دانلود و خرید کتاب صوتی سوار در برف
معرفی کتاب صوتی سوار در برف
کتاب صوتی سوار در برف داستانهای واقعی بازنویسی شده توسط جمال الدین حجازی است که از دیدار مردان و زنان با مولا و آقایشان حضرت صاحب الزّمان(عج) سخن میگوید. حکایات شیرین و خواندنی که گویا از نهاد هر انسان عاشق و منتظری برخاسته است و آرزوی تمام دوستداران آن حضرت است. نسخه صوتی کتاب سوار در برف محصول انتشارات موعود عصر است.
دربارهی کتاب صوتی سوار در برف
کتاب صوتی سوار در برف شامل یازده روایت است. روایتهایی از داستانهای واقعی دیدار مردان و زنان با امام موعود. مهدی. هر کدام از این حکایات، لحظاتی عجیب از زندگی افرادی هستند که در گیر و دار مشکلاتی که داشتند، برای دقیقهای با تمام موجود از حضرت مهدی طلب کمک و تایید و یاری کردند و او به کمکشان شتافت. حکایات شیرینی که با خواندنش هر کدام متوجه عمق عشق و انتظار راویان داستان میشویم.
کتاب صوتی سوار در برف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
حکایتهای کتاب صوتی سوار در برف برای نوجوانان جذاب است. داستانهای کتاب صوتی سوار در برف، همچنین میتواند توجه تمام افرادی را که با عشق انتظار حضرت مهدی را میکشند به خود جلب کند.
جملاتی از کتاب صوتی سوار در برف
خون گرم کتفش بر روی دستهایش ریخت و برف سفید را رنگین کرد. حیوان از خودش دفاع میکرد و میخواست خود را نجات دهد و سید گلوی گرگ را با شهامت فشار میداد. ناگهان گرگها فرار کردند سید لحظهای به خود آمد. خدایا چه میبینم، صدای حیوان بلند شد. دستها را به زمین میزد و مثل اینکه چیزی میخواهد بگوید. اری نزدیک شد. جوانی چون قرص ماه، تنومند و خوشسیما. سوار بر اسبی سفید به زیبایی تمام طبیعت. هیبت سوار سید را متحیر کرده بود. نگاهش گرم و مجذوب کننده بود،
ناگهان سوار گفت: برخیز سید! سید از جا پرید و بلند شد. جوان چنان ابهتی داشت که سید جرات نکرد حرفی بزند. جوان همانطور که سوار اسب بود اشاره به سید کرد و گفت: گرگها مزاحمت شدند، هان!؟ دستانت را ببر بالا! سپس تکهای از شالش را جدا کرد و بر زخم کتف گذاشت، سید میلرزید ولی هیچگونه احساس درد و ناراحتی نداشت. یک لحظه چشمش به اسبش افتاد حیوان نجیب چنان به سوار نگاه میکرد که انگار هزار سال است که او را میشناسد، اشک حیوان سرازیر بود، سوار رو به سید کرد و گفت: برو خدا نگهدارت شما نجات یافتید، سید گفت: ولی گرگها؟ زخم شانهام؟ حیوانم؟ سوار لبخندی زد و دستش را به علامت خداحافظی بلند کرد.
چند ثانیهای نگذشته بود که سوار ناپدید شد. سید هنوز دستهایش را پائین نیاورده بود، ناگهان مانند کسی که از خواب بیدار شود به خود آمد. خدایا! این جوان زیبا که بود؟ کتفم که خون میآمد و زخم شده بود چه شد؟ پس گرگها کو؟ چرا دیگر سردم نیست؟ من چرا گرسنه نیستم....
فهرست
- مقدمه
- کشیکچی
- من مهدی هستم
- سردرد ملکه
- سفر غیبی
- شب خاطره
- مسافر کویر
- رد پا
- شفای بانو
- سوار در برف
- عریضه
زمان
۱ ساعت و ۴۸ دقیقه
حجم
۲۳۰٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱ ساعت و ۴۸ دقیقه
حجم
۲۳۰٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
بسیار عالیه این کتاب.
کتاب بسیار خوبی درمورد کسانی که امام زمان را میبینند توصیه میکنم کتاب وصال رو هم مطالعه کنید
کاش کتابهای مربوط به مهدویت تماما صوتی میشد تا من همشو میخریدم