بریدههایی از کتاب ما چگونه ما شدیم
۲٫۹
(۲۳۶)
حکومت قاجارها، حداقل در یکصد سال اولیه آن، همانقدر مولود شرایط ایران بود که سرسبزی شمال و خشکی کویر لوت. بنابراین سؤال یا فرضیه «تمرکز مطلق قدرت در دست حکومت باعث پیدایش عقبماندگی در ایران گردید» را میتوان وارونه کرد و گفت که «عقبماندگی در ایران لاجرم باعث تمرکز مطلق قدرت در دست حکومت گردید».
علیرضا رحیمی
آنجا که عباس میرزا به ژوبر میگوید: مشکل در کجاست؟ چرا شما، شما شدهاید، و ما، ما شدهایم؟ آیا خاک و آب اروپا با آب و خاک ما متفاوت است؟ آیا آفتابی که بر ما میتابد با آفتابی که بر شما میتابد متفاوت است؟ آیا خدا خواسته که شما آنگونه شدهاید و ما اینگونه؟ واضح است که عباس میرزا همه اینها را به طعنه میگوید. والا خودش در همانجا میگوید که «آفتابی که بر سر شما میتابد همان است که بر سر ما میتابد؛ آب و خاک هم که یکی است.» آنجا که میگوید که «نکند خدا خواسته شما فرانسویها پیشرفت کنید و ما ایرانیها درجا بزنیم»، باز دارد زبان استعاره بکار میبرد
Rsi Sd
یک «چرا» در ذهنم پیدا شد. چرا شاهان ما فاسد و بد بودند؟ چرا شاهان فرانسه یا انگلستان همه بد و فاسد نبودند؟ چرا رجال ما در عصر قاجار سرسپرده به سفارتخانههای خارجی بودند؟ چرا رجال انگلستان، روسیه یا فرانسه سرسپرده و وابسته نبودند؟ چرا در جامعه ما کسی با علوم جدید آشنا نبود و از مدرسه و دانشگاه خبری نبود اما در بسیاری از کشورهای دیگر اینگونه نبود؟
R.s
ما همواره در آثار و مکتوباتمان، نطقها و سخنرانیهایمان به مقطع نخست اشاره کرده و با غرور و افتخار میگوییم که ایران یا ایران اسلامی به واسطه دستاوردهای علماء و دانشمندانش سهم زیادی بر تمدن بشری دارد. اما همواره هم در همان نقطه میایستایم و جلوتر نمیآییم. چرا که بعد از آن نقطه، بعد از عصر فارابی، ابوعلی سینا، خوارزمی و بیرونی ما وارد برهوت و شورهزاری میشویم که نه تنها دیگر از ابوعلی سیناها، خوارزمیها و جابرابن حیانها خبری نیست بلکه اساسا کسی نمیداند این گونه علوم وجود هم دارند. نه تنها از خوارزمی، بیرونی و فارابی خبری نیست، نه تنها علماء و دانشمندان ایرانی در بغداد، خوارزم، نیشابور و ری به دنبال نجوم، فلسفه، ریاضی، هیات، کیمیا، پزشکی و جغرافی نیستند بلکه جامعه ایران آنچنان از علم فاصله گرفته که وقتی در سالهای پایانی قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم مرحوم حاج میرزاحسن رشدیه در تبریز نخستین مدرسه به سبک امروزی را بنا مینهد، عدهای شبانه ریخته و آن را خراب میکنند چون معتقدند از آن مدارس بسی کفر و زندقه و بابیگری حاصل آید.
Hachan
چرا شاهان ما فاسد و بد بودند؟ چرا شاهان فرانسه یا انگلستان همه بد و فاسد نبودند؟ چرا رجال ما در عصر قاجار سرسپرده به سفارتخانههای خارجی بودند؟ چرا رجال انگلستان، روسیه یا فرانسه سرسپرده و وابسته نبودند؟ چرا در جامعه ما کسی با علوم جدید آشنا نبود و از مدرسه و دانشگاه خبری نبود اما در بسیاری از کشورهای دیگر اینگونه نبود؟
ادریس
موج هجوم مغول تا مرزهای آلمان و ایتالیا رسید و بعد پس زد. اگر فلورانس و رم نیز به سرنوشت کییف (روسیه) و بغداد دچار میشدند، مشکل میتوان تصور کرد که رنسانس هرگز میتوانست اتفاق افتاده باشد.»
علیرضا رحیمی
حکومت اگرچه انسجام و نظم و امنیت و ترتیب امور و روابط اجتماعی فردی و گروهی انسانها را با یگدیگر و نسبت به جامعهای که در آن به سر میبرند تنظیم مینماید، اما کل عملکرد و جهتگیری نهاد حکومت در حقیقت بهگونهای است که در جهت تحکیم، تثبیت و حتی افزایش منافع یک طبقه خاص از جامعه میباشد؛
احسان
کمتر حکومتی را میتوان در یک قرن گذشته در ایران سراغ گرفت که مخالفین خود را آلت دست بیگانگان اعلام نکرده باشد. یکی پس از دیگری، حکومتها انگیزه مخالفت مردم با آنها را ناشی از توطئههای بیگانگان، استعمار، ابرقدرتها و عوامل داخلیشان اعلام داشتهاند. مظفرالدین شاه بیش از سیزده هزار نفر از مردم تهران را که در جریان انقلاب مشروطه در سفارت انگلستان بست نشستند، مشتی خائن خواند که از ناحیه انگلیس اجیر شدهاند.
