دانلود و خرید کتاب صوتی من زنده ام
معرفی کتاب صوتی من زنده ام
کتاب صوتی من زنده ام خاطرات زنی آبادانی است که از روزهای اسارت خود میگوید. معصومه آباد نویسندهی کتاب من زندهام، قصهی دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود را در این اثر به تصویر کشیده تا شما بتوانید قدم به قدم با او همراه شوید و لحظه به لحظهی روزهای سخت اسارت را در چشمان یک زن حس کنید.
این کتاب صوتی یکی از کتابهای تاریخی جنگ تحمیلی و دفاع مقدس کشور ماست که با صدای صبا راد در طاقچه برای خرید و دانلود ارائه شده است. این کتاب توسط انتشارات شادن پژواک منتشر شده است.
درباره کتاب صوتی من زندهام
کتاب صوتی من زندهام نمایی زنده و واقعی از مقاومت یک زن ایرانی است. معصومه آباد خاطرات خود را به زبان ساده و صمیمی برای شما بیان کرده و جوانیِ پرتلاطم خود را جلوی دیدگان شما به تصویر کشیده است. این کتاب، تنها اثر منتشرشده از ایشان است. او شما را سوار بر قالیچهی پرندهی خود میکند و از محلهی پیروزآباد شهر آبادان میگذراند. شما معصومه را همراه دو خواهر و هشت برادر در کوچه پسکوچههای خانههای شرکت نفتی در حال بازی و شیطنت در هوای پنجاه درجهی فصل خرماپزان آبادان میبینید. این کتاب صوتی از کودکی و جوانی و اسارت معصومه میگوید. معصومه آباد، دختر آبادانی، درست سیوسه روز پس از شروع جنگ، به اسارت نیروهای بعثی عراق در میآید. این دختر هفدهساله از خاطرات سخت و جانفرسای چهل ماه اسارت خود به همراه فاطمه و رحیمه و شمسی میگوید.
این مستند هیجان انگیز و نفسگیر، برای روزها شما را به دنبال خود میکشاند و لحن روان و صمیمی خانم معصومه آباد با صدای صبا راد در این داستان، شما را بیشتر مجذوب خود میکند.
شنیدن و دانلود کتاب صوتی من زنده ام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب صوتی من زندهام اثری است که بوی زندگی و مقاومت میدهد، یعنی رسیدن به آزادی پس از تحمل سختیها. این کتاب به کسانی که دوست دارند ناگفتههای جنگ را بدانند توصیه میکنیم. به کسانی که میخواهند استقامت و نشکستن در مقابل اهریمن جنگ را بشناسند. و کسانی که دوست دارند روایت زنانهای از جنگ بشنوند. من زندهام داستانی است از بقای زندگی در چشمان شیرزنان اسیر ایرانی.
چرا باید این کتاب صوتی را بشنویم؟
معصومه آباد خاطرات اسارت خود را با جسارت نوشته و الگوی مقاومت را به نسلهای بعدی منتقل کرده. شنیدن این داستان مستند روان و جذاب با روایتی زنانه، درسهای آموزندهای دارد که میتواند برای مخاطبان، مفید باشد. همچنین میتواند دریچهای از روزهای جنگ به سویمان باز کند که هرگز قادر به تصور آن نبودهایم. خصوصا که معمولا جنگ را با چهرهی مردانهاش برای ما روایت کردهاند.
این کتاب را برای تجربهی یک روایت زنانه و پراحساس، بشنوید.
خلاصه کتاب صوتی من زنده ام
معصومه در کنار خواهرها و برادرهایش روزهای شاد و هیجانانگیزی را در شهر نفتخیز آبادان تجربه میکردند. پدر آنها که کارگر پالایشگاه نفت آبادان بود با تلاش زیاد، خرج سیزده سر عائله را با مهر و صفا به خانه میآورد تا مادر بپزد و نانی بر سفره بگذارد. معصومه با نخود و کشمشهای آقا و قصهی دختر دریا و دختر پردهروی مادربزرگ قد کشید و میان شور و هیجان نوجوانی و اعلامیههای امام و شعارهای تظاهرات انقلاب اسلامی سال ۵۷، به رشد عقلی خود رسید. از دبیرستان اخراج شد و بعد از پیروزی انقلاب دوباره راهی مدرسه شد.
این دختر فعال و پرانرژی آبادانی، عضو هلالاحمر شد و در پرورشگاهی به کودکان یتیم خدمت کرد. سیوسه روز از حملهی عراق به ایران و شروع جنگ گذشته بود که بعد از انتقال کودکان یتیمخانه به شیراز، در راه برگشت، در جادهی ماهشهر-آبادان، به اسارت نیروهای بعثی عراق در آمد و حدود چهار سال از سختترین روزهای زندگیاش را در زندانهای عراق سپری کرد. معصومه و دوستش شمسی (مریم) بهرامی، در زندان تنومهی عراق با دو دختر دیگر به نامهای فاطمه ناهیدی و حلیمه آزموده آشنا و همراه شدند. این چهار دختر با انتقال به زندان الرشید بغداد، روزهای سختی را تجربه کردند و با لقب «بنتالخمینی» و «ژنرا» قدرت و جسارت بیشتری گرفتند.
معصومه آباد در کتاب صوتی من زنده ام دربارهی این روزها نوشته است. از ابتدای اسارت و زمانی که هیچ کس از این چهار زن اطلاعی نداشته، تا اعتصاب بیست روزهی غذایی و زمانی که با فشار این چهار بانو، نام آنها در صلیب سرخ نوشته شد و دارای کد اسارت شدند. بعد از مدتها بیخبری، معصومه در نامهای به خانوادهی خود نوشت: «من زندهام... معصومه آباد». این همان رمزی بود که بین او و برادرش در روزهای اول جنگ، ندای سلامتی معصومه را میداد.
این کتاب صوتی خاطرات لحظه به لحظهی خانم معصومه آباد در دوران اسارت را روایت میکند.
درباره معصومه آباد
سال ۱۳۴۱ در یکی از خانههای کوچک و پرجمعیت آبادان، هشتمین فرزند خانواده به دنیا آمد و مادربزرگش نام معصومه را بر او گذاشت و نذر کرد کنیز حضرت معصومه باشد. او در جریان پیروزی انقلاب اسلامی با همکلاسیهایش همراه بود. معصومه آباد در هجده سالگی و سیوسه روز پس از آغاز جنگ، به اسارت نیروهای عراقی در آمد و به اردوگاه تنومه منتقل شد. او و سه خانم دیگر ابتدا به زندان الرشید و بعد به اردوگاه موصل و الانبار فرستاده شدند و پس از چهار سال زجر و عذاب در زندانهای عراق، به وطن بازگشتند.
معصومه آباد پس از بازگشت در رشتهی جنینشناسی در لندن تحصیل کرد؛ ولی بعد از مدتی آن را رها کرد و در دانشگاه شهید بهشتی، بهداشت باروری خواند و دکترا گرفت. دکتر آباد، بعد از سالها دوری از خاطرات تلخ اسارت، تصمیم گرفت زندگی خودش را بنویسد و چشم جهان را به داستان چهار شیرزن آزاده ایرانی و ناگفتههای این جنگ باز کند. او تمام لحظههای اسارت و دیدهها و شنیدههایش را بدون اغراق بازگو کرده است.
ترجمهی کتاب به زبانهای دیگر
این کتاب پر مخاطب در همان سال اول انتشار، چهل و یک مرتبه به چاپ رسید و به زبانهای مختلف ترجمه شد تا مردم دنیا بدانند که ایرانیها، به ویژه زنان، چه مقاومتی در سالهای جنگ داشتهاند. برگردان این کتاب به زبانهای عربی، انگلیسی، آلمانی و اردو مورد توجه خیلی از کشورها قرار گرفت.
ستودنیهای کتاب
کتاب من زندهام که خاطرات اسارت بانویی ایرانی است و لحظه به لحظه به صورت مستند نوشته شده، از سوی رهبر مهوری اسلامی ایران تحسین شده است. ایشان در مورد این کتاب گفتهاند: «کتاب را با احساس دوگانهی اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده اشک خواندم و بر آن صبر، همت، پاکی و صفا و بر این هنرمندی در مجسم کردن زیبائیها، رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان، ذخیره عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنیها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظهها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشتههایی است که ترجمهاش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب به ویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم.»
بخشهایی از کتاب صوتی من زنده ام
«وقتی ما را داخل گودال انداختند، برادرها جا باز کردند. روی دست و پای همدیگر نشستند تا ما دو تا راحت بنشینیم و معذب نباشیم. سربازهای عراقی که این صحنه را دیدند، به آنها تشر زدند که چرا جا باز میکنید و روی دست و پای هم نشستهاید؟ و با اسلحههایشان برادرها را از هم دور میکردند. نگاههای چندشآور و کشدارشان از روی ما برداشته نمیشد. یکباره یکی از برادرها که لباس شخصی و هیکل بلند و درشتی داشت با سر تراشیده و سبیلهای پرپشت و با لهجهی غلیظ آبادانی، جواد [مترجم ایرانی عراقیها] را صدا کرد و گفت: هرچی گفتم راست و حسینی براشون ترجمه کن تا شیرفهم بشن!
رو به سربازهای بعثی کرد و گفت: به من میگن اسمال یخی، بچهی آخر خطم، نگاه به سرم کن ببین چقدر خط خطیه، هرخطش برای دفاع از ناموسمونه. ما به سر ناموسمون قسم میخوریم، فهمیدی؟ جوانمرد مردن و با غیرت و شرف مردن برای ما افتخاره. دست به سبیلش برد و یک نخ از آن را کند و گفت ما به سبیلمون قسم میخوریم. چشمی که ندونه به مردم چطور نگاه کنه مستحق کور شدنه. وقتی شما زنها رو به اسارت میگیرید یعنی از غیرت و شرف و مردانگی شما چیزی باقی نموند.»
زمان
۱۷ ساعت و ۲۱ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۲۰٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۷ ساعت و ۲۱ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۲۰٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
وقتی این کتاب را با کتاب دختری که از دست داعش گریخت رو مقایسه میکنم با وجودی قهرمان کتاب دوم را خیلی تمجید کرده بودم اما تفاوت ایران با سوری ها این بود که ایران از روز اول جنگ چنان
واقعا کتاب جالبی بود که درباره اسارت زنان و مقاومت خستگی ناپذیرشون خوندم .پیشنهاد میکنم بخونید. و من الله توفیق
سلام و عرض ادب این کتاب فووووووق العاده ست ...عااالی ..به نظر هر ایرانی باید یک جلد از این کتاب رو در منزل داشته باشه ... اولا قلم شیوای خانم دکتر آباد و تبحرشان در بیان خااطرات و اتفاقات بسیار ستودنی
من پارسال خوندم این کتابو عالیه بهتون پیشنهاد مکنم حتما مطالعش کنین
خیلی زیباست.از خانم معصومه آباد و دوستانشون هم تشکر میکنم انشاالله اجر صبرشون با حضرت زینب
عالی
واقعا کتاب خوبیه
بسیار کتاب خوبیه به همه پیشنهادش میکنم
کتابی حقیقتا خواندنی و شنیدنی؛ آمیزه احساس و حماسه که بر زبان یک زن جاری شده و حتی در اوج درد و غم هم از روایت قهرمانگونه ی خود غافل نمیشود. به نظر بنده، گوینده هم خیلی خوب توانستهاست از
امام خمینی ( ره ): جنگ جنگ است وعزت وشرف ما درگرو همین جنگ است . درقسمتی از کتاب نیز درتوصیف جنگ تحمیلی وشرایط آن آمده : جنگ مسئله ریاضی نیستکه دربارهاشفکرکنیوبعد حلشکنی.جنگاصلا منطقی ندارد که بامنطقبخواهی باآنکنار بیایی...جنگ حقیقتی عریاناست