کتاب نوا
معرفی کتاب نوا
کتاب نوا نوشته شادی داورزنی است. این کتاب داستان دختر زیبا و جوانی به اسم نوا است که عاشق ادبیات است و ادبیات میخواند. اما بعد از تمام شدن کارش نمیتواند جایی مشغول به کار شود. پدر و مادرش دوستش دارند تا اینکه یک اتفاق زندگیاش را تغییر میدهد.
انتشارات نسل روشن در تلاش است تا با ایجاد بستری مناسب در حمایت از مؤلفان و همچنین ماندگاری ایدهها، آثار و افکار آنها و با انتشار کتابی ارزشمند که از سطح علمی مطلوبی برخوردار باشد به وظیفهٔ انسانی و اعتقادی خویش عمل کند تا بتواند اثری سازنده را به عنوان میراثی ناچیز برای نسل روشن باقی گذارد.
خواندن کتاب نوا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقه مندان به ادبیات داستانی فارسی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب نوا
- خب بسه حالا امروز چیکار کردی؟
- فقط رسیدم به چند تا انتشارات سر بزنم، گفتن تماس میگیریم ولی چشمم آب نمیخوره
- توکل به خدا
- در حالی که با چشمای مهربونش نگام میکرد، دستشو روی دستم گذاشت و گفت:
- حالا پاشو یه چایی واسه من بریز، واسه خودتم تو یخچال خاکشیر درست کردم گذاشتم بخور واسه گرمازدگیت خوبه
- چشم مامان مهربونم
- از جام که بلند شدم یه دفعه از پشت دستمو دور گردنش حلقه کردم و شروع کردم به بوسیدنش
- ای واااااای، بسه دختر لهم کردی
- دلم میخواد مامان خودمه
- خودتو لوس نکن خرس گنده، عوض این کارا این همه وقت بیکاری بیا وایسا بغل دست من یه چیزی یاد بگیری؛ پس فردا رفتی خونه شوهر پست نفرستن همونجور که به سمت اجاق گاز میرفتم تا براش چایی بریزم گفتم:
- اولاً که مامان خانم حالا کو شوهر؟ دوماً اصن کی خواست شوهر کنه؟ سوماً خیلیام دلشون بخواد، چهارماً اصن همینی که هست، هرکیام منو میخواد همینجوری بخواد
- خیله خب، حالا انقد اولاً دوماً نکن، لازم نکرده یاد بگیری
- لیوانی از توی کابینت برداشتم تا برای خودم خاکشیر بریزم. پارچ رو یک راست توی لیوان خالی کردم و در یخچالو بستم. به اوپن تکیه دادم و میخواستم جواب مامانو بدم که صدای بسته شدن در اومد. از اونجایی که ایستاده بودم کاملاً به در ورودی اشراف داشتم. بابام بود. باصدای رسایی که شیطنت خاصی توش موج میزد گفتم:
- سلام بابایی خسته نباشی
- بابا به سمت آشپزخونه اومد
- سلام دخترم
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
نظرات کاربران
یک داستان معمولی و تا حدی خیالی