دانلود و خرید کتاب صوتی قصه‌ ها از کجا می‌آیند‎

کتاب صوتی قصه ها از کجا می‌ آیند نوشته اصغر عبدالهی است که با گویندگی رسول صدر عاملی در رادیو گوشه منتشر شده است. او که برندهٔ سیمرغ بلورین جشنوارهٔ فجر برای فیلم خانه خلوت است در این کتاب سعی دارد با روشی تجربی به خوانندهٔ علاقه‌مند نوشتن را یاد بدهد. قصه ها از کجا می آیند یک اثر الهام‌بخش از فیلمنامه‌نویسی و زندگی است که بیش از جنبه‌های تئوری، به خاطرات شخصی نویسنده و انگیزه و روند ایجاد فیلمنامه‌های او اشاره می‌کند.

قصه ها از کجا می آیند؟ احتمالاً از تجربه‌های زندگی، از خواندن‌ها، چشم و گوش تیز داشتن، لذت نوشتن و اینکه خدا باید دوستت داشته باشد.

درباره کتاب صوتی قصه ها از کجا می آیند

مطالبی که خواهید خواند برخلاف آثار آکادمیک و نظری معمول در فیلمنامه‌نویسی، تجربه‌های شخصی و خاطرات یک فیلمنامه‌نویس است. "اصغر عبداللهی" در هر فصل، یکی از مؤلفه‌های مربوط به نوشتن فیلمنامه نظیر ژانر، ایده، راوی و طرح و... را مطرح نموده و پیرامون آن صحبت کرده است. "قصه ها از کجا می آیند" یک کارگاه فیلمنامه‌نویسی صمیمی از "اصغر عبداللهی" است که شیوهٔ پیاده کردن اصول درام و نمایش را در ساخت و پرداخت یک اثر داستانی، با بهره‌گیری از تجربیات شخصی‌اش در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. این اطلاعات در دوازده بخش تدوین شده که هر قسمت نحوهٔ شکل‌گیری یکی از داستان‌ها یا فیلمنامه‌های وی را با زبانی ساده و روان ارائه می‌کند.

نویسنده که خود نمایشنامه و فیلمنامه‌نویس است، سعی دارد با ارائه روایت‌هایی از فرآیند نگارش و تعدیل تعدادی از آثارش که به فیلم و نمایش تبدیل شده‌اند، درس‌هایی در زمینه نویسندگی و اصول آن به خواننده بدهد. کشف نوشتن در حین نوشتن و تصحیح نوشتن با اشاره‌های استادی که گاهی شخص ناشناسی است لابه‌لای کتاب‌های «چگونه فیلمنامه بنویسیم» و گاهی تبدیل می‌شود به استادی در دانشکده یا کلاس درس و گاهی استادی است که به اشاره، شیوهٔ درست‌پروراندن پلات و مضمون را گوشزد کرده است. نویسنده تاحدی در زمینهٔ دستیابی به این هدف موفق بوده است و در مواردی درس‌هایی، هرچند سطحی و مختصر، دربارهٔ دیگر جنبه‌های فیلم‌سازی ارائه کرده است. مطالعهٔ کتاب احتمالاً برای علاقه‌مندان به نویسندگی سودمند خواهد بود و از پیدا کردن ایده تا پرداخت و ساخت آن را به خواننده آموزش می‌دهد.

کتاب صوتی قصه‌ها از کجا می‌آیند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به فیلمنامه‌نویسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی قصه ها از کجا می آیند

«می‌تونی ایده رو بی‌خیال بشی. به یه داستان، به یه ماجرا فکر کنی بعد ایده رو بذاری توی داستان؟ یعنی اول پلات رو پیدا کنی بعد ایده رو اضافه کنی بهش؟»

به این فکر می‌کنم که این ایده از کجا آمد و عقلم به جایی قد نمی‌دهد. چند تا داستان نوشته‌ام اما هیچ کدام ربطی به این ایده ندارند. می‌شود آدرس این ایده را در رمان، پاورقی و حتی فیلم‌های دیگران گرفت و رفت قلفتی پلات مردم را قلوه‌کن کرد اما هنوز یک آماتور سمج هستم و کمی حجب و حیا دارم. سعی می‌کنم قیدش را بزنم، بروم سراغ ایدهٔ دیگری یا حتی یک داستان. داستان‌های خودم که به هیچ دردی نمی‌خورند، نه طرح مشخصی دارند، نه کشمکش و ماجرایی؛ یک موقعیت ناچیز که با کلمات به ده صفحه داستان تبدیل شده.

«هیچی بدتر از این نیست که ایده تبدیل به داستان و پلات نشه. کلافه می‌کنه و خسته و ای بسا ناامید و افسرده.»

«کلافه بشو، یعنی می‌شی چه بخوای چه نخوای اما افسرده نشو. نویسنده‌ای که هی بخواد افسرده بشه، با هر ایده‌ای که داستان نداره افسرده بشه، حرفه‌ای نمی‌شه. اصلاً نویسندهٔ فقیر که افسرده نمی‌شه. افسردگی مال نویسنده‌های پولداره. اونا به اندازهٔ کافی وقت و خرجِ زندگی دارن که افسرده بشن. منزوی بشن و هاهاها...»

خیلی خب، می‌روم سفر. تعطیلات ترم راه می‌افتم می‌روم کیش. یک سفر کم‌خرج. برادرم کیش کار می‌کند. دو تا اتوبوس عوض می‌کنم تا برسم به بندرلنگه. دو روز در راهم.

هی خوابیدم، هی بیدار شدم، هی چشم بر هم گذاشتم تا رؤیا بسازم. در اتوبوس اول طمع کردم و دوباره به این ایده فکر کردم اما حتی تصویر آدم‌ها را هم ندیدم. در اتوبوس دوم فقط به صدای انواع خواننده‌های کوچه‌بازاری گوش دادم و پر شدم از کلمات سوزناک غیرواقعی از عشق و هجران و غم و غصه و بی‌وفایی. در هیچ کدام از این تصنیف‌ها خبری از خانواده‌ای که مانع عشق شده نبود. زن و مرد بیخود و بی‌جهت و بی‌هیچ دلیل موجهی ول‌کرده بودند رفته بودند و آن دیگری را گذاشته بودند در اشک و آه. اتوبوس هم مدام تو دست‌انداز بود و هیچ فرصتی برای اندیشه نمی‌داد.