arash
یک طرف این تضاد تاریخی، غرب (استعمار، سرمایهداری جهانی، امپریالیسم، صهیونیسم، استکبار، شرکتهای چندملیتی و ...) قرار داشت و در طرف دیگر آن، کشورهای جهان سوم و در حال توسعه. اولی (غرب) ظالمانه ثروت و منابع دومی را به یغما برده، مردمانش را به استثمار درآورده، مغزهایش را ربوده، با صدور تکنولوژی تلاش میکند آنها را هرچه بیشتر وابسته نگه دارد و بالاخره با نفوذ و رسوخ فرهنگیاش سعی دارد ارزشها و مفاهیم فرهنگ ملی و اصیل آن جوامع را از میان ببرد و فرهنگ خود را جایگزین آن سازد.
ali
صرف اسلامی بودن جامعهای لزوما و بهطور اتوماتیک برای آن جامعه پیشرفت علمی به بار نمیآورد. متقابلاً نیز صرف اسلامی بودن جامعهای لزوما اسباب رکود فعالیتهای علمی را در آن فراهم نمیآورد.
محمد طاهر پسران افشاریان
آنجا که عباس میرزا به ژوبر میگوید: مشکل در کجاست؟ چرا شما، شما شدهاید، و ما، ما شدهایم؟ آیا خاک و آب اروپا با آب و خاک ما متفاوت است؟ آیا آفتابی که بر ما میتابد با آفتابی که بر شما میتابد متفاوت است؟ آیا خدا خواسته که شما آنگونه شدهاید و ما اینگونه
¤¤¤¤
نمیدانم این قدرتی که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و به کار بردن تمام قوای عقلیه متبحرید و حال آن که ما در جهل و شغب غوطهور و بهندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرقزمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از سر شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری میدهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم؟»
M.tajdariiiii Fazzaeli7777
کلید درک توفیق نسبی آنان علیرغم شرایط طبیعی نامساعد در تلاشهای انسانی خلاصه میشود.
ایرانیان توانسته بودند به کمک نیروی انسانی بنای یک امپراتوری نیرومند را بگذارند.
علیرضا رحیمی
. بسیاری از ایرانیان هر پدیدهای را که مطابق اندیشه یا منافعشان نباشد بهدستها و سیاستهای مرموز مخالفین و دشمنانشان نسبت میدهند. اصطلاح معروف «کار، کار انگلیسیهاست»
y,mol
بهاستثنای زایندهرود در اصفهان و دز، کرخه و کارون در خوزستان، فلات ایران از نعمت برخورداری از آبهای سطحی نیز محروم است.
pedram
بسیاری از ایرانیان هر پدیدهای را که مطابق اندیشه یا منافعشان نباشد بهدستها و سیاستهای مرموز مخالفین و دشمنانشان نسبت میدهند. اصطلاح معروف «کار، کار انگلیسیهاست»
fateme
در طی بیست سال حکومت مأمون، رشد و گسترش علوم بهنحو سریعی ادامه یافت و عصر طلایی اسلام عملاً شکل گرفت. اگرچه روال شکوفایی علمی در زمان دو خلیفه بعدی، معتصم (۲۲۷-۲۱۸ ه ./ ۸۴۲-۸۳۳ م.) و واثق (۲۳۲-۲۲۷ ه ./ ۸۴۷-۸۴۲ م.)، نیز ادامه یافت اما به نظر میرسد اوجش در زمان مأمون بوده باشد.
محمد حسن
این پدیده که ظهور و افول قدرتها متکی به توانمندی افراد مشخصی باشد، نشاندهنده ساده بودن بافت اجتماعی آن است چه، اگر جامعه دارای نهادهای استوار و جاافتادهای باشد، ظهور فرد ولو آن که دارای استعداد و توانمندیهای چشمگیری هم نسبت به دیگران باشد به تنهایی نمیتواند منجر به تغییرات گسترده شود.
Rsi Sd
«مردم به کارهای من افتخار میکنند، ولی چون من، از ضعیفی من بیخبرند. چه کردهام که قدر و قیمت جنگجویان مغربزمین را داشته باشم؟ یا چه شهری را تسخیر کردهام و چه انتقامی توانستهام از تاراج ایالات خود بکشم؟ ... از شهرت و فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، معالوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپایی سرگرم داشته، مانع پیشرفت کار من میشوند ... نمیدانم این قدرتی که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و به کار بردن تمام قوای عقلیه متبحرید و حال آن که ما در جهل و شغب غوطهور و بهندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرقزمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از سر شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری میدهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم؟»
Hachan
اما چرا این مسئله که ایران و ایرانیت از مظان اتهام عقبماندگی تبرئه شده و مقصر دیگری بر کرسی اتهام قرار میگیرد، این همه میبایستی برای بسیاری از ما مهم باشد؟ پاسخ این سؤال باز میگردد به روحیه یا درستتر گفته باشیم نگاهی که ما ایرانیها نسبت به فرهنگ، تمدن و تاریخ خودمان داریم. نگاهی نژادپرستانه، غلوآمیز، آرمانگرایانه، رویایی و همراه با تعصبات نژادی و عاری از واقعبینی. ما ایرانیان نوعا خود را از اقوام و ملل دیگر، از همسایگانمان در منطقه گرفته تا اقوام و نژادهای دیگر، بالاتر و برتر میپنداریم. ادبیات نوشتاری و گفتاری ما مملو از فخر و مباهات به تاریخ غنی سرزمین پر افتخار ایرانیان آریاییتبار است. ما شبانهروز از فرهنگ و تمدن پر بار، غنی و شکوهمند تاریخ ایران سخن میگوییم.
احسان رضاپور
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
قیمت:
۹۷,۵۰۰
۴۸,۷۵۰۵۰%
تومان