دانلود و خرید کتاب صد غزل از هزاران رویا حسین محبی
تصویر جلد کتاب صد غزل از هزاران رویا

کتاب صد غزل از هزاران رویا

نویسنده:حسین محبی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب صد غزل از هزاران رویا

کتاب صد غزل از هزاران رویا، مجموعه غزل‌های دلنشین و عاشقانه سروده حسین محبی است که در انتشارات نسل روشن به چاپ رسیده است. این کتاب دربردارنده غزل‌هایی عاشقانه است که تعریفی جدید از عشق ارائه می‌کنند. 

در این کتاب غزل‌های زیبایی را می‌خوانیم که عشق و شور و دوست داشتن را به تصویر کشیده‌اند. حسین محبی کلمات را در ظرف یکی از قالب‌های قدیمی شعر پارسی ریخته و به زیبایی هرچه تمامتر آن را با صور خیال آراسته تا نتیجه، اشعاری سرمست کننده و فرحبخش باشد.

کتاب صد غزل از هزاران رویا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب صد غزل از هزاران رویا تجربه لذت بخشی برای تمام دوست داران اشعار شاعران معاصر رقم می‌زند. 

بخشی از کتاب صد غزل از هزاران رویا

شدم مجنون و شیدا بر آن ماه سیه مو

الا یا ایها الناس شدم دیوانۀ او

به غارت برده از من دل دیوانه ام را

دلم را پس مگیرید از آن آشفته گیسو

به روز دل چه آمد، چه شد بر من ندانم

کجایم من، که هستم، ندانم خانه ام کو

نمی دانم که هستم، من آن ناخورده مستم

که شد مدهوش رویِ پریزادی پری رو

از آن چشم شرربار بخیزد شعله بسیار

گرفته در بر انگار مرا آن آتشین خو

زند بر دل نگارم به رسم یادگاری

پیاپی زخم کاری ز تیغ تیز ابرو

به زیبایی ندیدم چو چشمش دیده ای را

هزاران طعنه چشمش زند بر چشم آهو

اگر آن بهتر از جان نماید رخ نمایان

زنم با اشک و مژگان به راهش آب و جارو

زند سوسو نگاهش به هر سویی در عالم

خوشا بر روز و حالم، که بینم او به هر سو

به آغوشش اسیرم وزو دل برنگیرم

***

غزل سوم

از پیلۀ سستی درا، پروانه شو سویم بیا

حرفی ز هوشیاران مزن، در خیل مستان اندرا

بنشین بنوشانم تو را قدری شراب جان فزا

وان دم به رقص شعله‌ها برخیز و برخیزان مرا

پیمانه در آتش بزن وز شعله کُن رختی به تن

وز دار دنیا دل بکَن وین چرخ فانی کُن رها

مستانه شو، مستانه شو، قدری چو من دیوانه شو

دیوانه‌تر گردان دمی این عاشق دیوانه را

بشکن سبوی ‌های و هو وندر خموشی ره بجو

با دیده حرف دل بگو، آوای خاموشی سُرا

وا نِه به شمشیر خطر اندر ره میخانه سر

رو سر بده جان را بخر، اما مکن چون و چرا

عقل معاش اندیش اگر باشد همه درد بشر

کُن با شرابی شعله‌ور این درد بی‌درمان دوا

رو کن به دنیایی دگر وز بی‌نشانان جو اثر

ایضاً ز نام و نان گذر وانگه بقا بین در فنا

گر غرق مشتاقی شوی، مستِ هوالباقی شوی

وان لحظه با ساقی شوی، خواهی نخواهی آشنا

چون محو این رؤیا شوی وز جام می شیدا شوی

آن دم شوی چون اهل دل نائل به دیدار خدا

***

از شور و شوق وصل او صد جامه بر تن می‌دَرم

تا غیر عریانی دگر رختی نماند در بَرم

می‌ریزد از چشمان او دُرد شراب اندر دلم

او چون نگاهم می‌کند، من ره به مستی می‌برم

افسونگری‌ها دیده‌ام، افسانه‌ها بشنیده‌ام

اما ندیدم دلبری چون دلبر افسونگرم

برتر ز مجنونم ز او، مسحور و مفتونم ز او

بنگر چه با من می‌کند یارِ ز لیلا بهترم

من عاشقی بی‌ادعا، او مجمع ناز و ادا

او مأمن شرم و حیا، من مخزن شور و شرم

این عاشق درد آشنا بر صد بلا شد مبتلا

تا مهر او اندر دل و یادش فتاد اندر سرم

دیدم به چشمم پشته‌ها از کُشته‌ها بر کوی او

گویا برای وصل او باید ز هستی بگذرم

حاصل نمی‌گردد کنون وصلش اگر بی‌رقص خون

من وصل او را در جنون با قیمت جان می‌خرم

با بذل جان بی‌واهمه ثابت نمایم بر همه

من یک تنه در عاشقی از عالمی مجنون‌ترم

رؤیای او را در کفن چون می‌برم زین پهنه من

در محشر از مستی سر از گورم برون می‌آورم

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

حجم

۱۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان