دانلود و خرید کتاب مدیر یک دقیقه ای (خلاصه کتاب) اسپنسر جانسون ترجمه فاطمه فراهانی
تصویر جلد کتاب مدیر یک دقیقه ای (خلاصه کتاب)

کتاب مدیر یک دقیقه ای (خلاصه کتاب)

معرفی کتاب مدیر یک دقیقه ای (خلاصه کتاب)

کتاب مدیر یک دقیقه ای نوشته اسپنسر جانسون است که با ترجمه فاطمه فراهانی منتشر شده است. این کتاب به شما یاد می‌دهد چطور یک مدیر موفق باشید و بتوانید روز به روز بیشتر پیشرفت کنید. این کتاب یکی از میکروکتاب‌های نشر سبکتو است. 

درباره کتاب مدیر یک دقیقه ای

مدیریت، یکی از مهم‌ترین رازهای موفقیت در کسب‌و‌کار است. هر کسی که بتواند روی خودش و کارمندانی که برایش کار می‌کنند، کنترل داشته باشد، مدیر توانمندی است. اما گاهی افراد حرفه‌ای هم در مدیریت خود دچار مشکل می‌شوند و نمی‌توانند بهره‌وری سازمانی را افزایش دهند. از این رو میکروکتاب «مدیر یک دقیقه‌ای» می‌تواند به تمامی مدیران و افرادی که می‌خواهند با شیوه‌های جدید مدیریت آشنا شوند، کمک کند تا در خود و کارمندان، احساس رضایت و امنیت ایجاد کنند. فقط در یک فضای ملایم و با کیفیت بالا است که افراد می‌توانند عملکرد بسیار قوی را از خود نشان دهند و به توسعه کلی سازمان کمک کنند. کتاب مدیر یک دقیقه‌ای با فروش بیش از ۲ میلیون نسخه، تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های مدیریت در دنیا شده است.

اسپنسر جانسون پزشک، نویسنده و سخنرانی برتر است. او توانسته کتاب‌هایی در مورد موفقیت بنویسد و آن‌ها را با مفاهیم روانشناسی پیوند بزند. معروف‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از «چه کسی پنیر مرا جا به ‌جا کرد، اولین فروشنده بزرگ دنیا، بله یا خیر، هدیه (زمان حال)، مدیر یک دقیقه‌ای و راهنمای تصمیم گیری بهتر». کتاب‌های جانسون باعث شده که مردم دنیا بتوانند در مورد خودشان و شغلی که مشغول به آن هستند، به احساس رضایت بیشتری دست پیدا کنند و بهره‌وری کاری خود را بالا ببرند.

خواندن کتاب مدیر یک دقیقه ای را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند در کسب و کارشان موفق شوند پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب مدیر یک دقیقه ای

روزی جوانی تصمیم گرفت به مدیر قدرتمندی تبدیل شود. او به کندوکاو پرداخت و به شهرها و کشورهای زیادی سفر کرد تا بتواند با مدیران مختلف و نحوه مدیریت آن‌ها، آشنا شود. متوجه شد که شیوه‌های مدیریتی مختلفی وجود دارد و همین موضوع نتایج متفاوتی ایجاد می‌کند. برخی از سازمان‌ها با به کارگیری شیوه‌های سخت مدیریتی توانسته‌اند که سازمان خود را به اوج برسانند، اما کارمندان‌شان مانند بازنده‌ها به نظر می‌آیند. شاید فکر می‌کردند که شیوه‌های مدیریتی‌شان خوب است، اما از نظر کسانی که زیردست‌شان بودند، داستان روی ناخوشایند دیگری داشت و آن‌ها اینطور فکر نمی‌کردند.

این جوان با مدیرانی که فکر می‌کردند برتر هستند صحبت کرد و از آن‌ها خواست که خود را به عنوان یک مدیر تعریف کنند و آن‌ها این پاسخ‌ها را به جوان دادند: «من مدیر بسیار قدرتمندی هستم»، «همه چیز را به خوبی زیر نظر و تحت کنترل خود دارم»، «از سود کردن لذت می‌برم و این کار تنها با سخت‌گیری بر زیردستان ممکن است».

در میان این حرف‌ها جوان متوجه شد که این مدیران به شدت انسان‌های مغروری هستند و از طرفی دیگر به نتایجی که کسب می‌کنند ه‌م علاقه زیادی دارند. در این بین مرد جوان با مدیرانی هم روبرو شد که همه زیردستان آن‌ها احساس برنده بودن می‌کردند، در حالی که خود مدیر احساس می‌کرد که خودش و سازمانی که برایش زحمت کشیده، شکست خورده است.

جوان پای صحبت این مدیران هم نشست و آن‌ها اینگونه خود را توصیف کردند: «من مدیری جوانمرد هستم»، «نظر همه را در تصمیم‌گیری به کار می‌گیرم»، «در مورد افرادی که برایم کار می‌کنند بسیار ملاحظه می‌کنم»، «از زیردستان خود به هر طریقی که شده، حمایت می‌کنم».

این مدیران به کسانی که برایشان کار می‌کردند، افتخار می‌کردند و علاقه‌مند بودند، از طرفی دیگر نگرانی عجیبی در مورد کلیت سازمان خود داشتند. با این تفاصیل یک موضوع برای این مرد جوان روشن شد؛ مدیران دو دسته هستند. دسته اول که طرفدار نتایج هستند و دسته دوم که از انسان‌ها طرفداری می‌کنند.

مرد جوان فهمید که هر دو دسته مدیران یعنی «مدیران مستبد و مدیران آزادمنش» تنها تا حدی می‌توانند کارآمد باشند و به آن‌ها برچسب «نیمه مدیران» را زد. با این حال از اینکه نتوانست به طور دقیق به خواسته خود که پیدا کردن بهترین و کارآمدترین مدیر بود، دست یابد، ناامید و خسته به کشورش بازگشت.

او کمی فکر کرد و فهمید که چیزهایی متوجه شده است. اینکه یک مدیر کارآمد نه مستبد است و نه آزادمنش، بلکه او با رفتار درست و حرفه‌ای، هم باعث ارتقای سازمان می‌شود و هم افراد از وجود چنین مدیری احساس خوبی پیدا می‌کنند و کارهای خود را با علاقه و کیفیتی بالا، انجام می‌دهند.

او دوباره کندوکاو را ادامه داد تا بتواند با مدیران کارآمد صحبت کند، اما تنها چند نفر را پیدا کرد که مدیر، سازمان و کارمندها همگی حال خوبی داشتند و اصلا احساس بازنده بودن، نمی‌کردند. این چند نفر حاضر نشدند که رمز کار خود را به مرد جوان بگویند و او دوباره مایوس شد. 

معرفی نویسنده
عکس اسپنسر جانسون
اسپنسر جانسون

اسپنسر جانسون نویسنده‌ی آمریکایی است که احتمالا کتابش از خودش شهرت بیشتری دارد! جانسون در سال ۱۹۹۸ کتابی به نام چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد را در آمریکا منتشر کرد که در بدبینانه‌ترین حالت ۲۸ میلیون نسخه از این کتاب در جهان فروش رفت و به ۲۵ زبان دنیا ترجمه شد، این اتفاق برای کتابی که کمتر از ۱۰۰ صفحه دارد، در هر زمانه‌ای تحسین‌برانگیز است! قله‌ها و دره‌ها یکی از آثار این نویسنده است.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
«هر انسانی برنده است، برخی در ظاهر بازنده به نظر می‌رسند. هرگز گول ظاهر کسی را نخورید. شاید بازنده‌ها، برنده‌های واقعی بودند».
نگار
«باید آگاهانه موقعیت‌هایی رو ایجاد کنی که با کمک اون بتونی کارمند رو تشویق کنی و به خاطر عملکرد خوبش به او حرف‌های دلگرم‌کننده بزنی».
کاربر ۸۰۸۹۱۰۵

حجم

۳۳٫۷ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

حجم

۳۳٫۷ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

قیمت:
۹,۸۰۰
تومان