بریدههایی از کتاب آویزان از نخ
۳٫۶
(۲۰)
به نظر میرسد
یک قانون ازلی و ساده وجود دارد
هرچه استعداد
کمتر
تظاهر به هنر
بیشتر.
misbeliever
باید از شرِّ
دوستان الکی
و این مگسان گرد شیرینی
خلاص شوی
قبل از آنکه
تو را هم
همراه شیرینی
نابود کنند.
misbeliever
بسیاری از اندیشههای استوار که ظاهرا در استحکامشان نزاعی نبود فروریخت.
misbeliever
به نظر میرسد
یک قانون ازلی و ساده وجود دارد
هرچه استعداد
کمتر
تظاهر به هنر
بیشتر.
.
پدرم همیشه میگفت: «زود خوابیدن و زود بیدار شدن
آدم را سالم، پولدار و عاقل میکند»
در خانه، ساعت هشت چراغها خاموش بود
و سپیدهدم با بوی قهوه و بیکن و نیمرو
از خواب بلند میشدیم.
پدرم یک عمر این دستور را دنبال کرد
جوانمرد و مفلس
و فکر میکنم چندان هم عاقل نبود.
من نصیحت او را گوش نکردم
دیر خوابیدم، دیر بیدار شدم.
حالا نمیگویم دنیا را فتح کردهام
اما ترافیک صبحها را دیگر ندارم
.
پدرم مردی بود
با صورتی عرقکرده
قرمز
عصبانی
و به نظر میرسید
هرچه بیشتر کار میکرد
فقیرتر میشد
Mohammad
باید از شرِّ
دوستان الکی
و این مگسان گرد شیرینی
خلاص شوی
قبل از آنکه
تو را هم
همراه شیرینی
نابود کنند.
Mohammad
باید از شرِّ
دوستان الکی
و این مگسان گرد شیرینی
خلاص شوی
قبل از آنکه
تو را هم
همراه شیرینی
نابود کنند.
.
اوضاع هیچوقت خوب
نبوده
و قرار هم نیست
بهتر شود
جالب اینجاست که
هراسهایی که در کودکی سراسیمهات میکرد
همچنان با توست
در راههای مختلف
با چهرههای گوناگون
.
هرچه استعداد
کمتر
تظاهر به هنر
بیشتر.
AS4438
یکبار باهاش حرف زدم
گفتم
زندگی یه جورایی ملالآوره
و خالی
باید فقط یه چند لحظهای
توی این بلبشو
آرام بود و خوش گذروند
farnaz Pursmaily
مرگش نبود که ناراحتم میکرد
اعتقاد خشکش بود در زندگی
که اذیتم میکرد
ehsan
دنیا دارد به پایان میرسد
با یک بنگ! به زودی
و تنها چیزی که خواهد ماند
موش صحرایی است
و چندتایی سوسک.
آزاد
بهترین چیز دربارهی «قبول نداشتن خود»
این است
که نمیگذارد این وظیفهی کثیف
تقصیر به گردن دیگران انداختن را
انجام دهی.
🍁paiiz
تصمیم گرفتم وختی بزرگ شدم برم یه جایی مث ایسلند زندگی کنم
درو به روی کسی باز نکنم
غیر از شانسم رو هیچچی حساب نکنم
با یه زن زیبا و چندتایی حیوون وحشی زندگی کنم
که کم و بیش چیزیه که
اتفاق افتاده.
.
باید از شرِّ
دوستان الکی
و این مگسان گرد شیرینی
خلاص شوی
قبل از آنکه
تو را هم
همراه شیرینی
نابود کنند.
.
«زود خوابیدن و زود بیدار شدن
آدم را سالم، پولدار و عاقل میکند»
AS4438
حالا این تو،
این خیابونا
ارزونی خودت
جناب عصیانگر.
.
همهمان این را میدانیم
که جاودانگی
در این دنیا میتواند
تجربهای بسیار کوتاه باشد
اما در درازمدت
ناموجود.
با این حال
بازی با
رویای جاودانگی
هنوز شیرین است.
