کتاب ازدواج آمریکایی

کتاب الکترونیکی ازدواج آمریکایی نوشتهٔ تیاری‌جونز با ترجمهٔ بیتا ابراهیمی در نشر گویا به چاپ رسیده است. ازدواج آمریکایی چهارمین اثر تایاری جونز است که در سال ۲۰۱۸ در امریکا به چاپ رسید و همان سال برگزیده باشگاه کتاب اپرا شد و جایزه ادبیات داستانی زنان را برای جونز به ارمغان آورد.کتاب ازدواج آمریکایی رمان معروف و پرفروش تایاری جونز، تصویری تکان دهنده از آثار یک محکومیت اشتباه در زندگی مشترک و عاشقانه‌ٔ زوجی سیاه پوست را ارائه می‌کند. ازدواج آمریکایی به عنوان تحسین‌شده‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ از نگاه نیویورک تایمز، مجله‌ٔ اپرا، واشنگتن پست، دالاس مورنینگ نیوز، باستل و آتلانتیک انتخاب شده است. تایاری جونز در این رمان فراموش نشدنی، مسائل دشواری در مورد غرور، خیانت و ظرفیت افراد برای بخشش را به چالش می‌کشد.

برخی نظرات درباره‌ی رمان فراموش نشدنی ازدواج آمریکایی:

- داستانی آگاهانه و قابل لمس در مورد روابط امروزی. (لیبرتی هاردی، بوک ریوت)

- فوق‌العاده گیراست... این داستان به زیبایی روایت شده است. (نقد کتاب نیویورک تایمز)

- تایاری جونز به عنوان یکی از برجسته‌ترین صداهای نسل خود شناخته شده است. (اِسِنس)

- این کتاب هدیه‌ای از نویسنده به ماست چرا که او با بازی با کلماتش روح و روان ما را لمس می‌کند. (اپرا وینفری)

- نفس‌گیر... جونز استاد کلمات است و رمان یک ازدواج امریکایی نمونه‌ای از سخن‌پردازی او در بازی با کلمات است. (بیچ مدیا)

درباره کتاب ازدواج آمریکایی

این کتاب به بررسی نقش مرد در دنیای مدرن، نیاز او به عدالت اجتماعی و همچنین باری که او بر دوش می‌کشد می‌پردازد. جونز در این اثر بسیار گیرا، سعی داشته تا از زوایای مختلف حس همدردی شما را نسبت به ‌هر یک از شخصیت‌های داستان برانگیزد. او هیچ‌گاه نقاط ضعف و تمایل انسانی‌اش نسبت به توجیه را انکار نمی‌کند. این در حالی است که مهربان و عادل بودن و خوش‌رفتاری را علی‌رغم تمایل قلبی به نمایش می‌کشد. تایاری جونز مهارت فوق‌العاده‌ٔ خود را با نوشتن رمان یک ازدواج آمریکایی که در تمامی سطوح قابل تحسین است به رخ می‌کشد. این رمان تنها بر یک مثال از ازدواج بسنده نکرده و موارد فلسفی و سیاسی را هم بررسی می‌کند که شامل انتظارات زنان و مردان در هر نسل، جایگاه ازدواج در جامعه‌ی مدرن، نژادپرستی نظام و غیره می‌شود. همچنین عدم دیکتاتورگرایی را مدنظر قرار می‌دهد که شما را وادار به زیر سؤال بردن محکومیت و ایده‌آل‌های اصلی می‌کند. رمان‌های معدودی توانسته‌اند به اندازه‌ٔ این کتاب با زمان خود مطابقت داشته باشند. ایده‌های انتزاعی در مورد نژاد و عشق در قالب داستان ارائه شده‌اند. داستان بسیار جالب توجه و شخصیت‌ها فراموش نشدنی هستند. بخش عمده داستان یک ازدواج آمریکایی نامه‌های میان روی و سلستیال است. نامه‌هایی عاشقانه که به تدریج سردتر و سردتر می‌شوند. جونز در رمان یک ازدواج آمریکایی هم وضعیت نابسامان خانواده‌هایی را که به دلیل اشتباه سیستم قضایی آمریکا دچار مشکل شده‌اند، روایت می‌کند و هم آسیب‌های یک رابطه عاشقانه را به زیبایی و با جزئیات به تصویر می‌کشد.

درباره تایاری جونز

تایاری جونز نویسنده رنگین‌پوست آمریکایی، چهار کتاب با نام‌های رفتن از اتلانتا، ناگفته، گنجشک نقره‌ای و یک ازدواج آمریکایی نوشته است. او اکنون در دانشگاه ایموری مشغول به تدریس است. جونز برای کتاب ازدواج آمریکایی برگزیده باشگاه کتاب اپرا شد و جایزه ادبیات داستانی زنان را نیز به دست آورد.

کتاب ازدواج آمریکایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به مطالعهٔ رمان‌هایی با درون‌مایهٔ نقد زندگی مدرن و بی‌عدالتی اجتماعی علاقه‌مند هستید، خواندن ازدواج آمریکایی را از خودتان دریغ نکنید.

بخشی از کتاب ازدواج آمریکایی

وقتی سلستیال داشت خشمش را توی گوش دره خالی میکرد، در طبقهی دوم راه رفتم تا سطل را بگذارم زیر دستگاه و اهرم را بکشم. قطعات یخ سرازیر شد. منتظر که بودم، زنی را در سنوسال الیو دیدم، کوتاه و خپل، با چاه زنخدان. یک دستش با باندی پارچهای به گردنش بود. گفت: عضالت سرشانه و توضیح داد  منتظرش بود، نوهای که که رانندگی برایش سخت است، اما نوهاش در هوستون زن تصمیم گرفته بود با یک دست سالم رانندگی کند و او را بیاورد. من همان مرد محترمی بودم که مادرم تربیت کرده بود و در نتیجه، سطل یخ او را تا اتاقش، اتاق ۲۰۶ ،بردم. به خاطر آسیبی که دیده بود، بازکردن پنجره برایش سخت بود، پس پنجره را باز کردم و یک انجیل الیش گذاشتم که باز بماند. هنوز هفت دقیقهی دیگر وقت داشتم، برای همین به دستشویی رفتم و سیفون را کشیدم و توالتی را درست کردم که مثل آبشار نیاگارا آب میریخت. موقع رفتن، به او گفتم که قفل در ایراد دارد که باید بعد از رفتنم مطمئن شود که در درست قفل شده باشد. از من تشکر کرد؛ او را مادر خطاب کردم. ساعت ۸:۴۸ بود. این را میدانستم چون به ساعتم نگاه کردم تا ببینم به اندازه‌ی کافی از زنم دور بودهام. رأس ساعت ۸:۵۳ در زدم. سلستیال برای هردویمان نوشیدنی آماده کرده بود. با دست از توی سطل یخ برداشت و به نوشیدنیمان اضافه کرد. لیوانها را تکان داد تا خنک شوند و بعد بازوی زیبایش را به سمت من دراز کرد. و این آخرین شب شادم تا مدتها بعد بود.