کتاب پیامبر و عرب قبل از اسلام

کتاب پیامبر و عرب قبل از اسلام نوشته علی کردائی است. این کتاب به زندگی پیامبر اسلام پیش از بعثت و زندگی عرب‌ها در زمین عربستان می‌پردازد و اطلاعاتی دقیق و تاریخی در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد.

درباره کتاب پیامبر و عرب قبل از اسلام

جهالت، غارتگری، ظلم و ستم، تضییع حقوق ضعیفان و محرومان، فساد و بی بند و باری، تبعیض و ناعدالتی، نگرانی و دلهره، دوری از اخلاق و انسانیت، بخشی از تصویر تاریک دوران قبل از بعثت بود.

بدین گونه پیامبر اکرم از سوی خداوند، به پیامبری مبعوث گشت و به سوی اجتماعات فرستاده شد تا بزرگترین تحول فکری و عملی را در زندگی و تاریخ انسان پدید آورد. بدون شک بعثت پیامبر از مهمترین و بنیادی ترین اتفاقاتی است که بشر در طول حیات خود با آن مواجه بوده و به عنوان حادثه ای بس بزرگ و عظیم، نقش مهم و تأثیرگذاری در سرنوشت انسانها داشته است.

در هنگام ظهور پیامبر اسلام، عربستان سخت در تهدید بود. درسال ۵۲۵ میلادی حبش‌ها به یمن حمله کردند و آنجا را تصرف کرده و برای اشاعه دین مسیح تبلیغ نمودند. درسال ۵۹۷ میلادی دولت ایران حبشی ها را خارج کرد و از طرف خود درآنجا حاکمی گماشت که تا ظهوراسلام یمن و حضرموت و عمان در تصرف دولت ایران بود.

ظهور پیامبر اسلام در میان بنی‌هاشم و قریش تاثیر شگفت آوری بر مردم گذاشت. کلمات و تاثیر نفس ایشان، چنین قومی سخت و سرکش را که تا آن وقت هیچ فاتح و کشور گشایی نتوانسته بود آنها را مطیع خود سازد، رام نمود و به درجه‌ای رساند که دولت‌های باعظمت را زیر و رو کرد. 

این کتاب به این دوران، رنج‌های پیامبر و تاثیرات ایشان بر جوامع دوران خود می‌پرازد.

خواندن کتاب پیامبر و عرب قبل از اسلام را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تاریخ اسلام پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب پیامبر و عرب قبل از اسلام

قسمت دوم: رنج های پیامبر در تبلیغ اسلام

از هنگامی که پیامبراکرم  دعوت خود را آشکار کرد، از بُت و بت پرستی به شدت انتقاد کرد و چنین اظهار نمود که مشرکان قریش در گمراهی آشکارند و پدرانشان نیز در گمراهی بودند.

مشرکان در برابر دعوت پیامبر، واکنش هایی شدید نشان دادند و چون آن روزها شمار مسلمانان اندک بود و توانی نداشتند، قریش بی مهابا به آزار پیامبر و مسلمانان می‌پرداختند و گاهی برخی از مسلمانان را سخت شکنجه می کردند. آزار پیامبران و پیروانشان شیوه همیشگی مخالفان پیامبران در طول تاریخ بوده است و همه پیامبران از قوم خود آزار دیده و مورد مسخره قرار گرفته و تکذیب شده اند.

خداوند پیامبر اسلام را در برابر اذیت‌ها و تکذیب‌های مشرکان در موارد متعددی دلداری می دهد و او را به شکیبایی و مقاومت می خواند و یادآوری می کند که پیامبران همواره از سوی قوم خود مورد اذیت و تکذیب بوده اند، ولی سرانجام یاری خداوند نصیب آنان شده و پیروز گشته اند چنانچه در سوره انعام آیه34 میفرماید:

وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلی ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّی أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلینَ

و پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند، ولی بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند شکیبایی کردند تا یاری ما به آنان رسید، و برای کلمات خدا هیچ تغییردهنده ای نیست. و مسلما اخبار پیامبران به تو رسیده است.

هر چند همه پیامبران از قوم خود آزار دیدند، اما هیچ پیامبری مانند پیامبر اسلام مورد آزار و اذیت قرار نگرفت؛ همان گونه که خود آن حضرت فرموده است:

ما اُوذِیَ نَبِیٌّ بِمِثلِ ما اُوذِیتُ :

هیچ پیامبری مانند من آزار ندید.

اکنون به نمونه هایی کوچک از آزارهایی که به پیامبراکرم رسیده است اشاره میشود:

الف- ناسزاگویی:

روزی ابوجهل در صفا پیامبراکرم را دید وبه او ناسزا گفت. اما رسول اکرم جوابی به او نداده وبه خانه برگشتند. ابوجهل هم به سوی محفل قریش در کنار کعبه برگشت. حمزه بن عبدالمطلب عمو و برادرِ رضاعی پیامبر همان روز در حالی که کمان خود را حمایل کرده بود از شکار برگشته وپس از انجام طواف به سوی خانه اش حرکت کرد که کنیز عبدالله بن جدعان که شاهد ناسزاگویی ابوجهل بود آنچه را دیده بود به جناب حمزه تعریف کرد. حضرت حمزه با ناراحتی وخشم از همان راه که آمده بود بازگشت وبی آنکه به کسی چیزی بگوید کمان خود را بر سر ابوجهل کوبید و سر او را شکست و خطاب به ابوجهل فرمود: به اوناسزا میگویی؟ من به او ایمان آورده ام و راهی که رفته است، من نیز میروم اگر قدرت داری بامن نبرد کن.