کتاب سفر عشق
معرفی کتاب سفر عشق
کتاب شعر سفر عشق مجموعه اشعار شاعر معاصرگیلانی مهیار مقسومی است که در زمینههای عرفانی و اخلاقی و اجتماعی سروده شده است.
درباره کتاب سفر عشق
شاعر با انتشارنخستین کتاب شعر خودش ازمنتخب اشعار سروده شده سالیان گذشته احساسات و دلبستگیها و عواطف درونی خویش را در تمامی اشعاربه خواننده نشان میدهد. شاعر سعی کرده به زبان ساده احساسات و عوالم درونی خودش را با استفاده از کلمات و عبارات ساده و باور پذیر در قالب اوزان سنتی اشعار فارسی به خواننده منتقل کند.
عدم ترتیب و توالی موضوعی اشعار ارائه شده براساس ذوق و سلیقه شاعر است تا خواننده را در چهارچوب از پیش تعیین شدهای قرار ندهد. تنوع موضوعات مورد نظر شاعر در کتاب به گوشهای از مسائل و مشکلات پیچیده اجتماعی اشاره میکند. سادهگویی و بهرهمندی از ترکیبات دلنشین و آشنا موجب شده ارتباط خواننده با موضوع و احساسات شاعر به راحتی برقرار شود. شاعر از تصویرسازیهای غلوآمیز شاعرانه و یا ترکیبات زیبای چند وجهی استفاده نکرده است تا توجه خواننده جلب کند. شاعر احساس خودش را از یک موضوع و یا اتفاق که میتواند برای هر فردی اتفاق افتد به زبان خودش و به سادگی با کلمات به تصویر کشیده است. در شعر سفر عشق شاعر از دلتنگیهای زائری از سفر مانده میگوید. در شعر سجده با زبانی ساده شاعر با خالق به صحبت میکند. در شعر نقاش فلک شاعر در سوگ عزیز از دست رفته سخن میگوید. در شعر بلا شاعر از خشم طبیعت گلایه میکند. در شعر لشکر عشق شاعر از تقابل عشق و عقل و دل سخن میگوید. گاهی شاعر در قالب روایت، تاثر خود را از مسائل اجتماعی که در آن زندگی میکند بیان میکند. در شعر موش از گرانی و وضعیت بد اقتصادی و در شعر صیاد و مار از درد و رنج پدری که دختر دلبند و دردانهاش را از دست داده سخن میگوید. در شعر عقل تقابل دانشمند نامی گالیله با کشیشان را به تصویر میکشد و در شعری دیگر با کوه سر فراز البرز گفتگو میکند ودر آلاله صحرا با دختری پدر از دست دادهاش حرف میزند.
خواندن کتاب سفر عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب سفر عشق را به تمام علاقهمندان شعرفارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سفر عشق
دلم میگیرد ای دل از همه بیش نه از کافر که از یاران هم کیش
کجایند آن پری رویان عاشق کجایند آن دعا گویان درویش
زخاطر رفته عشق و عشقورزی چه جولانی دهد فکرکج اندیش
همه در بند نان و نام و قدرت نبینی بندهای قانع کم و بیش
دل عاشق ندارد گو شهای جای که عاشق را بود همواره تشویش
نمیپرسد کسی زان عهد شیرین چه میکردند آن خسرودلان پیش
گمانم از گناه و جرم لیلیست که مجنون گشته پیشاپیش تفتیش
به یاد آمد مرا حلاج و آن دار یکی بهتان به او میزد یکی نیش
به عاشق ننگرد دلبر که چون است نظر بر ریشه دارد او نه بر ریش
برو مهیار و دل بگسل ز دنیا که دنیا را نباشد رحم بر خویش
حجم
۹۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
حجم
۹۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه