کتاب ققنوسی در میان آتش
معرفی کتاب ققنوسی در میان آتش
کتاب ققنوسی در میان آتش، از مجموعه سرودههای «ققنوس» مجموعه اشعار زهرا حسینی حصاری است که در نشر بید به چاپ رسیده است.
انتشارات بید از سال ۱۳۹۷ با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت خود را به عنوان ناشر عمومی آغاز کرده است و در حوزههایی چون ادبیات، علوم اجتماعی، علوم سیاسی، حقوق، اقتصاد، مدیریت، دین، فلسفه، تاریخ، روانشناسی، علوم طبیعی و هنر اقدام به نشر و چاپ کتاب نموده است.
نشر بید کار خود را با نویسندگان، شاعران و مترجمان توانمند و جوان اما گمنام شروع کرده است و هدفش کشف استعدادهای بالقوه ادبی، هنری و علمی و پرورش استعدادهایی است که در دنیای نشر امروز مجال دیده شدن نداشتهاند. درهای این انتشارات به روی جوانان صاحب اندیشه، شاعران توانمند، نویسندگان نوقلم و مترجمان با استعداد باز است.
نشر بید از سال ۱۳۹۷ تا کنون بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب از نویسندگان جوان و بااستعداد منتشر کرده است.
درباره کتاب ققنوسی در میان آتش
کتاب ققنوسی در میان آتش مجموعه اشعار عاشقانه سروده زهرا حسینی حصاری است. شاعر موفق شده تا با زبان ساده، اشعاری تاثیرگذار بیافریند که همگی از دل تجربههای زیسته او بیرون آمده است. این کتاب را میتوان به چشم دفتری از تجربهها نگاه کرد که با دیگران به اشتراک گذاشته شده است تا رنگی از عشق و احساسات به زندگی انسانها بزند.
علاوه بر این، اشعار، کتاب بستری زیبا برای درمیان گذاشتن عواطف انسانی و اندیشههای اجتماعی برای شاعر فراهم کردهاند.
کتاب ققنوسی در میان آتش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
ققنوسی در میان آتش برای دوستداران شعر معاصر و علاقهمندان به مطالعه اشعار عاشقانه، تجربهای متفاوت و زیبا رقم میزند.
بخشی از کتاب ققنوسی در میان آتش
نوشدارو
نوشداروی من،
دیر آمدی..
رهایم کن از کابوس تلخ تنهایی
وصل کن مرا به آرامش ابدی
دیگر امانی نیست
تا بغض سردی در آغوش گیرد
شبهای دلواپسیام را
شاید جا ماندهام از سهراب دام
نوشداروی بعد مرگ سهرابم
تب دلتنگیات مرا
تا خاطرات کوچه
رها میسازد
***
حس میکنم
جا گذاشتهام لبخندم را
میان خاطراتی غریب
بیقرار بهار ایستادهام
تا شب دلواپسیام را
رونق ببخشم بر استخارهی دم اذان
چه رویای ابتری است آمدنت
نفس مسیحایی
دریغ نکن از من
ساحل آغوشت را
کلمات غریب ماندهاند
سوز سردی است نبودنت
***
کسی میآید
یک کسی در راه است
یک کسی میآید
شاهدش این باشد
که در این دلتنگی
نفس آدینهها تنگ تر هست
انتظار هم به هزار سال و
هزاران نفس تنهایی
که گرفته به ته چاه دلم
و هوایی که در این جمعه
خودش صد سند است
که کسی میآید
و صدای نسیم میگوید..
مژده او در راه است..
قدمت بر چشمانم
انتظار را
به حقیقت معنا بکند.
و بهار بر دل و جانها به فضا میپیچد
و کسی میآید...
***
چه روزهای پردردی
وقتی که آسمان دلم رنگ خاکستری میگیرد
بر شاخسار تنهاییام
جز غارت احساس نیست
زخم زبان میزند بر من
قاب عکس خاک گرفته
سایهها قد کشیدهاند
تا خوابهایم
نامت را بلند میخوانم
آیینه ذهنم ترک میخورد
وقتی چکه چکه خیس میکند
قطرات اشک
گونههای شرمزدهام را
***
من ماندم و تنهایی یک شب یلدایی
پر از دانههای جامانده از هرسال
حافظ سنگ صبور من
فالی بزن احسن الاحوال باشد
به رخ میکشد تنهاییام
فاصله ببن من و تو
هزار سال نوری شب است
اگه تو نباشی در سحر
حجم
۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۹ صفحه
حجم
۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۹ صفحه