کتاب خانه باغ
معرفی کتاب خانه باغ
کتاب خانه باغ مشتمل بر ۸ داستان کوتاه اثر خالو خالد نویسنده ایرانی معاصر است. تجربهگرایی در ساختارهای روایی از مهمترین ویژگیهایی است که آثار این مجموعه داستان را خواندنی کرده است. این کتاب در مجموعه داستانهای برگزیدگان و با حمایت انجمن ادبی حیرت منتشر شده است.
جشنوارۀ حیرت توسط انجمن ادبی- هنری حیرت، اولین فراخوان خود را در زمستان ۱۳۹۳ منتشر کرد. در آن دوره ۶۸۶ داستان کوتاه از سراسر کشور به دبیرخانۀ جشنواره ارسال شد و اختتامیۀ آن در تابستان ۱۳۹۴ برگزار شد. این جشنوراه تا کنون، سالیانه برگزار شده است.
داستانهای برگزیده این جشنواره که در نشریه داستان خلاقانه سال به چاپ میرسند، اینک به صورت مستقل در اختیار علاقهمندان به داستان کوتاه قرار گرفتهاند.
خواندن کتاب خانه باغ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب خانه باغ را به علاقهمندان حوزه ادبیات و نمایش توصیه میکنیم.
بخشی از کتاب خانه باغ
برایم تجسم قطعهاز از بهشت بود. از ساختمان بیرون آمدم، ایستادم و نگاهم را به خانه باغ انداختم. ردیف درختهای درهم تنیده، در بزرگ، درختهای درهم تنیده، در کوچک، درختهای درهم تنیده قطع میشد به فضای بایر خانهٔ همسایه. سمت راست در بزرگ، تابلوی زنگار بستهٔ کوچکی چسبیده بود و در کنار در کوچک تابلویی بزرگ.
پدر میگفت: «در خونهشون مثل قبر میمونه، دو تا در کنار هم؛ تیمسار بهرام، آرایشگاه زینت. فقط یه تاریخ تولید و فوت کم داره». مادر غش غش میخندید و قند توی دل پدر آب میشد.
ماشینی با سرعت رد شد، راننده زن بود. آمد از جلوی خانه رد شود چشمش به تابلو افتاد. زد روی ترمز و چند متری خط لاستیکها را کشاند. دنده عقب گرفت و جلوی در کوچک ایستاد، پیاده شد و روی دیوار کنار در را کاوید، شاسی زنگ نداشت. خم شد و خرده سنگی برداشت، کنار در ایستاد. دوباره نگاهش را دور گرداند. دور و برش راد دید زد. متوجه من نشد. با احتیاط و آرام و ممتد به در کوبید و زیر لب وردی خواند. ورد جواب داد، در تغی کرد و باز شد. گل از گلش شکفت. صدای خشک لولای در پیچید. گردن کشید، جز سیاهی چیزی ندیدم. زن به درون خزید و در بسته شد.
پروای نزدیک شدن به رویایم پرکشید. رویایی که ساعتها در بالکن مینشستم و خیرهام میکرد. بازیگوشانه نگاهم را همگام پروانههای بنفش و نارنجی میدواندم روی سنگ فرشی که تنهٔ قطور درختان را دربرگرفته بود. درختانی با چترهای پرپشت که نور هم در آن راهی نداشت. لازم نبود جای جای آپارتمانهایغبار گرفته را بکاوم تا شکافی بیابم و عبور لحظهای درخشش خاکستری خورشید را ببینم. و چه سخت بود یافتن بارقهای. سرم را کمی میگرداندم و عجب میآمد از استحکام در هم تنیده شاخ برگ شمشادها و موردها که حصار خانه باغ شده بودند.
فهرست کتاب خانه باغ
برافروختن ستاره
خانه باغ
روی ماه در اتاقم
زندگی بدیعالزمان دوازده بهره است
زیرگنبد کبود
شیخی پدری یافت
علیرضا معصومی از چابهار برای مسجدسلیمان دست تکان میدهد
ما jazz بازها
حجم
۵۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه
حجم
۵۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه