کتاب پنج حرکت جلوتر

کتاب پنج حرکت جلوتر اثر پاتریک بت دیوید و گرِگ دینکین درباره تسلط بر هنر استراتژی کسب‌ و کار سخن می‌گوید. مریم خسروخانی، امیرمحمد قنبری و شمس‌اله قنبری این کتاب را به فارسی ترجمه کرده‌اند.

 درباره کتاب پنج حرکت جلوتر

کتاب حاضر نوشته پاتریک بت دیوید از خانواده‌ای ارمنی -آشوری است که بخشی از زندگی خود را در ایران سپری کرده است.

پاتریک درابتدا مسیرهای مختلفی را طی می‌کند، تجربه کسب می‌کند و سرانجام مسیر کسب‌و کاری خود را دربخش بازاریابی مالی پیدا می‌کند. پاتریک آژانس «پی اچ پی» را پایه‌گذاری می‌کند. پی اچ پی شرکتی است برای خدمات مالی بازاریابی با شصت وشش نمایندگی و یک دفتر مرکزی در نورثریج، لس‌آنجلس که ده سال بعد آن را به پانزده هزارنمایندگی با ۱۲۰ دفتردر چهل ونه ایالت و پورتوریکو گسترش می‌دهد.

کتاب پنج حرکت جلوتر نگاه ماهرانهٔ پاتریک به موفقیت در کسب‌و کار را نشان می‌دهد. او در این کتاب رسیدن به موفقیت را با مقایسهٔ قواعد بازی شطرنج و فضای کسب‌و کاری روایت می‌کند، گرچه هیچ نیازی به دانستن بازی شطرنج برای درک این کتاب نیست. به اعتقاد پاتریک همان طور که غول‌های شطرنح مانند ماگنوس کارلسن، دوازده حرکت بعدی را می‌توانستند تصویرسازی ذهنی و سپس پیش‌بینی کنند تا بازی معجزه‌آسایی درشطرنج داشته باشند، یک کارآفرین و مدیرعامل موفق نیز باید بتواند حداقل پنج حرکت جلوتر را پیش‌بینی نماید. پاتریک در این کتاب یاد می‌دهد چگونه دردهای خود را به سوختی برای اوج‌گیری تبدیل کنید و چگونه از بدخواهان برای پیشرفت خود استفاده کنید. در این کتاب می‌آموزید تا کشف کنید کدام نقش بیشترین تناسب را با وضعیت شما دارد. تابتوانید با زندگی در واقعیت، آیندهٔ خود مجسم کنید. اولین حرکتی که پاتریک توصیه می‌کند توجه به خودشناسی است. وی اعتقاد دارد با درک اینکه چه کسی هستید، تبدیل به آن کسی می‌شوید که می‌خواهید باشید. او شناخت خود را، یک روند نیازمند به تلاش مداوم می‌داند که به ندرت به صورت ناگهانی تجلی می‌یابد به همین دلیل تأکید می‌کند شغل خود را با خودِ واقعی‌تان همسو کنید.

پاتریک، دربخش دیگری از کتاب به اهمیت کلیدی کاوش و پرس‌وجوگری می‌پردازد. وی اعتقاد دارد کاوش منتهی به پذیرش می‌شود و پذیرندگی به فرد اقتدار می‌بخشد و او را به سمت یک «چِرای» بهتر سوق می‌دهد. او می‌گوید این کتاب برای کسانی مفید است که کنجکاوند تا کشف کنند بهترین جایگاهی که می‌توانند داشته باشند چیست و در جستجوی استراتژی‌هایی هستند که کمک کند به آنجا برسند.

پاتریک در این کتاب با نقل فرازهایی از داستان افراد در مسیر زندگی خود با شگردی ماهرانه، برخی از ویژگی‌های ذاتی و درونی انسان را با عوامل بیرونی ترکیب می‌کند و از آن معجونی می‌سازد که بیانگر مسیر فرد برای خلق ثروت و راهیابی به موفقیت است. او معتقد است هرکسی باید از نردبان خود بالا برود و کنترل زندگی خود را به دست بگیرد و مثال‌هایی از افرادی که دیگران را نردبان موفقیت خود قرار می‌دهند ارائه می‌دهد.

این کتاب ویژگی‌های مدیران، کارآفرینان درون سازمانی و کارآفرینان مستقل، فعالان در زمینه کسب‌و کار و استارتاپ را براساس خصایص فردی مانند درک توانمندی فردی، مسئولیت‌پذیری، ذهن محاسبه‌گر و پذیرفتن حقایق کار تیمی برمی شمارد.

به اعتقاد مترجمان، کتاب حاضر به شیوه بسیار ظریفی می‌تواند ذهن خواننده را برای برداشتن گام‌هایی مؤثر در راه رسیدن به موفقیت‌هایی متناسب با توانمندی افراد مهندسی نماید. این کتاب اعتماد به نفس واقعی متناسب با کسب‌و کار ایجاد نموده و روحیه ریسک را در افراد بالا می‌برد.

 خواندن کتاب پنج حرکت جلوتر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

  کارآفرینان، صاحبان ایده، دانشجویان، صاحبان کسب‌و کار و حتی کسانی که رسیدن به موفقیت را معمایی می‌دانند مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب پنج حرکت جلوتر

در ایالت متحده، برای هر کسب‌و کاری می‌توانید با پرداخت کمتر از ۲۰۰ دلار ثبت نام کنید و بعد هم خود را مدیر عامل ارشد اجرایی بنامید. حتی می‌توانید کارتِ کسب‌و کار هم، با عنوان مدیر عاملی برای خود طراحی کنید و خود را هرگونه که دوست دارید خطاب کنید. وقتی عنوان مدیریت ارشد اجرایی را دریافت کنید، صدها انسان دیگر هم، شما را به این عنوان مورد مخاطب قرار می‌دهند.

در اکتبر ۲۰۰۹، کسب‌و کاری با شصت و شش نماینده راه اندازی کردم. در اولین تقویمِ کامل برنامه‌ریزی شرکت در سال اول حدود ۲ میلیون دلار درآمد داشتیم. یک مشکل کوچک داشتیم: من در پست مدیریت عامل ارشد اجرایی ایده‌ای برای کارهایی که در حال انجام آنها بودم نداشتم. هنوز لازم بود یاد بگیرم که در سطح گسترده به چه صورت باید وارد عمل شد.

تا آن زمان در سرتاسر زندگی حرفه‌ای خودم فروشنده یا مدیر فروش بوده‌ام. هرگز در شرکتی مدیر ارشد اجرایی نبوده‌ام. من هیچ دانشی در مورد چشم‌انداز یا استراتژی و همین‌طور در مورد لجستیک وتشریفات اداری که برای به قالب قرار داد درآوردن فروش‌ها مورد نیاز است نداشتم. در ابتدا تلاش می‌کردم که از امور، سر دربیاورم و وانمود می‌کردم که همه چیز را می‌دانم. شروع به جستجو و تفکر در مورد حرکاتی کردم که در جایگاه مدیر عامل ارشد می‌توانستم در آنها موفقیت کسب کنم. اولین حرکت پیوستن به ویستج بود. ویستیج سازمانی است برای کارآفرینان که در اصل، تبدیل به هیات مدیرهٔ شخصی کارآفرینان می‌شود و به آنها مشاوره می‌دهد. همچنین در یک برنامهٔ ویژهٔ صاحبان/ رؤسای شرکت‌ها در هاروارد حضور یافتم که به من فرصت داد تا با مدیران ارشد دیگر تعامل برقرار کنم و در مورد مدیریت آموزش دیدم.

هر منبعی که به من کمک‌کننده بود شامل هر مطالعهٔ موردی که دستم می‌رسید را ردیابی کردم. هر کتابی که می‌توانست در مدیریت روزمرهٔ شرکت نوری بتاباند را سفارش دادم.