بریدههایی از کتاب مرشد و مارگریتا
۴٫۰
(۳۷)
اشتباه اصلی شما اين است كه اهميت چشمهای آدمها را دستكم میگيريد. اين را بدانيد كه اگر زبان میتواند حقيقت را پنهان كند، چشمها نمیتوانند، هرگز. پرسشی دور از انتظار از شما میكنند، حتا يكه هم نمیخوريد، خيلی سريع به خودتان چيره میشويد و میدانيد برای پنهانكردن حقيقت چی بايد بگوييد، با اعتمادبهنفس كاملی حرف میزنيد و هيچ ماهيچهای از صورتتان تكان نمیخورد، اماــ افسوس!ــ حقيقت كه اين پرسش برايش هشداری بوده، ناگهان از اعماق روحتان اوج میگيرد و به چشمانتان میرسد؛ آنوقت كار تمام است. آن را میبينند و شما مشتتان باز میشود.»
Abuzar Kiyan
اگر بدی وجود نداشته باشد، نيكی تو بهچه درد میخورد و زمين چنانچه سايههای شر در آن حضور نداشته باشند، به چه صورتی درمیآيد؟
MahShid Pourhosein
كسی كه فردی را میپرستد، بايد در سرنوشت او هم شريك باشد.
عقل سرخ
ناشناس با لحن ملايمی گفت: «مرا ببخشيد، اما برای ادارهكردن، آدم بايد بتواند آينده را كموبيش با دقت پيشبينی كند، آن هم در مهلتی كوتاه. باری ــ اجازه بدهيد از شما بپرسم ــ چهگونه آدم میتواند بر سرنوشت خود حاكم باشد وقتی كه نهتنها قادر نيست كوچكترين پيشبينیای برای آينده، حتا برای مدتی كوتاه كه مسخره بهنظر میآيد، يعنی فرض كنيم هزار سال بكند، بلكه حتا نمیتواند نسبت به فردای خودش كوچكترين اطمينان خاطری داشته باشد؟»
شاهین
واقعيتها سمجترين چيزها در دنيا هستند
MahShid Pourhosein
صدايش را پايين آورد و پرسيد: «يسوعای ناصری آيا خدايانی هستند كه تو به آنها اعتقاد داشته باشی؟»
يسوعا جواب داد: «فقط يك خدا وجود دارد و من به او ايمان دارم.»
شاهین
با اين آدمها آنگونه كه هستند بايد رفتار كرد... آنها عاشق پول هستند و هميشه هم وضع بههمين قرار بوده است. بشريت پول را دوست دارد، چه كاغذی باشد، چه پوست بز، چه از برنز، چه از طلا. آنها البته بازيگوش و بیفكر هستند... ولی خب... گاهی بخشندگی به دلشان راه میيابد... میشوند آدمهايی ساده و معمولی... مثل آدمهای پيش از تاريخ كه با مسألهی مسكن به فساد نگراييده بودند...»
کاربر mim_ alf
سرانجام بگو كيستی؟
ــ من بخشی از آن نيرويی هستم كه تا ابد خواهان شر است وتا ابد جز خيرخواهی، كار ديگری انجام نمیدهد.
گوته، فاوست
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
سرانجام بگو كيستی؟
ــ من بخشی از آن نيرويی هستم كه تا ابد خواهان شر است وتا ابد جز خيرخواهی، كار ديگری انجام نمیدهد.
sara
«خورشيد دارد غروب میكند و باز هم از مرگ خبری نيست.»
nazanin
حجم
۴۹۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
حجم
۴۹۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان