کتاب ئالند
معرفی کتاب ئالند
کتاب ئالند داستانی از ابوالفضل بابازاده است. ئالند به معنای اولین پرتو خورشید است و نام یکی از شخصیتهای اصلی این داستان است. دختری با موهای طلایی رنگ به سان گندمزاری درخشان و زیبا... دختری که برای رسیدن به اهدافش از تلاش دست نمیکشد.
ابوالفضل بابازاده در این داستان به سراغ زنان و مشکلات آنها رفته است و همچنین دور از شعارهای معمول درباره محیط زیست و دغدغههای مرتبط با آن نیز صحبت کرده است. با خواندن این کتاب با دختری همراه میشویم که برای دنبال کردن رویاها و آرزوهایش از روستا به شهر میآید. او برای رسیدن به آرزها و اهدافی که دارد مجبور میشود با گروههای پر قدرت و همچنین مسئولانی مبارزه و مقابله کند که قدرت بسیاری دارند... باید دید چه کسی پیروز این میدان است؟
کتاب ئالند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران رمانها و داستانهای ایرانی را به خواندن کتاب ئالند دعوت میکنیم. اگر از خواندن رمانهایی با درونمایه اجتماعی لذت میبرید، این کتاب گزینه خوبی برای شما است.
بخشی از کتاب ئالند
به گوهرخاتون گفته که خودش و صورتش را بدون چیزهای اضافه میخواهد و او هم پذیرفته که به تنها خواسته جلیل گوش دهد. بیت حافظ را با آواز برای گوهرخاتون خوانده و او هم دلش خواسته که آنچه حافظ و جلیلش گفتهاند، بشود. میداند که جنس حرف جلیل از زورگویی و تحکم نیست. اقوام گوهر که زیر لب به جلیل میگفتند «جوانک مجنون» وقتی گوهرخاتون را در عروسی دیدند دلیلش را فهمیدند. این عبارت نه برای جلیل مهم است و نه برای گوهر.
جلیل صورت گوهرخاتون را نوازش میکند و لبهایش را روی پیشانی و صورت او میگذارد. گوهرخاتون خودش را در آغوش جلیل رها می کند و چشمان زیبایش را میبندد.
یه سوال کنم نمیگی این دختره خیلی پررو و گستاخه؟!
این دختره هرکاری کنه و هرچی بگه درسته و کسی بیجا میکنه درباره ش فکر بد بکنه!
آقا جلیل!... دوست داری چندتا بچه داشته باشیم؟
هرچی بیشتر بهتر... هنوز هم بعد از چندروز «آقا جلیل» صدام می کنی گوهرجانم؟!
چشمان گوهر هنوز بسته است و نمیتواند و نمیخواهد به صورت و چشمان مردانه جلیل از نزدیک نگاه کند. انگار هنوز شرم در وجودش مانده و یخش آب نشده اما دلش میخواهد با جلیل حرف بزند؛ درباره بچه، درباره آیندهشان، درباره خانهشان، درباره همه چیز... و البته شغل جلیل آخرین چیزی است که می خواهد دربارهاش حرف بزند. جلیل قبول کرده که کنار عباس و خلیل روی زمین کشاورزی کار کند و به صورت ثابت به اداره محیط زیست نرود. او قول داده فکر حمایت از حیوانات و جنگلها را کم کم از سرش بیرون کند.
جلیل که تا دو سه هفته پیش، کابوس قاچاقچیان و شکارچیان غیرمجاز بوده، حالا باید به فکر برداشت میوهها و سیب زمینیها و پیازهایی باشد که از بس باکیفیتاند به شهرهای دیگر هم فرستاده میشوند و طرفداران زیادی دارند.
کربلایی حیدر اعتقاد دارد از وقتی جلیل و خلیل به کمک عباس آمدهاند برکت و کیفیت محصولاتش هم بیشتر شده و مشتریهای بیشتری سراغ آنها آمدهاند.
حجم
۷۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۷۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خیلی خوبی بود. متن روان و جذابی داشت و خیلی خوب از موضوعات محیط زیستی صحبت کرده.
خیلی بیخود بود