانه های خارجی می زند.
3.آنچه نادر را از رؤیای قهرمانی در کشتی باز می دارد تحول نظام سیاسی است که منجر می شود چند سالی از عرصه رقابت های کشتی دور بماند.
4.پدر سیاوش که شخصیت بسیار کمرنگی است و در داستان حضور ندارد، ناگهان بر سر مزار مادر سیاوش حاضر شده و نسبت به فرزندش احساس اندک وظیفه ای می کند و از گذشته می گوید جالب اینجاست که با توضیحات مبهمی که می دهد مشخص می شود که او هم یک فعال سیاسی بوده و ترس هایشان او را به سمت انزواطلبی ناشی از مصرف مواد سوق داده است. با اندک جزئیاتی که ذکر می شود معلوم می گردد ظاهرا توده ای بوده است. ( به تنها کتابی که به سیاوش می دهد دقت کنید که جنگ شکر نام دارد و یادآور اثر سارتر یعنی جنگ شکر در کوباست و حتی ممکن است عنوان جزیره هم از همین کتاب اخذ شده باشد اگرچه که جزیره می تواند تمثیلی باشد از فراموش شده گی مردمانش، گویی دور از همه می زیند و هیچ التفاوتی به آن ها نمی شود. لازم به ذکر است این کتاب در طاقچه نیست که امیدوارم به زودی در طاقچه بی نهایت قرار گیرد.)
اما در خصوص شباهت این رمان با سریالی که چند وقتی است در نمایش خانگی عرضه شده است (یاغی) نمی توان قبل از پایان سریال نظر قطعی داد، مسلم است که اقتباس هایی صورت گرفته اما هرکدام در مسیر متفاوتی قدم گذاشته اند و تفاوت های معناداری بین دو اثر دیده می شود اما فکر می کنم در جمع بندی و سرنوشت لا اقل برخی شخصیت ها حتما دو اثر در مسیر یکسانی قرار خواهند گرفت.
نکته دیگری که ذهن من را در این اثر به خود مشغول داشت پشت پرده های ناجوانمردانه ای در ورزش کشتی بود و حتی وجود فساد در زیر پوست ورزشی که همواره آن را به پهلوانی و جوانمردی می شناختم و اصلا تصور نمی کرده و نمی کنم فضای مربیان و ورزشکاران این عرصه همین قدر درنده خو و بی نزاکت و فاقد ادب باشد در نتیجه در این خصوص قطعا یاغی کارنامه موفق تری دارد.
مطالبی که نادر در خصوص جانوران ارائه می کند بسیار قابل تأمل بوده و به خاص بودن اثر می افزاید و فکر می کنم نسبت به دانش عامه در دسته Trivia قرار گیرد.
mohamadmilanifar
فارغ از محتوی کتاب قیمت مورد توجه است موج سواری رو کامل میشه حس کرد!
کاربر ۲۰۳۴۷۴۴
بد نبود ولی اخرش مثل فیلم های اصغر فرهادی باز بود
Neda Ahd
کتاب جذاب و پرکششی بود و بعد مدت ها بین نویسندگان ایرانی،واقعا خوندنش چسبید.
حسین محمدی
رمان خوبی بودولی الحق والانصاف سریال یاغی جذابیتش بیشتره ازاین رمان شایدبه این خاطرکه یه لشکرحرفه ای پشت این سریال هستند ولی امتیازاین رمان اینه که بقدری بکروجذابه که ازروش اقتباس کردند
maedeh
یک داستان پر فرازونشیب وااای در عین حال جذاب...
منم من
عالی عالی عالی خیلی خیلی جذاب بود
زهرا😎
در مورد یه جوان فقیر که مسیرش به سمت کشتی میره با تنها فنی که پدرش بهش یاد داده یعنی سالتو..
الان هم سریال یاغی با اقتباس آزاد از همین کتاب ساخته شده.
ghareh
خیلییییی خوب بود
Nazanin Langaroodi
رمان عالی نبود ولی خوب بود. داستان جذابیت داشت. شخصیت پردازی متوسطی داشت.
hediyeh rafiee
حس تلخ خیانت ، خیانت همسر ، خیانت وردست ، خیانت رفیق ، بی نظیره 👌
samiyeh.bayat
بی نظیر
Mosy Karim
یه رمان خیلی عالی بود بنظرم و از روی این رمان سریال یاغی ساخته شد . ک بنظرم این رمان خیلی قشنگ تر از سریال توصیف شده . پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش.
عطریاس
جالب بود.....
کاربر ۵۴۶۴۲۷۶
ازاون کتاب هاست که باید تا آخرش رو بخونی چون اگه نخونی دچار دلهره میشی مثل همین الان که دارم مینویسم بازم با یاد آوری دلهره گرفتم البته نه خیلی زیاد نه تا حدی که وقتی کتاب دعا برای ربوده شدگان رو می خوندم...اگر باور داشتیم هرگاه کسی دهان باز میکند ونظری میدهد این فقط فقط یک نظره و به کسی آسیب نمیزنه و حتی گاهی نگاه کردن دنیا با دید کسه دیگه ای اگر اونو قبول هم نداشته باشیم چقدر جذاب هیجان انگیزه می تونه باشه دنیا بهشت میشد.....درکل من نظرم اینکه جاهایی از کتاب یک احساس عجیبی داشتم ...ژانر فانتزی هیجانی معمایی وهمراه با واقعیت گرایی بود اما مثلا نادر این قصه که یک هیولای واقعی شده بود و شباهتی به فیلم یاغی نداشت زمانی که شکنجه بسیار زشت دردناک رو می خواست رو یک مامور مخفی پلیس برای اعتراف انجام بده به مامور میگه چرا پلیساتورو اینقدر راحت ول کردن راستشو بگو بعد به نوچه شکنجه گرش میگه بگو اونجا کجاست بگو چطوریه اونم میگه آقا آخر دنیاست نادر میگی دیدی گفتم یا یک جاهای دیگه و یک جای دیگه... کلا انگار نویسنده می خواد زهر چشم بگیره البته یک جای دیگه داستان که تموم شده یعنی همه چی به خیر خوشی اینا مامور میگه سیاوش اون نفر قبل از تو رو که براشون کار میکرده می خواستن اعدام اگر یک ساعت دیر تر گزارش من میرسید یعنی امکان اینکه بیگناه بره بالا ....چی بگم والا البته نباید نمک نشناس بود امنیت خیلی مهمه اگر کتاب دعا برای ربوده شدگان رو با این همزمان بخونید و در هر قسمت سعی کنید عوق نزنید چون زیادی واقعیه وهم موضوع هستن هر لحظه رو از زندگی شاکر خدا میشید و قدر فرصت هاتون رو بیشتر میدونید ...درکل قلم خوب ولی توصیف دیگه خیلی زیاد میشد گاهی باید بزنی جلو ... ممنونم از این کتاب خوب
ela
من نمیدانم چرا رمان های خارجی اینقدر تجدید چاپ میشوند و اینقدر بین مردم ما محبوب اند ولی رمان های ایرانی به آن اندازه نه ! رمان سالتو بنظر من یک رمان جذاب و پرکشش بود ، شخصیت ها بخوبی توصیف شده و حس همذات پنداری با شخصیت ها را در حین خواندن کتاب داشتم .البته نقاط ضعف کتاب از نظرم تعدد زیاد شخصیت ها (بطوریکه گاهی مجبور میشدم برگردم عقب ببینم این اسم را قبلا کجا خوانده ام) و پایان بندی ضعیف کتاب بود . پایان بندی توی رمان ها خیلی مهمه و اگر این کتاب یک پایان بهتری میداشت و تکلیف شخصیت ها به یک نقطه مشخص تری میرسید، رمان شاهکاری میشد. ولی باز هم خواندنش خالی از لطف نیست ،من با این کتاب هم گریه کردم و هم خندیدم. در اخر من این رمان را به تمامی رمان خوانان توصیه میکنم.
S@ghi
کتاب خوبی بود.
حجم
۲۳۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
حجم
۲۳۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
قیمت:
۵۸,۰۰۰
۲۹,۰۰۰۵۰%
تومان