کتاب قصاص قاصدک هایم
معرفی کتاب قصاص قاصدک هایم
کتاب قصاص قاصدک هایم نوشته آیلار حیدری است. این کتاب مجموعهای دلنوشته کوتاه و سرشار از احساسات است که شما را به دنیای لطیف عشق، دلتنگی و جدایی میبرد. کتاب قصاص قاصدک هایم را انتشارات متخصصان منتشر کرده است.
درباره کتاب قصاص قاصدک هایم
احساسات بخش فراموش شده روح انسان در این دنیای ماشینی است، گاهی فراموش میکنیم چطور باید خودمان را دنیای امروز از روزمرگی نجات دهیم کتاب قصاص قاصدک هایم یکی راه نجات است. به شما کمک میکند با احساساتتان آشنی کنید و از آن لذت ببرید.
خواندن کتاب قصاص قاصدک هایم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به دلنوشته پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قصاص قاصدک هایم
بعد از چندین روز و شب انتظار، درنهایت خورشید طلوع کرد و با ورودش از سمت غرب آسمان جهانیان را شگفتزده کرد.
به خاطر ندارم که در زمان معین طلوعش نمایان شد یا خیر اما همینکه در زد باعجله و بیدرنگ به سمت در دویدم و آن را گشودم و آغوش گرمش، تمام دلتنگیهایم را ذوب کرد و آن را بر زمین جاری کرد.
تو همان خورشید بودی!
و با آمدنت، تمام نبودنهایت را از خاطرم بردی زیرا بعدازآن همه تاریکی بالاخره نور پدیدار شده بود و به زمین روحی تازه بخشیده بود.
پس دیگر دلیلی برای ناراحتی وجود نداشت. آمدی و آواز پرندهها آغاز شد و پرواز پروانهها نمایی بینظیر گرفت.
آمدی و به زمینها، سرسبزی بخشیدی و با برق چشمانت همهٔ دیدهها را وادار به تماشا کردی و با زیبایی صدایت برای هستی موسیقی پس زمینهٔ بینقصی ساختی.
آمدی و جهانم را به بهشت مبدل کردی.
طلوع کردی و تابیدی.
این قشنگترین خوابی بود که در عمرم دیدم...
فقط کاش خواب نبود.
***
قلب من همانند ماهی در اقیانوس عشق شناور است.
در جهانی هستم که از بودن یا نبودن تو در اینجا خبری ندارم.
اما با اطمینان میگویم مجنون هم در این اقیانوس زندگی کرده است چراکه چند روز پیش چندین ماهی، گوشهٔ چکمهای را در موزهٔ عشق قرار دادند و در تمام شهر زیر آبمان زمزمه میکردند که این یادگاری لیلی برای مجنون بوده است که کشف شده است.
در اینجا دستنوشتههای شاملو برای آیدا نیز یافت میشود.
در این جهان تنها زیبایی وجود دارد و هرگز زشتی و نقصی دیده نشده است.
اگر کسی هم پیدا شود که با چشمانش ایرادی ببیند، دستوپایش را میبندیم و راهی ساحلش میکنیم زیرا مشخص میشود که از ما نیست.
تو اگر اینجا باشی دیگر برایت نگران نخواهم بود زیرا در زیباترین وادی دنیا قرارگرفتهای و خطری تهدیدت نمیکند.
هرچند که در ابتدا ممکن است بیقراریهایت آزارت دهند اما بعد از مدتی به بیقراریهایت نیز دل میبندی.
اگرهم در اینجا نباشی که در دنیایی که همهٔ آدمهایش وابسته به اکسیژن هستند، به سر میبری.
و من هرگز نمیتوانم برایت آرزویی زیباتر از وارد شدن در این اقیانوس عشق و جهان بینیازی، حتی شده برای لحظهای را بکنم.
***
نبودت کاری کرده است که نهتنها افسوس گذشته را بخورم، بلکه افسوس هماکنون و آینده را نیز یک جا میل کنم.
تنها نمیدانم که چرا هر روز از روز قبل لاغرتر میشوم.
انگار افسوس عاشق، قرص لاغریای است که در سه وعدهٔ گذشته، حال و آینده تجویز میشود.
افسوس گذشته به این دلیل که اشتباه کرده است.
افسوس هماکنون، به این دلیل که معشوقش کنارش ننشسته است تا با یکدیگر چای بنوشند و از زیبایی لحظات کنار هم بودن بگویند.
حجم
۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه