کتاب فیل
معرفی کتاب فیل
کتاب فیل مجموعه غزلهای زیبا و عاشقانه سروده علی حقیری است که در نشر چلچله به چاپ رسیده است.
درباره کتاب فیل
غزل یکی از قدیمیترین و زیباترین قالبهای شعر فارسی است. شاعران در غزلها به بیان عواطف و احساساتشان میپردازند، زیباییها را توصیف و تحسین میکنند و ردپای عشق، عاشق و معشوق را میتوان در تمام این اشعار دید. عموما تعداد ابیات غزلها، بین هفت تا دوازده بیت است و شاعر، در بیت آخر، تخلصش را میآورد. بیتی که به نام شاهبیت شناخته میشود.
علی حقیری در کتاب فیل کمتر از پنجاه غزل را آورده است که همگی به زیبایی و در نهایت حلاوت از احساسات شاعر میگویند و مخاطبان را همراه با خود به دنیای دیگری میبرند. دنیای ذهنی شاعر که لطافتی دلنشین دارد و با رقص واژهها، به زیبایی احساساتش را بیان کرده است.
کتاب فیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام علاقهمندان به آثار و اشعار شاعران معاصر را به خواندن کتاب فیل دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب فیل
بگذار تا بخوابد، این فیل خفته در شب
تا کی بنالد از غم؟ تاکی بسوزد از تب؟
***
ای عشق از گرمای خود آتش به جانم کردهای
خواب از دو چشمم بردهای، شب نیمه جانم کردهای
اسباب زحمت گشتهای، هر چند بی شک رحمتی
قلبم پر از اندوه شد، بس ناتوانم کردهای
ُ امشب چه پر تاب و تبم، چون شام بی فردا شبم
ِ سنگین ز جام ِ آه خود، مست از فغانم کردهای
چون کشتی بی ناخدا، این عاشق دیوانه را
کردی رها در بحر غم، بی ِخانمانم کردهای
شبها چه بی پایان بود از داغ دامن ِگیر تو
ِ در من نهان گشتی ولی، سوز عیانم کردهای
من چون بهاران گشتم از جادوی تو ای بی وفا
از من چه دیدی ناگهان؟ فصل خزانم کردهای!
ِ حالم چرا این گونه شد در اوج ِ مستی جان من!؟
بعد از سبو دیگر چرا غوغا به جانم کردهای؟
ِ من راز هرکس گفته شد در سینه پنهان کردهام
ِ رازم تو افشا کردی و ورد زبانم کردهای
کوتاه باید این سخن، با اینکه بس طولانی است
اما تو عشقا این بدان، سیر از جهانم کردهای.
***
من بودم و حبیب به شب های بی شکیب
ِ من بودم و طبیب مرض های بی طبیب
من بودم و بهار، به غم ِ خیزی خزان
من بودم وگلی چمن آرا و دلفریب
من بودم و بتی که به خنیا فسونگر است
ِ من بودم و حکایت ِ طغیان عندلیب
ِ من بودم و خیال بلاخیز غنچهای
ِ من بودم و روایت رقص درخت سیب
من بودم و دو زلف فلک بود و ناگهان ...
ِ ... من بودم و اسیری ِ یک ماه بی رقیب
ِ من بودم و تلالو خورشید بر زمان
من بودم و نوای تپشها و یک نهیب
من بودم و ترانه تاراج لحظهها
من بودم و فراق و خیال و غمی غریب
ِ من بودم و نبود ولی بود من شد او
ِ من بودم و شکفتن من در شبی عجیب
***
کوچههای شهر را گل ریز آسمان امشب
ِسر ده آوازی، ز خورشیدت ترنمها بخوان
در دلم سوری به پا شد، نغمهها خواندم ز شور
بال بگشودم سفر کردم در اوج کهکشان
اختری دیدم که بر پیشانیام زد بوسهای
کوکبی دیدم فریبا چهره و شیرین زبان
ابر، دریا شد به زیر کشتی احساس من
هر پرستویی صدف شد، نغمه خوان و درفشان
دور بود از قلب من غمها و افسوس زمین
از کفم بیرون جهید انگار افسار زمان
رقص من در بزم افلاک و تبسمهای مه
َوه چه شوری داشتم فارغ ز زنجیر مکان
شاد و خندان بودم اندر محفل رؤیای خویش
نذر کردم ز این خوشی مهمان کنم پیر و جوان
پس ببار ای آسمان، گل بار بر پروانهها
شهرها را شاد و خرم کن ز شوقی بیکران
پیکرم را غرق خود کن، ابر و باران کن مرا
تا ببارم چون شرابی درگلوی تشنگان
ُمن شرابم یا که باران یا گلی پرپر ز عشق؟
هر چه هستم، شاد هستم در برت ای آسمان
حجم
۳۴۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
حجم
۳۴۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه