دانلود و خرید کتاب صوتی بیشتر از کافی
معرفی کتاب صوتی بیشتر از کافی
کتاب صوتی بیشتر از کافی نوشتهٔ ایلین ولتراث و ترجمهٔ رضا اردلان است. مصطفی طالبیان مقدم گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و شنیدار آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی که شاید کتابی است که هر زنی باید آن را بخواند، خلاصهٔ کتاب اصلی را در بر گرفته است.
درباره کتاب صوتی بیشتر از کافی
کتاب صوتی بیشتر از کافی شرح زندگی نویسنده و روزنامهنگاری سیاهپوست است که با وجود تبعیضهای نژادی به قلهٔ رؤیاهایش صعود کرد. ایلین ولتراث، نویسندهٔ کتاب صوتی حاضر، در این اثر کوشیده است تا زنان، بهویژه زنان سیاهپوست، را از ارزش وجودی و قدرتی که دارند، آگاه کند. در کتاب صوتی «بیشتر از کافی» خواهید شنید که «ایلین» چگونه ۲ بار دچار شکست عشقی شد و هر بار چه درسهایی از آن تجربیات گرفت. این کتاب صوتی تأثیر خیالپردازیهای دختری کوچک را در تحقق رؤیاهایش بهخوبی نشان داده و از مخاطبان خود میخواهد که همانند ایلین از خیالبافی شرمزده نباشند. ایلین اغلب خود را در برنامهٔ «اپرا وینفری» تصور میکرد که در حال جوابدادن به سؤالهای اوست و گاهیاوقات هم خودش را مصاحبهکننده تصویرسازی میکرد. این کتاب صوتی شاید همان کتابی است که هر زنی باید آن را بخواند.
با شنیدن این کتاب متوجه میشوید که چگونه روزنامهنگاری سیاهپوست، علیرغم تبعیض نژادی، مسیر موفقیت خود را پیمود؟
ازاینرو این کتاب صوتی شرح زندگی زنی است که علیرغم تفاوتها و تبعیضات فاحشی که در جامعه نسبت به سیاهپوستها احساس میکرد، هرگز امید خود را از دست نداد. نویسندهٔ کتاب در خلال شرح زوایای مختلف زندگی خود، از خواننده میخواهد خودش را همانگونه که هست دوست داشته باشد و به تواناییهای خود ایمان بیاورید. همهٔ ما توانمند و باکفایت متولد شدهایم؛ بنابراین تا وقتی که خودتان نخواهید، هیچ مانعی بر سر راه تحقق رؤیاهایتان وجود نخواهد داشت.
شنیدن کتاب صوتی بیشتر از کافی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران روانشناسی عمومی و روانشناسی زنان پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب صوتی بیشتر از کافی
چگونه روزنامهنگاری سیاهپوست علیرغم تبعیض نژادی، مسیر موفقیت خود را پیمود؟ اِیلین درست دو ماه قبل از تولد یک سالگیاش شروع به راه رفتن کرد. قبل از آن، مادرش دبرا یک رورولک پلاستیکی برایش خریده بود و اِیلین اولین تلاشهای کودکانهاش را برای راه رفتن آغاز کرده بود. وقتی روی رورولک بود، مثل برق و باد این طرف و آن طرف میرفت و گرد و خاک بلند میکرد. گاهی اوقات رورولک به جایی گیر میکرد و صورت اِیلین از فرط عصبانیت قرمز میشد. اِیلین دلش نمیخواست از حرکت بایستد و برای راه رفتن خیلی عجله داشت. شاید به همین خاطر بود که وقتی دبرا یک کفش کتانی کوچک پایش کرد، او بدون تاتی کردن شروع به راه رفتن کرد و دیگر از رورولک پلاستیکیِ مسخرهاش استفاده نکرد. او که اینک نویسنده و روزنامهنگاری سرشناس است، به دنبال ایجاد تغییر در نسل زنان آینده است. او بر خلاف مادرش که همواره پذیرای سرنوشت خود و سکوت در برابر آن بود، طور دیگری فکر میکند و در خاطراتش میگوید: «وقتی سه ساله بودم، در یک نمایش تاریخی بازی کردم که مدرسهام آن را اجرا کرده بود. تمام همسن و سالهایم با استرس به خانوادههای خود چسبیده بودند، اما من دوست نداشتم مادرم با من همراهی کند. یادم میآید چند دقیقه قبل از شروع نمایش، به آرامی به ساق پای مادرم ضربه زدم و گفتم خودم به تنهایی انجامش میدهم. من آن روز بدون همراهی مادرم بهترین نمایش خودم را به اجرا گذاشتم و به همه نشان دادم که چه کارهایی از یک دختر سیاهپوست برمیآید.» خلاصهی کتابی که پیش رو دارید، شرح زندگی زنی است که علیرغم تفاوتها و تبعیضات فاحشی که در جامعه نسبت به سیاهپوستها احساس میکرد، هرگز امید خود را از دست نداد. نویسندهی کتاب در خلال شرح زوایای مختلف زندگی خود، از خواننده میخواهد خودش را همانگونه که هست دوست داشته باشد و به تواناییهای خود ایمان بیاورید. همهی ما توانمند و باکفایت متولد شدهایم؛ بنابراین تا وقتی که خودتان نخواهید، هیچ مانعی بر سر راه تحقق رؤیاهایتان وجود نخواهد داشت.
زمان
۵۰ دقیقه
حجم
۴۵٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۵۰ دقیقه
حجم
۴۵٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد