کتاب الگوهای سیستمی ۱

کتاب الگوهای سیستمی ۱ اثری از دنیل. اچ. کیم است که با ترجمه حمیدرضا قبادی و لیلا کردگاری می‌خوانید. این کتاب به ما در عارضه یابی سیستمی و طراحی اقدامات اهرمی کمک می‌کند. 

درباره کتاب الگوهای سیستمی ۱

دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم بر اساس روابط علت و معلولی می‌چرخد. ما با کنش‌هایی که دور و برمان رخ می‌دهد، واکنش نشان می‌دهیم و برای هر عملی، عکس‌العملی در پیش می‌گیریم. هرچند این روش، روشی است که احتمالا تا الان مورد استفاده ما بوده و به اصطلاح کارمان را راه انداخته است، اما شاید همیشه کارآمد نباشد. قطعا روش‌های بهتری وجود دارد که به ما کمک می‌کند مشکلات را از ریشه حل کنیم. 

این روش، به ما کمک می‌کند تا به جای عکس‌العمل نشان دادن در لحظه به مطالعه الگوهای رفتاری بپردازیم. به این ترتیب توانایی پیش‌بینی شرایط را به دست می‌آوریم و می‌توانیم مشکلات را ریشه‌ای حل کنیم. این روش تفکر که الگوی تفکر سیستمی نام دارد، یکی از مهمترین توانایی‌هایی است که می‌توانیم برای رفع مشکلات به دست بیاوریم. در واقع الگوی تفکر سیستمی با دریافت کردن نشانه مشکل آفرین، الگوهای مشابه را در دوره‌های زمانی بررسی می‌کند و به این ترتیب ساختار کلی را به دست ما می‌دهد. با در نظر داشتن تمام ساختار می‌توان بهترین برنامه‌ریزی را برای انجام اقدامات اهرمی انجام داد.

دنیل اچ کیم. در کتاب الگوهای سیستمی ۱ به آموزش این نوع تفکر می‌پردازد و کمکمان می‌کند تا بهترین سیستم را برای سازمان خودمان انتخاب کنیم. از عاداتی که منجر به بروز مشکلات می‌شوند پرده برمی‌دارد و قدم به قدم تا پایان ایجاد تغییرات پایدار در سیستم همراه ما است. در ابتدای کتاب نیز مقدمه‌ای از دکتر علینقی مشایخی آمده است. 

کتاب الگوهای سیستمی ۱ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن کتاب الگوهای سیستمی ۱ برای تمام مدیرانی که به دنبال بهترین و بیشترین بهره‌وری هستند، کمک شایانی می‌کند. اگر شما هم با سلسله‌ای از مشکلات روبه‌رو هستید و دوست دارید همه را از ریشه حل کنید اما نمی‌توانید ریشه مشکل را بیابید، این کتاب را بخوانید. 

بخشی از کتاب الگوهای سیستمی ۱

ما در دنیای رویدادها و اتفاقات زندگی می کنیم. هر رویداد، رویداد دیگری در جریان روابط بی انتهای علت و معلولی ایجاد می کند. اتفاقی رخ می دهد و ما به آن پاسخ می دهیم، مثلا ماشین از کار می افتد، ماشین جدید می‌خریم، فروش کاهش می‌یابد، کمپین تبلیغاتی راه می‌اندازیم، سود کم می‌شود، کارگران را اخراج می‌کنیم. با این سطح از درک، تمام کاری که می‌توانیم انجام دهیم، واکنش به این اتفاقات است. حال اگر سعی کنیم جهان را به شکل الگوهای رفتاری مشاهده کنیم، می توانیم مشکلاتی از قبیل از کارافتادگی ماشین، دوره‌های رکود فروش و دوره‌های متناوب کاهش سود را پیش بینی کرده و اقدامات مقتضی از قبیل برنامه‌های تعمیر و نگهداری، تبلیغات دوره‌ای و افزایش مهارت‌های کاهش هزینه را تعریف کنیم.

مدیریت مشکلات روندها و سپس تعریف اقدامات در این سطح به ما توانایی پیش بینی مقتضی را می دهد. البته هنوز هم به مشکلات پاسخ می دهیم ولی با رفتاری کاملا موثرتر. اگر ما در سطح ساختار سیستمی عمیق شویم، می توانیم به مرور علل بروز رفتارها را مشاهده کنیم و پس از آن برای تغییر ساختارها اقدام کنیم. این موضوع، ما را هر چه بیشتر به سوی اقدامات ریشه ای به جای اقداماتی در اندیشه رفع نشانه‌های که صرفا مشکل هستند، سوق می دهد.

قدرت تفکر سیستمی، از تمرکز روی ساختارهای سیستم، یعنی جایی که بزرگ ترین اهرم برای حل مشکلات است، به دست می‌آید. رویکرد سیستمی به وسیله ساختاردهی مشکلات با دیدگاهی از بنیان متفاوت، به ما کمک می کند تا نوری به مشکلات جاری سازمان بتابانیم. تفکر سیستمی برای بررسی عمیق مسائل، دامنه گسترده ای از ابزارهای ساده از قبیل قلم و کاغذ برای ترسیم حلقه های علت و معلولی، تا ابزارهای پیچیده تر مانند الگو های شبیه سازی کامپیوتری و طراحی محیط های یادگیرنده را پیشنهاد می کند. 

الگوهای سیستمی مانند قالب‌هایی برای عارضه یابی بیماری‌های مزمن سازمان‌ها هستند. الگوهای فراگیر سیستمی در یک نگاه که در صفحه آمده است، یک نظر اجمالی و سریع از تمام الگوها (به جز حلقه های تعادلی با تاخیر) می‌دهد، به طوری که از آنها می توان برای تشخیص رویدادهای دینامیکی مشابه در سازمان، بهره برداری کرد. اغلب، رویدادی که به عنوان نشانه مشکل دیده می‌شود، نقطه شروعی برای ردیابی الگوهای رفتاری سیستمی در رویدادهای مشابه دوره‌های زمانی است. الگوها کمک می کنند تا ساختارهای سیستمی را بشناسید و هنگامی که الگوهای مناسب شناسایی شوند، اقدامات اهرمی به صورت واضحی نمایان می‌شوند.