.
یادمان میرود واقعاً دربارهی چه مینویسیم
و هرچه بیشتر یادمان میرود
کمتر میتوانیم شعری بگوییم
که روی صفحه
بر دو پایش بایستد، داد بزند، بخندد
داریم مثل خیلی از شاعرانی میشویم
که مجلهی شعر را
اینقدر ملالآور
و غیر قابل خواندن
و متفرعن
میکنند.
اصلا دیگر نباید نوشت
چرا که تبدیل شدهایم
به آدمهای متقلب، مصنوعی و دودوزه باز.
Omid
اما باز هم مثل آن روزها
میروم سینما
روزنامه میخوانم، چشم به دیوار میدوزم
و همهاش فکر میکنم
چطور شد اینطور شد.
دیگر کتابهایم کمکی نمیکنند
شعرهایم هم
هیچچیز، هیچکس نمیتواند کمکم کند
تنها من هستم، در انتظار.
نفس میکشم، فکر میکنم
دیگر حتی چیزی نیست که دربارهاش شجاعت به خرج دهم
اینجا دیگر چیزی نیست.
shayan
مثل روباهی
از دست شکارچی در میروم
اگر خوشبختترین آدم روی زمین نباشم
شک ندارم
خوششانسترین آدم زنده
هستم.
.
چیزی که احتیاج دارم، واقعاًً احتیاج دارم
این است که بخندم
از آن خندههایی که همیشه میکردم
چون در این قفس نه کاری است برای انجام دادن
نه جایی برای رفتن
چیزی که احتیاج دارم، واقعاًً احتیاج دارم
که با دیوارها روبهرو شوم
آزاد
نمیتوان به عقب بازگشت
نمیتوان جلوتر هم رفت
ناامیدانه آویزانیم
از میخ کوبیده بر این جهانی
که خود ساختهایمش.
pejman
برخی از ادیبان
نیاز به دیوانگی وانگوگ
یا رنج و عذاب موتزارت
و یا داستایوسکی پشت به دیوار
در برابر جوخهی اعدام
دارند
تا هنر بیافرینند
pejman
بیرون انداختن ساعت شماطهدار
پدرم همیشه میگفت: «زود خوابیدن و زود بیدار شدن
آدم را سالم، پولدار و عاقل میکند»
در خانه، ساعت هشت چراغها خاموش بود
و سپیدهدم با بوی قهوه و بیکن و نیمرو
از خواب بلند میشدیم.
پدرم یک عمر این دستور را دنبال کرد
جوانمرد و مفلس
و فکر میکنم چندان هم عاقل نبود.
من نصیحت او را گوش نکردم
دیر خوابیدم، دیر بیدار شدم.
حالا نمیگویم دنیا را فتح کردهام
اما ترافیک صبحها را دیگر ندارم
از خیلی از دردسرهای معمولی دورم
و با آدمهای جدید و بینظیر آشنا شدهام
یکی از آنها
خودم
کسی که پدرم
هرگز
او را نشناخت.
shayan
اگر خوشبختترین آدم روی زمین نباشم
شک ندارم
خوششانسترین آدم زنده
هستم.
shayan
چون در این قفس نه کاری است برای انجام دادن
نه جایی برای رفتن
چیزی که احتیاج دارم، واقعاًً احتیاج دارم
که با دیوارها روبهرو شوم
و آماده رویارویی باشم با این مادر به خطا
مرگ،
با احساس شادی
چرا؟ چون دور میشوم از تو
از چه کسی؟
تو، موش صحرایی با چشمانی
چون چشمان زن.
shayan
دیگران
هیچکدام درد و عذاب را
نه خود انتخاب کرده بودند
و نه از آن خوششان میآمد.
golbaf184
باید از شرِّ
دوستان الکی
و این مگسان گرد شیرینی
خلاص شوی
قبل از آنکه
تو را هم
همراه شیرینی
نابود کنند.
golbaf184
حجم
۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
قیمت:
۱۶,۰۰۰
تومان