دانلود و خرید کتاب صوتی شبح خانم ویل
معرفی کتاب صوتی شبح خانم ویل
کتاب صوتی شبح خانم ویل نوشته دانیل دفو نویسنده مشهور انگلیسی است این کتاب با صدای عاطفه آفاقی توسط آوای چیروک منتشر شده است. این کتاب روایتی عجیب و هیجانانگیز دارد و خواننده را تا انتها با خودش همراه میکند. دفو که بیشتر مردم او را با داستان مشهور رابینسون کروزئه میشناسند اما کتاب شبح خانم ویل یکی از آثار مهم و جذاب این نویسنده است.
شنیدن کتاب صوتی شبح خانم ویل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
درباره دانیل دفو نویسنده کتاب صوتی شبح خانم ویل
دفو در حدود سال ۱۶۶۰ میلادی در لندن از خانوادهای که از مخالفان کلیسای رسمی انگلستان بودند به دنیا آمد. او در سن ۱۴ سالگی در آکادمی منسوب به مخالفان، زبانهای فرانسوی، اسپانیایی و اطلاعات تاریخ را آموخت و در درس جغرافیا تسلط یافت. دفو سپس به پیشه تجارت خارجی روی آورد و به فرانسه و اسپانیا سفر کرد. دفو در نوشتههای خود از مذهب و کلیسا انتقاد میکرد و خواهان دگرگونی مناسبات اقتصادی و اجتماعی بود. وی چندین بار به دلیل نوشتههای خود علیه اشراف و کلیسا به زندان افتاد. یک بار او را به اتهام تحریک افکار عمومی بسته در غل و زنجیر، در میدان مرکزی شهر به تیر چراغ برق بستند. در کنار کار تجارت، او با زبان طنز به نوشتن رسالههای منتقدانه پرداخت و در آن خواستار اصلاحات مذهبی، اقتصادی و رفاه اجتماعی شد و در هجونامهای از آزار و اذیت مخالفان سیاسی و مذهبی انتقاد کرد و به خاطر آن برای مدتی به زندان افتاد. دفو پس از آزادی، برای یکی از مردان سیاسی به نام روبرت هارلی (که باعث آزادی او از زندان شده بود) رسالههای سیاسی نوشت و در تلاش برای اتحاد دوباره انگلیس و اسکاتلند به مأمور مخفی او بدل شد. دفو در سالهای پایانی زندگی خود، به نوشتن داستانهای خیالی روی آورد. نگاه او نسبت به طبیعت نوع بشر و پرداختن او به جزئیات واقعگرایانه، داستانهایش را حقیقی جلوه میداد. علاقه بسیار او به ماجراجویی و مسافرتهای دوردست در کتاب تاریخچه حقیقی دزدان دریایی او و با آمیختن تخیلات با واقعیتهای تاریخی انعکاس یافتهاست. او در سال ۱۷۱۹ رمان رابینسون کروزوئه را نوشت. دفو آخرین رمانش را به نام رکسانا در سال ۱۷۲۴ نوشت و در ۲۴ آوریل ۱۷۳۱ در لندن درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی شبح خانم ویل
شبح خانمِ ویل پس از مرگ بر خانمِ بارگریو ظاهر شد، این خانم دوست نزدیک من است، و حُسن شهرت او را در پانزده شانزدهسال گذشته میتوانم تضمین کنم. خلقوخوی پسندیدهی جوانی وی در پیش از آشنایی ما نیز مورد تأیید من است، بااینحال، وقتی این حکایت را نقل کرد، پارهای از دوستانِ برادرِ خانمِ ویل (زنی که بر دوست من پدید آمد ) به او تهمت زدند که داستان این ظهور خیالپردازی است و تمام سعی خود را به کار بستند تا نیکنامی خانمِ بارگریو را بکوبند و به سراپای داستان او بخندند. اما با همهی این احوال، و با وجود بدرفتاریهای باورنکردنی شوهری بسیار نابهکار، کوچکترین نشانی از افسردگی در چهرهی این زن دیده نمیشود، و من هرگز کلمهئی یأس یا شکایت از او نشنیدهام، نه حتی در چنگ توحش شوهر، که من این را خود شاهد بودهام، و نیز تنی چند کسان دیگر که حیثیت شبهه ناپذیر دارند.
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد