بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مردی با کبوتر | طاقچه
۳٫۶
(۱۸)
جانی تا حس کرد که روی شانه مردم ستایشگر قرار گرفته، کوششی مصممانه کرد تا در گرداب ساده‌لوحی مردم تعمق کند. ساده‌لوحی مردمی که تاکنون این‌همه بدبختی در دنیا به وجود آورده بود. میل داشت به یاد آورد که مردم تا چه حد می‌توانند حیله‌ها را ندید بگیرند، از اعتقاداتشان سوء استفاده کنند و تا چه حد می‌توانند به دلیل احتیاج به صلح و برادری، بی‌شرمانه از این اعتقادات بهره‌برداری کنند.
sahar
«با وجود این، اگر همه مساجد و کلیساهای ما فقط برای حل مشکل مردمی باشند که برای دعا به آن‌جا می‌روند، خود خدا در طرد آن‌ها از درگاهش تعجیل خواهد کرد. ما قبل از هر چیز گواهی بر درست‌پیمانی هستیم. ما نمی‌خواهیم مردم از ما منفعت‌های ناچیزی به دست آورند. نتیجه عمل، کمی زپرتی و کمی هم کاسبکارانه است. سازمان ما برای رشد افکار به وجود آمده نه برای عطاری! بگذارید مردکتان تا هر وقت که می‌خواهد در راهروها با کبوترش سرگردان باشد.»
sahar
«می‌خواهید بدانید چرا واکسی شده‌ام؟ خیلی ساده است. خواستم کاری کنم تا به مردم بفهمانم که پیش از آن‌که صاحب افکار زیبا باشند، صاحب پا هستند! بسیاری از آدم‌ها در این آسمانخراش این را از یاد برده‌اند. اگر مثل من روزی صد تا کفش واکس بزنند، شاید به یاد آورند که پای آدمی روی زمین است و نه در ابرها.»
sahar
جانی تا حس کرد که روی شانه مردم ستایشگر قرار گرفته، کوششی مصممانه کرد تا در گرداب ساده‌لوحی مردم تعمق کند. ساده‌لوحی مردمی که تاکنون این‌همه بدبختی در دنیا به وجود آورده بود. میل داشت به یاد آورد که مردم تا چه حد می‌توانند حیله‌ها را ندید بگیرند، از اعتقاداتشان سوء استفاده کنند و تا چه حد می‌توانند به دلیل احتیاج به صلح و برادری، بی‌شرمانه از این اعتقادات بهره‌برداری کنند.
samira
پریزورثی گفت: «اولین چیزی که باید بدانیم این است که آیا این پسرک در کارش صادق است یا نه. شاید فکر می‌کند سازمان ملل می‌تواند صلح را در جهان مستقر کند.» تراکنار با کراهت گفت: «یک بچه پنج ساله هم می‌داند که ما در این کارها به شدت ناتوان هستیم.»
hossein yousefzade
به هر حال هیچ‌کس بی‌خبر نبود که بین ایالات متحده آمریکا و روسیه شوروی یکGentlemensagreement وجود دارد که باعث می‌شود این دو قدرت بزرگ هرگز در هیچ‌چیز به توافق نرسند و هرگز هم در مورد اتفاقات دنیا یک نقطه‌نظر مشترک نداشته باشند.
احسان
تمام این‌ها نوعی مهارت و چابکی را به دو شریک تحمیل کرد که به دور از عملکردهای متداول بود: در نتیجه کشوری که قبل از دیگری موقعیتش را مشخص می‌کرد، به دیگری این قدرت را می‌داد که موقعیتی دقیقا مخالف موقعیت طرف به خود بگیرد. و به این عمل در زبان دیپلماتیک می‌گویند «به دست گرفتن قوه ابتکار».
احسان
شروع کرد به گریستن،
hossein yousefzade
«پس مثل همیشه رفتار کنیم؟» «این مسلم است.» «تصمیمی نگیریم؟» «تصمیمی نگیریم.» «خب. پس، به سراغ باقی مسائل برویم.
کوثر
و شروع کرد به گریه کردن. دو همکارش نگاهی از سر حسرت به او انداختند. هر دوی آن‌ها از پیشگامان قدیمی راه سیاست و سازماندهی بودند. از حرفه‌ای‌های سازمان‌های بین‌المللی و توان غریب دبیر کلشان در ریختن اشک‌های واقعی، ایشان را مملو از حس ستایش کرد. اشک‌های انسانی که یقینا به وفور در عملیات سازمانی ظاهر می‌شدند یا از روی ادا بود یا می‌خواستند که برایشان سابقه‌ای به جا بگذارد یا این‌که اثری کاری در خطابه‌هایشان داشته باشد، و غیر از چند متخصص مأمور، هیچ‌یک از کارکنان عالیرتبه و نمایندگان آن را شخصا در چشم حس نکرده بودند! این اشک‌ها مختص رتبه‌های برتر سازمان ملل بودند
Rose

حجم

۹۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۹۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
۴۸,۸۰۰
۲۰%
تومان