کتاب پرستار شدن
معرفی کتاب پرستار شدن
کتاب پرستار شدن اثری از کتی کلبر است که همه چیز را درباره پرستاری، از کدهای آبی تا کدهای قهوه ای، چگونگی اهمیت دادن به بیماران و خودتان را با مخاطبانش درمیان میگذارد.
درباره کتاب پرستار شدن
پرستار شدن اثری از کتی کلبر است که با ترجمه جمعی از مترجمان منتشر شده است. این کتاب درباره شغلی حرف میزند که سراسرش عشق است و بدون عشق، حتی یک دوام آوردن هم در آن امکان پذیر نیست. شغلی که ارزش بسیاری دارد ولی بسیاری از اوقات، اهمیتش از چشم مردم دور میماند و یا آنطور که باید و شاید به آن احترام گذاشته نمیشود. پرستاری شغلی است که افراد را وارد کادر و تیم پزشکی و مراقبتی و بهداشتی میکند. پرستار نقشهای بسیاری از جمله نقشهای مراقبتی، درمانی، حمایتی، مشاورهای، مدیریتی و … بر عهده دارد.
پرستار علاوه بر وظایف مختلفی که بر دوش دارد باید توانایی ذهنی و جسمی مناسبی داشته باشد: صبر و همدردی و حس دلسوزی، احترام و داشتن برخورد مناسب با بیماران، حفظ آرامش در شرایط بحرانی، علاقه و تمایل قلبی برای کمک به دیگران و همان عشقی که از آن سخن رفت، لازمه پرستار شدن است.
در این اثر کتی کلبر از تجربه خود به عنوان پرستاری میگوید که سالها در این زمینه فعالیت کرده است. او هر آنچه را که لازم است درباره پرستاری بدانید، از کدهای آبی تا کدهای قهوهای، چگونگی اهمیت دادن به بیماران و خودتان به شما یاد میدهد و کمکتان میکند تا در زمینه کاری خود، موفق تر از روز قبل شوید.
کتاب پرستار شدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر انتخاب شما برای شغلتان، پرستاری است، این کتاب را به چشم یک کتاب راهنما نگاه کنید. اگر دوست دارید درباره پرستار شدن یاد بگیرید، این کتاب را در فهرست کتابهایی قرار دهید که باید بخوانید.
بخشی از کتاب پرستار شدن
«چرا میخواهید یک پرستار باشید؟»
از این سوال نفرت ندارید؟ مردم این سوال را در مصاحبه دانشکده پرستاری، مصاحبههای شغلی، در برنامهها ودر مکالمه زندگی عمومی میپرسند. پنج سال اول سفر پرستاری، جواب مناسبی به این سوال نداشتم. به عنوان یک پرستار پرشور، به نظر میرسید، آن شور و هیجان را نداشته باشم.
نسل من به این باور رسیده که، همه میتوانند کاری را که میخواهند انجام دهند و به هرطریقی به اندازه کافی پول میپردازند تا خانهای زیبا و عالی، تلویزیون بزرگ و ماشینهایی که بیش از حقوق سالانه من میارزند بخرند...و همه ما آن را قبول داریم. افسوس! این حقیقت ندارد، بسیاری از مشاغل شخصی و رضایت بخش حرفهای با حقوق و دستمزدی که منطبق با چنبن زندگیای باشد نیستند و اگر به طرز معجزه آسایی این کارانجام گیرد، معمولا سالها طول میکشد تا بدهیها را پرداخت کنید و به شما اجازه نمیدهد از کارتان لذت ببرید.
من از آن دسته افرادی بودم که نمیدانستم چه میخواهند با زندگیشان انجام دهند. نمیدانستم که سالهای اول تحصیلی کالج راچگونه بگذرانم و این تمایل در من برای تبدیل شدن به فردی خاص، به آن شدت وجود نداشت. به کسانی که کار انجام میدادند غبطه میخوردم، دوستانم میدانستند که میخواهند یک معلم، یک خلبان، یک پزشک و... باشند، همه به آن علاقه داشتند و هیچ کار دیگری آرزوی آنها نبود.
اگر از آن دسته افرادی هستید که میدانستید کدام حرفه برای شما مناسب است، یک موهبت برای شما است. لطفا برای این موضوع سپاسگزار باشید. بقیه ما که خارج از این دسته ایم میبایست تلاش کنیم تا بفهمیم در ادامه زندگیمان چکار باید انجام دهیم.
من از نیاز به تصمیم گیری سریع در مورد مسیری که میخواستم بگذرانم، آگاه بودم، اما نمیدانستم کدام راه را انتخاب کنم. با وجود گزینههای بسیار، بدهیهای زیاد و زمان کم، من یک تصمیم هیجانی نگرفتم، بلکه یک تصمیم کاربردی به سوی پرستاری گرفتم.
صراحتا، این فرایند فکر من بود: دوست دارم تدریس کنم و سلامت/پزشکی را نیز دوست دارم، بنابراین پرستاری منطقی بود، درست است؟ تردید نداشتم که پرستاری پیچیدهتر از آن است، با این همه من بایستی به سویش میرفتم.
شروع به آماده کردن پیش نیازهای یک آموزشگاه پرستاری کردم و دعا میکردم که این تصمیم درست باشد. من دعا کردم حتی بتوانم به دانشکده پرستاری بروم. دعا کردم که ازآن متنفر نباشم. به سرعت فهمیدم که پرستاری را دوست دارم. فرایندهای یادگیری بیماری، مراقبت از بیماران و درک «چرایی» که در ماورای همه چیز است برای من بسیار جذاب بود. از یادگیری سیر نمیشوم.
به هرنحوی به دانشکده پرستاری رفتم. قهوه، دعا و زندگی در ساختمانی که در همسایگی کلاسهای من بود (و در نتیجه بیدار شدن از خواب حدود هشت دقیقه قبل از هر کلاس) باعث حفظ آرامشم بود.
در دوران دانشکده، متوجه شدم با این که پرستاری را دوست دارم اما اطمینان ندارم که آن را در آینده دوست بدارم. همینطور که شما دورههای پرستاری خود را میگذرانید، فکر میکنید میدانید که یک پرستار چگونه خواهد بود، اما در حقیقت هنوز نمیدانید. من دعا میکردم زمانی که به دانشکده میآمدم، نه تنها از دنیای واقعی پرستاری لذت ببرم، بلکه آن را به اندازه کافی دوست داشته باشم تا در دهههای آینده در این رشته باقی بمانم.
حجم
۱۲۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۲۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
نظرات کاربران
اصلا توصیه نمیکنم ، ترجمه روان نیست و متن خسته کننده است...
عالیه البته رده سنی خاص خودشو داره پس سعی کنید زیر 10 سال نخونید . باتشکر از برنامه طاقچه