دانلود و خرید کتاب صوتی خودت را به فنا نده
معرفی کتاب صوتی خودت را به فنا نده
کتاب صوتی خودت را به فنا نده نوشتهٔ گری جان بیشاپ و ترجمهٔ محبوبه فهیمی و با صدای شیوا پورباقی است. انتشارات آستان مهر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر به ما کمک میکند تا تواناییهایمان را کشف و از آنها استفاده کنیم.
با شنیدن این کتاب، افکارت را از سرت بیرون کن و زندگیات را بکن؛ کمتر فکر و خیال کن و دلت را به زندگی بسپار.
درباره کتاب صوتی خودت را به فنا نده
کسی که موفقیت را در چندقدمی خود میبیند، نهتنها برای رسیدن به آن اصرار میورزد، بلکه در تمام مدتی که بر اساس آن دیدگاه اساسی موفقیت، با انرژی به تلاش خود ادامه میدهد، با آن و برای آن زندگی میکند. روشن است که اعتقاد به اینکه موفق خواهی شد، تنها راه فتح قلهٔ موفقیت است. بدون این اعتقاد و دیدگاه هم، راههایی برای انجام کارهای بزرگ و رسیدن به موفقیت وجود دارند؛ اگرچه این راهها تاحدی ناهموارتر خواهند بود. اگر نگران این هستید که چنین باور شخصی در وجودتان نیست، پس به خواندن این کتاب بپردازید.
کتاب صوتی خودت را به فنا نده ۸ فصل دارد. این کتاب به افرادی اختصاص دارد که خودگوییهای بینتیجه را تجربه کردهاند. نویسنده معتقد است جریان تمامنشدنی شک و بهانه که زندگی روزمره را محدود میکند و آن را به گند میکشد. این کتابْ سیلی دنیا به ماست تا بیدارمان کند، تا به کشف تواناییهایمان برسیم، تا خودمان را به فنا ندهیم و تدبیل به بهترین خودمان در زندگی شویم.
شنیدن کتاب صوتی خودت را به فنا نده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
درباره گری جان بیشاپ
گری جان بیشاپ (Gary John Bishop) در گلاسگوی اسکاتلند به دنیا آمد و در سال ۱۹۹۷ میلادی به امریکا مهاجرت کرد. او پس از این هجرت، بهسمت دنیای توسعهٔ شخصی، دانشهای پدیدارشناسی و هستیشناسی سوق پیدا کرد و چندینسال بهطور جدی در این زمینهها تحقیق و پژوهش کرد. این نویسنده و محقق، پس از اینکه سالها مشغول ارائهٔ برنامههای کمکرسانی به هزاران نفر از مردم جهان بود و نیز پس از آموزش و تأثیرپذیری از فیلسوفان بزرگی همچون مارتین هایدگر، هانس گئورگ گادامر و ادموند هوسِرْل، نظریهای به نام «فلسفهٔ مدنی» را عرضه کرد.
«خودت را به فنا نده» یکی از کتابهای گری جان بیشاپ است.
بخشی از کتاب صوتی خودت را به فنا نده
«تو خارج از کنترل هستی، و کاملا به داروی مخدر انتخابت وابستهای، حتی نمیفهمی که این مسئله تا چه حد زندگیات را تحت تاثیر قرار میدهد. تو میلی شدید و هوسی بسیار داری که این هوس را میتوان پیش بینی کرد.
فردا باران میبارد؟ سهامم چگونه عملکردی خواهند داشت؟ کدام تیم برندهٔ سوپربل خواهد بود؟ تو مدام رو به جلو نگاه میکنی و در تلاشی که بدانی چه اتفاقی قرار است بیفتد؟
چرا؟
بخاطر اطمینان. ما به دنبال کسب اطمینان و دور شدن از شک و تردید هستیم. می خواهیم بدانیم که چه چیزی انتظارمان را میکشد، کجا باید برویم و چه لباسی باید بپوشیم. میخواهیم آماده باشیم. میخواهیم در امنیت باشیم. با اینکه این فراتر از یک خواسته و مطالبه است، اما به هرحال بیشتر شبیه به اعتیاد است. ما قبل از اینکه به شناختی نسبی از ادمها برسیم، آنها را از سر تا پا برانداز میکنیم و در چشم بر هم زدنی قضاوتشان میکنیم. ما اجناس و برندهایی را خریداری میکنیم، که صدها نوع جایگزین مشابه دارند. ما برای جلوگیری از بیماری انواع مکملها و ویتامینها را میخوریم، در حالیکه هنوز آن بیماری به سراغمان نیامده است. ماهها و بعضی وقتها سالها با فردی ارتباط برقرار میکنیم و با او به کرات قرار و مدار ملاقات میگذاریم تا از ایندهای که میخواهیم با او بسازیم، اطمینان حاصل نماییم، و تا جایی این رویه را ادامه میدهیم که خیالمان تخت باشد از اینکه شرایط طبق خواستهٔ ما پیش میرود. به من اطمینان خاطر بده، اطمینان، اطمینان!
همگیمان میدانیم که نوشتههای پشت کامیونها و نوشتههایی که در اینترنت یافت میشود، ریسک پذیری را تحسین و مارا وادر به پذیرفتن تردید و بیاطمینانی میکند. حتی میدانیم که امادگی ما برای قبول ریسک ارتباط مستقیمی با مواجههٔ ما با اینده و احتمالات دارد، ولی بیشتر ماها هنوز هم که هنوز است در دنیای درونی کوچک و پر از اطمینان خودمان ماندهایم. قطعا اینکار دلیلی دارد. حدودا تا همین چند وقت اخیر، دنیا جای بسیار ترسناکی برای من و امثال ما بود. هر گامی که در ناشناختهها بر میداشتیم، بیشتر به مرگ نزدیک میشدیم. زندگی بازی پر خطری بود. تقریبا هرروز، تو و تمام آنهایی که روی این کرهٔ خاکی زندگی میکردید، غذایی برای حیوانات درنده محسوب میشدید، یا مثل فردی بدبخت و بیچاره، به مانند کورها برروی این سیاره زندگی میکردید. تو همان شوخیای بودی که زمین این ادا و اصول را برایت درآورد. ادمهای خیلی خوش شانسی هستیم که جهان پیرامونمان مثل چند صد هزار سال پیش قبل، وحشتناک نیست. (هرچند که جای خیلی ارام و خیال پردازانهای نیست). در واقع زندگی به طور شگفت انگیز و غیر قابل باوری، بسیار امن است. دارو و تکنولوژی روز به روز بهتر میشود؛ جرائم بسیار سخت و دردناک که در خروجیی جدیدمان شایع گردیدهاند، ولی در حقیقت اثر جزیی از آنها در زندگی روزانهٔ ملتهای کشورهای غربی وجود دارد.
قطعا هنوزم هم بیماریهای کشنده و مرگبار و تهدیداتی برای اقدامات خشونت امیز و پر از فاجعه وجود دارد، اما خوشحالم از اینکه میگویم شانس به تو رو کرده و احتمال مبتلا شدنت به ویروس زامبی یا داخل شدن به سرزمین رویایی هالیوود به همراه دوروتی و سگش، توتو، خیلی پایین است.
تعدادی خبر هم دارم که اگر بشنوی حسابی جا میخوری: اینکه در راه رفتن به سوپرمارکت نمیری، خوش شانس بودن نیست، یا خوش شانسی این نیست که درست بعد از اینکه درخواست افزایش حقوق میکنی، رئیست تو را نفله نکند، باور کنی یا نکنی، و اگر از کسی در خواست میکنی که رابطهای را با او اغاز کنی، یکهو شلوارت پایین میافتد، و زیر شلواریات که با طرح باب اسفنجی است لو میرود، و از شدت خجالت چیزی نمیماند که مرگ زودرس به سراغت بیاید یا در حالیکه در استارباکس رو به قبله هستی، صدای قاه قاه خندیدن مردم توی گوشت بپیچد. به عبارت دیگر، نفرت ما از ریک، که گهگاهی واقعا هم لازم است، دیگر اهمیتی ندارد. چرا که آن غریزههای بقا و زنده ماندن ما را زنده نگاه میدارند، میتوانند دقیقا همانهایی باشند که مثل سدی مانع زندگی کردنمان میشوند.»
زمان
۳ ساعت و ۵۷ دقیقه
حجم
۱۷۲٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۵۷ دقیقه
حجم
۱۷۲٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد