کتاب من هم کورونا گرفتم
معرفی کتاب من هم کورونا گرفتم
من هم کورونا گرفتم اثر روحالله حسینی (عطش) رمانی با حال و هوای کرونایی است. داستانی از بیماری کرونای یک استاد دانشگاه در قرنطینه.
درباره کتاب من هم کورونا گرفتم
من هم کورونا گرفتم روایتی است اولشخص از زبان یک استاد دانشگاه که مبتلا به کورونا شده است. او که در کتابخانۀ شخصیاش قرنطینه شده است هم باید با بیماری مبارزه کند و هم با تناقضات فردی، اجتماعی، سیاسی و فلسفیای که ذهنش را بهشدت درگیر کردهاند.
خواندن کتاب من هم کورونا گرفتم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و فلسفی را به خواندن این داستان دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب من هم کورونا گرفتم
خودم را جمع میکنم درون خانۀ کتابی و زل میزنم به مشتهام که گره کردهام در هوا روبهروی صورتم، و دارم آرام میچرخانم. چند بار میبندم و بازشان میکنم. دنبال نیرویی میگردم درونشان، درون انگشتها و مچ دستم. حس میکنم الکل و آب و صابون، همه چیز را از درون و بیرونشان شسته و برده است….
کف دست راستم را آرام از روی ساعد میکشم تا بالا روی بازوم و میبرم تا بالای شانهها. خبری نیست نه از عضلهها، نه از کولها… همه، در معاملهای زیانبار، جای خود را دادهاند به واژهها که اینها خود، در رقابتی جنونآمیز با ویروس کورونا، مثل سوزنی که در جستجوی رگ بچرخد زیر پوست، در بدنم میچرخند و هر چه انرژی که سر راه خود میبینند، میبلعند…. غباری مقابل چشمانم بلند میشود به هوا و شروع میکند به رقصیدن. چیز جدیدی کشف میکنم: احساس میکنم فریب خوردهام؛ فریبی به درازای یک عمر! با خودم میگویم:
«نباید به این معاملۀ طولانی تن میدادم. جهان از همان ابتدا، تا همین حالا و تا ابد، روی زور بازو میچرخیده و خواهد چرخید»…. و من، سالیان سال، غرق در سادگی مفرط خویش، این اصل اساسی را نادیده گرفته بودم.
حجم
۷۹۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۵ صفحه
حجم
۷۹۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۵ صفحه
نظرات کاربران
داستانش برای من خیلی جذاب بود، توی اون بحران همه مون احساسات مشابهی رو تجربه کردیم