کتاب اجتماع تنها
معرفی کتاب اجتماع تنها
اجتماع تنها کتابی از عباس محمدی اصل درباره بدن و امیال آن و رابطهاش با ذهن در جامعه امروز است. تن و به ویژه امیالش به وسیله خودی کنترل میشود که دستاورد عقل است. اما تکامل اجتماعی در عصر جهانی شدن و بلوغ عقل و عاطفه، میل را به مسیر جدیدی برده است. قاعدتاً بروز این تجلی بسته به اوضاع اقتصادی و سیاسی و فرهنگی فرق دارد و بدون خاستگاههای ذهنی و بورکراتیک و آموزشی و معرفتی راه به جایی نمی برد؛ چون نمیتوان تصور کرد شخصیت ما بدون الگوهای رفتاری رایج در جامعه بتواند بر ارگانیسم رفتاری خود نظارت کند و تناسب ضمایر خودآگاه و ناخودآگاهش را بدون تنظیم روابط درون گروهی و برون گروهی برقرار نماید.
درباره کتاب اجتماع تنها
کتاب اجتماع تنها به رابطه ذهن با میل و عقل و بدن نظر دارد و دیدگاههای مختلف در این زمینه را بررسی میکند. فهم رابطه عقل و میل به ذهنیتی نیاز دارد که بتواند مفهوم آنها را بازنماید و نیز به عاطفهای احتیاج دارد که شور آنها را به درون ما منتقل کند و این هر دو نیز میتواند در وجود مؤلف یا مخاطب او در متن زندگی اجتماعی تحقق یابد. از این جهت است که میل، زمینهای برای آزمودن چشم اندازهای عقلی به شمار میآید و عقل هم با قائل شدن آزادی برای میل کامل میشود. در عین حال گفتگوی میل و عقل در گفتمانی جمعی است که حقیقت ساز میشود. اثر حاضر نیز مقدمهای است بر این دریافت. رابطهای که بدون آن نمیتوان تحولات عصر جدید را شناخت.
اجتماع تنها ابتدا به واکاوی نظرات عقل متعالی در مکتب ایدئالیسم نسبت به آراء پاگانیستی میپردازد و سپس نقش عقل ابزاری را در رویارویی سنت رئالیستی با بدن پی میگیرد. در ادامه از فرودستی عقل نسبت به میل در سنت رمانتیسیسم یاد میکند و بالاخره به نگاه چندبعدی جدید در تشریح همهجانبه عقل و میل بدن میرسد که به شکلی تکاملیافته، این مفاهیم را در پرتو شرایط تاریخ و جامعه و در قالب اوضاع خاص اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به تحلیل مینشیند.
خواندن کتاب اجتماع تنها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مباحث جامعهشناسی، فلسفه و روانشناسی مدرن را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب اجتماع تنها
جامعه زنمحور پیشاتاریخ از دغدغه هراس در انواع نبودن، نماندن، کامل نشدن، عقبماندن از قافله زندگی و تمدن و بدایند بدن فارغ بود. مدیریت و اشراف و کارآمدی زن در آن جامعه چنان عمل میکرد که جایی برای هراس باقی نمیگذاشت. زن، ادامه هستی خود را عاشقانه در وابستگان خونی خویش، زیر بال و پر میگرفت و وابستگان نیز با شوری عاشقانه، دست از دامنش نمیکشیدند؛ زیرا خون و عشق، گرمیبخش کانون خانوادگی جماعت بود. زندگی به خورد و خوراک و طبابت و پرستاری و تدبیر نیاز داشت و زن در همه این عرصهها توانایی بینظیری از خود نشان میداد. مدیریت زندگی او در جامعه مدنی سومر در حد اعلای توانمندی بود و همین خردمندی، مازاد اقتصادی گستردهای برای انقلاب کشاورزی مبتنی بر کار بردگان اسیر نظام مردسالاری جهت تبدیل عقل مذکر به خرد دوجنسیتی فراهم میآورد. در واقع زن برای بلوغ عقل مذکر، این عرصهها را در پوشش قدرتی ظاهری در ادواری چون بردهداری و فئودالیسم به مرد واگذاشت. او زایش و پرورش یا تولید و فرهنگ را هرگز از دست ننهاد و این کار را به بهای تحقیر مرد - پدرسالارانه خویش ادامه داد تا مگر در بلندمدت، عقل در عاطفه کامل شود. مبنای تحقیر زن، هراس مرد بود.
حجم
۳۰۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۰۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه