بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بارون درخت‌نشین | طاقچه
تصویر جلد کتاب بارون درخت‌نشین

بریده‌هایی از کتاب بارون درخت‌نشین

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۰از ۲۹ رأی
۴٫۰
(۲۹)
دیوانگی نیرویی است برگرفته از سرشت، ولی حماقت چیزی جز سست‌عنصری نیست و هیچ‌چیز هم آن را جبران نمی‌کند.
Mohammad
«فقط با روحی بی‌پیرایه و بی‌غل‌وغش می‌توان دست به جسورانه‌ترین کارها زد.»
Mohammad
«فقط با روحی بی‌پیرایه و بی‌غل‌وغش می‌توان دست به جسورانه‌ترین کارها زد.»
🍂پاییزه🍂
کوزیمو، جواب داد «من هم همین‌طور، سال‌هاست برای آرمانی زندگی می‌کنم که نمی‌توانم توضیح بدهم چگونه چیزی است، ولی در عوض کاری می‌کنم که هیچ زیانی به کسی نمی‌رساند؛ توی درخت‌ها زندگی می‌کنم.»
...Mehrshad.
برای بهتر دیدن زمین، باید آن را از کمی بالاتر نگاه کرد.
niloofar
علت کارهای سماجت‌آمیزی که از روحیات هر کس سرچشمه می‌گیرد باید در دل خودش پنهان بماند، اگر برای مباهات کردن یا فخر فروختن اشارهٔ کوچکی به آن‌ها بشود، به‌نظر بیهوده و بی‌معنا می‌آید و حالت تحقیرآمیزی پیدا می‌کند.
niloofar
یک روز هم جوجه‌تیغی درسته‌ای را با تیغ‌هایش پخت و سرِ میز آورد. خدا می‌داند چرا این کارها را می‌کرد، شاید به این خاطر که غافلگیرمان کند و ببیند موقعی که درِ ظرف غذا را برمی‌دارد از جا می‌پریم یا نه.
هما
علت کارهای سماجت‌آمیزی که از روحیات هر کس سرچشمه می‌گیرد باید در دل خودش پنهان بماند، اگر برای مباهات کردن یا فخر فروختن اشارهٔ کوچکی به آن‌ها بشود، به‌نظر بیهوده و بی‌معنا می‌آید و حالت تحقیرآمیزی پیدا می‌کند.
fatima
«برایم چه فرقی می‌کند که مرا ببخشند یا نه؟ تازه، نمی‌خواهم قایم شوم، از هیچ‌کس هم نمی‌ترسم!
shirin
«این‌جا که هستم، خانهٔ شما نیست. درست است زمینِ آن مال شماست و اگر پا روی آن بگذارم، در واقع، روی زمین‌های شما راه رفته‌ام، ولی این بالا، نه. هر جا دلم بخواهد می‌روم.» «یعنی می‌خواهی بگویی آن بالا مال توست؟» «معلوم است! هر چه که این بالاست قلمرو من به شمار می‌رود.» کوزیمو پس از این حرف با دست به شاخ‌وبرگ درخت‌ها و آسمان اشاره کرد. «همهٔ شاخه‌های درخت‌ها قلمروِ من است. حالا به خدمتکارهایت بگو اگر می‌توانند بیایند مرا بگیرند!»
کاربر... :)
(موقعی که آدم فقط برای خودش زندگی و فعالیت می‌کند، بیشتر وقت‌ها، افراد را از دیدگاه خاص خودش می‌بیند و درباره‌شان قضاوت می‌کند، موضوعی که باعث می‌شود همیشه در برابرشان جبهه بگیرد و آمادهٔ دفاع از خود باشد
niloofar
خلاصه، عشق‌وعلاقهٔ فراوانش به درخت‌ها، مانند همهٔ عشق‌های واقعی دیگر، او را بیشترِ وقت‌ها خشن و حتا بی‌رحم می‌کرد.
هما
«البته، ولی اگر بیفتی. اگر بیفتی تبدیل به خاکستر می‌شوی و باد تو را می‌برد.»
lunika
از هر چه بگذریم، پدر و مادر خوبی داشتیم، ولی چنان به ما بی‌اعتنا بودند، که کم‌وبیش به حال خود رها شده بودیم. و به امید خدا بزرگ شدیم. این طرز تربیت و بزرگ شدن خوب بود؟ بد بود؟ کسی چه می‌داند؟
KeetaabKhaan
چیزی که نمی‌خواست بپذیرد در او وجود دارد،
lunika
علت کارهای سماجت‌آمیزی که از روحیات هر کس سرچشمه می‌گیرد باید در دل خودش پنهان بماند، اگر برای مباهات کردن یا فخر فروختن اشارهٔ کوچکی به آن‌ها بشود، به‌نظر بیهوده و بی‌معنا می‌آید و حالت تحقیرآمیزی پیدا می‌کند.
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
نمی‌کوشید برای خودش توضیحی برای رفتار کوزیمو بتراشد.
کاربر ۴۸۹۷۱۲۱
در واقع، پیش از آن، سُر خوردن از نردهٔ پله‌ها را برای ما قدغن کرده بودند، اما نه به علت ترس از این‌که دست یا پامان بشکند ــ پدر و مادرمان هرگز دغدغهٔ این چیزها را به خود راه نمی‌دادند و ما هم در واقع هیچ‌وقت هیچ جای‌مان نشکست ــ بلکه به این خاطر که مبادا حالا که بزرگ و سنگین‌وزن شده‌ایم، مجسمه‌هایی را که پدرم داده بود از اجدادش بتراشند و در هر پاگردی روی نرده نصب کرده بود، بیندازیم و بشکنیم.
کاربر ۷۷۸۳۷۶۸
پدرمان از پنجره به بیرون خم شد و فریاد زد «وقتی خسته شدی، عقیده‌ات عوض می‌شود و خودت می‌آیی پایین.» برادرم از آن بالا جواب داد «هیچ‌وقت عقیده‌ام عوض نخواهد شد.»
کاربر ۷۷۸۳۷۶۸
علت کارهای سماجت‌آمیزی که از روحیات هر کس سرچشمه می‌گیرد باید در دل خودش پنهان بماند، اگر برای مباهات کردن یا فخر فروختن اشارهٔ کوچکی به آن‌ها بشود، به‌نظر بیهوده و بی‌معنا می‌آید و حالت تحقیرآمیزی پیدا می‌کند.
کاربر ۷۷۸۳۷۶۸
«هیچ می‌دانی که تو، با عنوان دوکی، می‌توانی به همهٔ اشراف این منطقه فرماندهی کنی؟» «من فقط این را می‌دانم که وقتی افکاری بیشتر از دیگران در سر دارم، می‌توانم آن‌ها را به دیگران انتقال دهم و آن‌ها هم به‌راحتی این افکار را می‌پذیرند؛ من اسم این را می‌گذارم فرماندهی.»
Nasim

حجم

۲۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۶ صفحه

حجم

۲۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۶ صفحه

قیمت:
۷۳,۰۰۰
۳۶,۵۰۰
۵۰%
تومان