نظرات درباره کتاب بیابان تاتارها و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیابان تاتارها

نظرات کاربران درباره کتاب بیابان تاتارها

انتشارات:نشر ماهی
دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۲از ۵۱ رأی
۴٫۲
(۵۱)
ارسلان
این کتاب یکی از ۵ کتاب برتری بوده که تو سال ۱۴۰۱ تا به این لحظه خوندم، داستان درباره تنهایی انسانه، درباره مرد جوانیه که در تاروپود زندگی بلعیده میشه و به اون تن میده. بخشی از کتاب: رفته رفته اطمینانش سست می‌شد. آن گاه که آدمی تنهاست و یار رازگویی ندارد، حفظ یقین آسان نیست. درست در همین هنگام بود که دروگو دریافت که انسان ها چقدر از هم دورند و به رغم محبتی که ممکن است نسبت به هم داشته باشند، تا چه اندازه با یکدیگر بیگانه اند. پی برد که اگر انسانی رنج ببرد، رنجش از آن خود اوست و هیچ کس نیست که حتی اندکی از بار آن رنج را از دل او بردارد. دریافت که اگر کسی دردمند باشد، حتی عاشق بی قرارش هم نمی تواند با درد او درد بکشد و دانست که علت تنهایی آدمی همین است.
کاربر ۲۶۲۸۴۴۴
یادش بخیر این کتاب رو اولین بار توی خدمت سربازی تو رادیو شنیدم 😅 برنامه ای که شبها دیروقت پخش میشد و هر بار یه کتاب رو میخوندن و با رادیو قاچاقی گوش میکردیم . داستان کشش عجیبی داره البته مورد پسند افراد زیادی نیست به نحوی یه داستان سرد و بی‌روح برای خیلی هاست. سرگذشت افسر جوانی که به سودای خدمت در یک پادگان نظامی عالی عازم یک قلعه مرزی میشه و در نهایت هم گرفتار جادوی قلعه میشه سرگذشت افرادی که به نحوی زندگیشون با قلعه نظامی گره خورده پادگان پرت و دور افتاده که برای خیلی ها حکم تبعید گاه رو داره ، داستان تنهایی انسان هوسها و آرزوها و خیالها که به نحو باور نکردنی میتوتید درکش کنید. داستان در نگاه اول کسل کننده هست اما وقتی شروع کنید تا آخرش پیش میرید.
Armin
داستان درباره فردی است که فکر می‌کند مگر می‌شود این همه تلاش کرد و نتیجه نگرفت، بالاخره روزی می رسد که نتیجه این همه صبر را خواهم دید، اما زندگی واقعی متفاوت است عاشقان تنهایی و رویا بخوانند.
کاربر 7170527
از صفحه‌صفحه‌ی این کتاب، هنر می‌باره؛ و ما اینجا هنر مترجمی رو می‌بینیم که برای نوشتن سطر به سطر کتاب، از جون مایه گذاشته. چیزی که باهاش مواجه می‌شیم، یه ترجمه‌ی ساده نیست؛ یه بازنویسی کامل و دقیقه. محتوا و جملات طوری باهم خو گرفتن که فکر نمی‌کنی این یه اثر ترجمه‌ست؛ و اون‌قدر کلمات به زیبایی کنار هم نشستن که یه اثر تر و تمیز تحویلمون دادن. https://t.me/Hozourebiseda
Fatemeh Abdi
فارغ از چگونگی داستان کتاب، ترجمه فوق‌العاده بود. داستانش هم خیلی خوب بود. داستان بعضی از ماهاست که سال‌ها عمرمون رو در جهت امیدواری بیهوده می‌گذرونیم و در بزنگاه، عمرمون به پایان می‌رسه. خیلی ارزش خوندن داره.
Argon18
این کتاب در یک کلمه عالی بود. شما تو این کتاب پا میذارین به یه سفر همراه دروگو جووانی، یه سرباز که داره میره به دژ باستیانی و در سرش سودای خیلی چیزهارو داره. کتاب درمورد انسانه؛ رنج هاش، امید هاش و طمع هاش. دلتنگت میشم دژ باستیانی قدیمی :) ✅ ترجمه فرای عالیه. خیلی خوبه. کاملا هماهنگ با روند داستان.
آیدا
یکی از زیباترین و غم انگیزترین داستان هایی که خوندم ...
alizgn
ما در دنیای حرکت به سر میبریم، اونهم از نوع سریعش، درین دنیای سریع، آهسته بودن و طمانینه حواس پرتی و دور شدن از مسیر یا دور شدن از دیگران رو در پی داره. در چنین عالمی زرنگی و سرعت مترادف هم هستن. امروز دلار نخری فردا گرون شده، الان سوار اتوبوس نشی نیم ساعت دیگه خیلی دیره. بدو بدو کردن افتخاره تو این سیستم، روشه، راهه. ادبیات هم همینه. وقتی به سرعت عادت دارید از آهسته و بدون اتفاق پیش رفتن خسته و حواس پرت میشید. در نظام کتابهای سه پرده ای و اتفاقات پی در پی و دریای اطلاعات با ارزش و بی ارزشی که یک نویسنده ی مثلا کتاب جنایی یا معمایی به خورد شما میده که تا اخر همراهش باشید پا به پای یک کودک در بیابانی زیبا به سمت ناکجا آباد رفتن مهمل و بدون پیچ و تابه، شما قراره برخلاف طبیعتتون از مسیر لذت ببرید نه از مقصد! پس اگر سینه کتاب نیستید، امثال مایکلادیس و ثافون و تولتز رو می پسندید محترمانه از کنار این کتاب بگذرید. بای ی ی ی
Eliya.Sharifi
چقدر زیبا گفتید . جامعه‌ی فست‌فودی و مصرف‌زده‌ جهانی که به ریلزهای زیر یک دقیقه اینستاگرامی عادت کرده و یادش رفته هر رشد و زایشی در زندگی مستلزم صبر و طی شدن سیر طبیعی اتفاقاته .
alizgn
با خوندن نظر شما از مطالعه کتاب منصرف شدم
Amir Inia
خب این کتاب یه قهوه تلخه که اگ زندگی تون به اول شخص داستان شباهت داشته باشه کاملا درک میکنید که پایان ساده و خاکستری این داستان رو. این کتاب رو به افراد افسرده یا بی حوصله اصلا توصیه نمیکنم چون بیشتر افسرده تون میکنه
msm
سعی میکنم اسپویل نشه. تا قبل از اونکه پراسداسیمو برای دروگو خبر بیاره آخر داستان، دوست داشتم کتابو، خیلی زیاد. یه ابزورد عالی بود تا اونجا. یهو از اونجا به بعد میشه به شدت کافکایی. اونم خوبه، اتفاقاً خیلیا همون قسمتش رو دوست دارن، ولی من خوشم نیومد. فکر میکردم با ابزورد هم تموم بشه، یه اثر بی نقص میشد. اینجوری خواسته شگفتانه داشته باشه، که اصلاً به ریخت داستان نمیخورد. دو شقه شده بود داستان. در کل توصیه میشه. با اون پایان‌بندی، بیشتر عوام‌پسند شد آخرش، تا عمیق. حیف.
کاربر 3501387
تقریبا وسطای کتابم ریتم کتاب بشدت کنده خستم کرده ولی نقدی که از دیگران به این خستگی وارده رو میتونم بپذیرم! ما مردمان دنیای سرعت هستیم. این کند بودن برامون ازاردهندست. حالا اگر تونشتم کتابو تموم کنم بعدا نظرمو میگم.
کاربر 7254224
این کتاب میکه در یه چشم به هم زدن زندگی تموم میشه در حالی که ما دل به امید های واهی بستیم
Mehrsa
«بیابان تاتارها» رمان جذابی است ولی هنوز نتونستم تصمیم بگیرم که این جذابیت مربوط به خود رمان است یا ترجمه سروش حبیبی. پیشتر هم گفته‌ام که اساسا هر چیزی که نام سروش حبیبی را دارد قطعا خواندنی است. حداقل برای من!. «بیابان تاتارها» که خیلی‌ها اون رو به نوعی اقتباسی از «قصر» فرانتس کافکا می‌دانند، قصه افسر جوانی است که پس از اتمام تحصیل در دانشکده افسری به قلعه‌ای دور افتاده در مرزی که در شمال با بیابانی که اقوام تاتار در آن ساکن هستند، مامور به خدمت می‌شود ولی انگار قرار نیست از آن فضای سترون خلاصی پیدا کند. داستان تا دو سوم آن بسیار پر از جزئیات و تا حدی کش‌دار است ولی در یک‌سوم پایانی به طرز عجیبی شتاب می‌گیرد. در این داستان می‌بینیم که وقایع زندگی اغلب خارج از دسترس ماست و شاید بهتر این باشد که اگر میخواهیم شریف زندگی کنیم تاوانش را هم بدهیم که حتی در خیلی از اوقات شریف بودن هم انتخاب ما نیست و گویی از اساس گزینه دیگری نیست. به هر حال «بیابان تاتارها» به نظرم رمان جذابی است که خواندنش می‌تواند لذت‌بخش باشد ولی برای من جزو رمان‌های «باید» نیست.
محمدحسن
پس چرا اینجوری تموم شد؟ دیروز خریدمش امروز همه و خوندم دو روزه وای خیلی کشش داشت ولی هنوز ماتم که چرا اینطور تمام شد
مسعود صادقیان پور
هر چه باشد انسان کم کم عادت میکند
ستاره
کتاب درباره تنهایی انسان و سرعت عمر است و اینکه یک تصمیم اشتباه تا آخر عمر گرفتارت می‌کند.
کاربر 5727838
خوب بود.
shoghe parvaz
داستان فلسفی و عیق با ریتم نسبتا کند که لازمه ی رساندن پیام کتابه کتاب در نکوهش امید واهی و گذران زمان در سکون و سکوت روزمره هست امید به اتفاق هیجان انگیزی که قراره به زندگی معنا بده خوب بود و پایان غافلگیر کننده ای داشت بخونیدش
خاک
ترجمه عالی بود ولی خیلی قسمتها کش دار و حوصله سربر بودند.
NKH
کتاب، داستانی بشدت کم‌مایه و سطحی را نقل می‌کند. هیچ نقطه اوج و حضیضی در داستان دیده نمی‌شود. توصیفات از وقایع و مناظر خسته کننده و آزار دهنده است. درکل این کتاب هرگز نمی‌تواند انتظارات یک کتاب‌خوان حرفه ای را برآورده کند بلکه صرفا برای تازه کارها می‌تواند کمی جذاب باشد.
مرتضی بهرامیان
درست میگید. کلا آهنگ داستان کنده. ولی واقعیته. زندگی همه ی ما انسان ها به مثال یک بیابان برهوت مورد تاخت قرار گرفته شده یا در طول زمان، با آرزوها ی از دست رفته و به ویژه جوانی طلایی این طور میشه.

حجم

۲۱۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

حجم

۲۱۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان