دانلود رایگان کتاب زهرای بتول راز پنهان رسول: بررسی شخصّیت ممتاز و ملکوتی حضرت زهرا(س) سیدمحمد ضیاء‌آبادی
تصویر جلد کتاب زهرای بتول راز پنهان رسول: بررسی شخصّیت ممتاز و ملکوتی حضرت زهرا(س)

کتاب زهرای بتول راز پنهان رسول: بررسی شخصّیت ممتاز و ملکوتی حضرت زهرا(س)

معرفی کتاب زهرای بتول راز پنهان رسول: بررسی شخصّیت ممتاز و ملکوتی حضرت زهرا(س)

در این کتاب عناوینی مانند عجز ما از درک مقام اهل بیت (علیها السلام)،حضرت زهرا(سلام الله علیها)جامع جمیع فضیلت ها – تجلیات حضرت زهرا(سلام الله علیها)در سه نوبت بر امام امیرالمومنین(علیه السلام) – جلوه های حضرت زهرا(سلام الله علیها) رفتاری ضرورت عقلی عزاداری حضرت زهرا(سلام الله علیها) - تحقق پیشگویی حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مقام دفاع از حق- چرا قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها)مخفی است؟ جلب نظر می کند.
Dexter
۱۳۹۸/۱۰/۲۱

کتابی فوق العاده برای شناخت بیشتر عظمت حضرت زهرا (س).نکاتی ناب در این کتاب وجود دارند که تا الان نه در کتابی خوانده بودم و نه از کسی شنیده بودم. «تقدیم به روح نورانی حضرت زهرا (س) صلوات🌷 »

Mary
۱۳۹۴/۰۱/۰۶

گذاشتن چند تا کتاب درباره حضرت زهرا در ایام فاطمیه به من نشون داد میشه با مطالعه هم عزاداری کرد، حتی لازمه گاهی اوقات وقت بیشتری هم به این کار اختصاص داد، طاقچه کارت خیلی خوب بود چرا که نشون

- بیشتر
۱۳۹۹/۱۰/۳۰

بسم الله الرحمن الرحیم راستش با ذهنیتی که از کیفیت کتابهای رایگان داشتم فکر نمیکردم اینقدر طرفدارش بشم! در حدی که آرزو کنم کاش همه این کتاب را بخونن و مقدمه‌ای بشه برای شناخت بهتر و بیشتر این بانو..💕 با این کتاب تازه

- بیشتر
سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۵/۱۵

کتاب جامع و خوبیه البته بهتر بود احادیث تکراری رو حتی المقدور حذف می کردن😊

Neda.R.R
۱۳۹۸/۰۵/۲۳

کتاب خوبیه هم برای شیعه هم برای اهل سنت لعنت خدا بر اذیت کنندگان فاطمه زهرا (س)

حسین(ع) همه جا با ماست
۱۳۹۸/۱۱/۱۶

برای زن آگاه این سوال است که چگونه باید شد؟ هنوز اول مطالعه درمورد شخصیت حضرت زهرا هستم. برای شروع خوب بود.

hamex
۱۳۹۸/۱۱/۰۷

در ابتدای کتاب نویسنده محترم سعی میکند با تحلیل دم دستی شعر را از اعتبار حقیقت ساقط کند اما تصورات مملو از غلو و تخیلات افراطی خود را اعتباری قدسی بخشد. آن یکی پرسید اشتر را که هی از کجا می‌آیی

- بیشتر
رمضان درعلی
۱۳۹۴/۰۱/۰۴

تشکر

کاربر ۷۰۶۷۴۰۸
۱۴۰۲/۰۶/۳۰

عالی بود

یا زهرا (س)
۱۳۹۹/۰۹/۰۲

خیلی کتابی زیبایی بود ممنونم

«خدا قبل از این که آسمان‌ها و زمین را بیافریند، فاطمه را آفریده است»! حضّار تعجّب کردند و عرض کردند: (یا رَسُولَ الله فَلَیسَتْ هِی اِنسِیهً)؛ «مگر فاطمه از جنس بشر نیست»؟ چون بالاخره بشر به آدم می‌رسد و آدم هم پس از خلقت آسمان و زمین آفریده شده است. او که قبلاً بوده، پس بشر و از اولاد آدم نیست. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: (خُلِقَتْ فاطِمَهْ حَوْراءَ اِنْسِیهْ لا اِنسِیهً)؛ فاطمه، نژادش آسمانی و حقیقتش، حقیقت عرشی است که خدای متعال، آن ودیعه‌ی الهیه و کریمه‌ی عرشیه را از آن مقام اَشمَخ اَعلی تنزّل داده و به صورت انسان در میان خاکیان متجلّی ساخته است تا دامن رحمتش را بر سر عالم انسان بگستراند. بعد فرمودند: من در شب معراج وقتی به آسمان‌ها رفتم، در عالم بالا به من سیبی دادند. آن سیب را که شکافتم نور خیره کننده‌ای از آن درخشید. جبرئیل علیه السلام گفت: این نور را در آسمان‌ها (منصوره) می‌خوانند و در زمین (فاطمه) اش می‌نامند
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمود: (اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لِیغْضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَهْ وَ یرْضَی لِرِضاها)؛ «به یقین خدا به خشم فاطمه، خشم می‌کند و به خشنودی فاطمه، خشنود می‌گردد»! این نهایت درجه‌ی عصمت و عالی‌ترین مرتبه‌ی تقرّب به خدا را می‌رساند که خشم و رضای فاطمه، عیناً خشم و رضای خداست و لذا این جمله را رسول خدا مکرّر می‌فرمود: (مَنْ آذاها فَقَدْ آذانِی وَ مَنْ آذانِی فَقَدْ آذَی الله)؛ «هر که فاطمه را بیازارد، مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است»! آنگاه خدا هم درباره‌ی آزاردهندگان به خدا و رسولش فرموده است: إنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهْ وَ أعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً؛ «آنان که خدا و رسولش را بیازارند، در دنیا و آخرت ملعون به لعنت خدا هستند و خدا عذاب خوارکننده‌ای برای آنان آماده کرده است»!
آبرنگ
لعنت، نفرین است؛ دشنام نیست ما هرگز سَبّ نمی‌کنیم و دشنام نمی‌دهیم! قرآن کریم حتّی سَبّ بت‌ها را روا نمی‌بیند و می‌فرماید: وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ...‌؛ «معبودهای باطلِ آن‌ها را دشنام ندهید...». امیرالمؤمنین علیه السلام به لشکریانش در جنگ صفّین که معاویه و یارانش را دشنام می‌دادند فرمود: (اِنّی اَکرَهُ لَکمْ اَنْ تَکونُوا سَبّابِینَ)؛ «من خوش ندارم که شما دشنام‌گو و بدزبان باشید». امّا لعنت، دشنام نیست! لعنت نفرین و دعا علیه کسی است و این کار خداست که می‌فرماید: ...ألا لَعْنَهْ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ؛ «...آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمگران است». و می‌فرماید: ...لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهْ...؛ «...خداوند متعال، آنان را در دنیا و آخرت لعنت فرموده است...».
سیّد جواد
خدا فرموده است: (لَولاک لَما خَلَقْتُ الاَفْلاک وَ لَو لا عَلِی لَما خَلَقْتُک وَ لَو لا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکما)؛ «[به رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطاب شد:] اگر تو نبودی، عالم را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود، تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را خلق نمی‌کردم».
«مسلمان خوب آن کسی است که آنچه نافع به حالش نیست، رها کند [و عمر خود را با سؤال و جواب‌های بیهوده تلف نکند]».
حسین(ع) همه جا با ماست
تنها کمک کار علی در غسل دادن، اسماء بنت عُمَیس بود که زهرا‌ علیها السلام خودش وصیت کرده بود تو کمک کار شوهرم در غسل دادن من باش. او آب می‌ریخت، علی‌ علیه السلام از زیر پیراهن، عزیزش را غسل می‌داد. وقتی که خواست بند کفن را ببندد، صدا زد: عزیزانم حسن! حسین! زینب! امّ کلثوم! بیایید. (هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ اُمِّکمْ)؛ «بیایید آخرین توشه را از مادرتان بردارید». دیگر مادر را نخواهید دید! بچّه‌ها آمدند خودشان را روی پیکر بی‌روح مادرشان انداختند. خدا داند که چه صحنه‌ی جانسوزی برای علی علیه السلام پیش آمد؛ مخصوصاً اگر این نقل صحیح باشد که در آن موقع دست‌های زهرا علیها السلام از کفن بیرون آمد و یتیمان خود را به سینه چسبانید و ناله‌ای کرد. در آن حال صدا به گوش حضرت علی علیه السلام رسید که: یا علی! بچّه‌ها را از روی سینه‌ی زهرا علیها السلام بردار که آسمانیان به خروش آمدند! صَلَّی الله عَلَیک یا مَوْلیتَنا یا فاطِمَهْ الزَهراءُ صَلَّی اللهُ عَلَیک وَ عَلی آلِ بَیتِک الطّاهِرینَ اَلا لَعْنَهْ اللهِ عَلَی الْقَومِ الظّالِمینَ
آبرنگ
در کیفیت آمدنش به مسجد آورده‌اند: (لاثَتْ خِمارَها) روسری خود را بر سر پیچید. خمار آن روسری است که سروصورت و گردن را می‌پوشاند. (ما تُغَطِّی بِها الْمَرْئَةُ رَأْسَها وَ وَجْهَها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها)؛ ...و خود را با جِلباب پوشاند. «جلباب» آن جامه‌ی رویین وسیعی است که تمام لباس زن را می‌پوشاند و جامه‌ی بیرونی زن است و ما از آن به چادر تعبیر می‌کنیم. بعد از این که خود را با جلباب و خمار پوشانید: (وَ اَقْبَلَتْ فِی لُمَّهْ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساء قَوْمِها)؛ «در میان گروهی از بستگان و زنان خاندانش حرکت کرد [در حالی که شخص او از میان همراهانش شناخته نمی‌شد]». (تَطَأ ذُیولَها)؛ «[وقتی حرکت می‌کرد] دامن‌های چادر [از بلندی] زیر پایش می‌رفت». (ما تَخْرِمُ مِشْیتُها مِشْیهْ رَسُولِ ‌الله)؛ «نحوه‌ی رفتارش، کم و کسری از رفتار رسول خدا نداشت».
آبرنگ
حجاب چهره‌ی جان می‌شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
وقتی آیه‌ی تطهیر بر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نازل شد، در روایات آمده که رسول‌اکرم صلی الله علیه و آله تا شش ماه و یا هشت و بلکه تا نه ماه هر روز صبح که برای نماز به مسجد می‌رفت، سر راهش کنار خانه‌ی فاطمه علیها السلام که درِ آن به مسجد باز می‌شد می‌ایستاد و صدا می‌زد: (اَلصَّلوهْ یا اَهْلَ الْبَیتِ اَلصَّلاة َإنَّما یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً)؛ «وقت نماز است ای اهل بیت!وقت نماز است! همانا خدا می‌خواهد تمام پلیدی‌ها را از شما اهل بیت دور سازد و شما را به طهارت و پاکی همه جانبه، تطهیر نماید».
آبرنگ
درِ خانه‌ی حضرت زهرا علیها السلام آمدند امّا اذنِ ملاقات داده نشد! مکرراً آمدند و نتیجه نگرفتند. عاقبت دست به دامن امیرالمؤمنین علیه السلام شدند و آن حضرت را واسطه قرار دادند. عمر گفت: یا اباالحسن! ابوبکر پیرمرد رقیق‌القلب و یار غار پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است. چه شود که شما برای ما از فاطمه اذن ملاقات بگیری؟ آن جناب به خانه آمد و با خطابی که حاکی از تکریم و تجلیل است فرمود: (اَیتُهَا الْحُرَّهْ فُلانٌ وَ فُلانٌ بِالْبابِ یرِیدانِ اَنْ یسَلِّما عَلَیک فَما تُرِیدِینَ)؛ «ای آزادزن! [یعنی تو خود آزاد و مستقلّ در کار خود هستی، من تحمیلی بر تو ندارم] فلانی و فلانی [ابوبکر و عمر] بیرون در هستند و می‌خواهند به شما سلام کنند، اینک میل شما چیست»؟ فاطمه علیها السلام عرض کرد: به خدا قسم من از آن‌ها [ابوبکر و عمر] ناراضی‌ام و اذن ملاقات نمی‌دهم! علی مظلوم فرمود: من متعهّد شده‌ام از شما اذن ملاقات بگیرم. این سخن را که شنید از روی کمال تواضع و فروتنی گفت: (اَلْبَیتُ بَیتُک وَ الْحُرَّهُ زَوْجَتُک اِفْعَلْ ما تَشاء)؛ «خانه، خانه‌ی تو و آزادزن نیز زوجه‌ی توست، هر طور تمایل دارید عمل کنید».
سیّد جواد
خود پیغمبراکرم صلی الله علی و آله فرمود: عرش را از نور من ساخته‌اند و من افضل از عرشم. همان کس که گفته، من افضل از عرشم، همو فرموده است: (فاطِمَهْ بَضْعَهْ مِنِّی)؛ «فاطمه پاره‌ی تن من است». نه فقط پاره‌ی تن من بلکه «قُرَّهْ عَینی» نور چشم من است، به این هم اکتفا نکرده بلکه «ثَمَرَهْ فُؤادی» میوه‌ی قلب من است. باز هم قانع نشد و فرمود «روحی الَّتی بَینَ جَنبی» روح و جان من است.
ýǾи̃̾₳₷.₷3773
وَلِـاَی الْاُمُـور تُـدْفَنُ سـِرّاً بَضْعَهْ الْمُصْطَفی و یعْفی ثَراها «و به چه دلیل پاره‌ی تن مصطفی مخفیانه دفن و قبرش پنهان شد»؟! آیا اهل تسنّن نباید بیندیشند و بفهمند که چرا باید دختر پیامبرشان در دل شب دفن گردد و اثری از قبرش پیدا نباشد؟!
آبرنگ
در کیفیت آمدنش به مسجد آورده‌اند: (لاثَتْ خِمارَها) روسری خود را بر سر پیچید. خمار آن روسری است که سروصورت و گردن را می‌پوشاند. (ما تُغَطِّی بِها الْمَرْئَةُ رَأْسَها وَ وَجْهَها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها)؛ ...و خود را با جِلباب پوشاند. «جلباب» آن جامه‌ی رویین وسیعی است که تمام لباس زن را می‌پوشاند و جامه‌ی بیرونی زن است و ما از آن به چادر تعبیر می‌کنیم. بعد از این که خود را با جلباب و خمار پوشانید: (وَ اَقْبَلَتْ فِی لُمَّهْ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساء قَوْمِها)؛ «در میان گروهی از بستگان و زنان خاندانش حرکت کرد [در حالی که شخص او از میان همراهانش شناخته نمی‌شد]». (تَطَأ ذُیولَها)؛ «[وقتی حرکت می‌کرد] دامن‌های چادر [از بلندی] زیر پایش می‌رفت». (ما تَخْرِمُ مِشْیتُها مِشْیهْ رَسُولِ ‌الله)؛ «نحوه‌ی رفتارش، کم و کسری از رفتار رسول خدا نداشت».
سیّد جواد
«چرا باید تنها یادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله مخفیانه دفن گردد و قبرش ناشناخته بماند»
سقیفه‌ی بنی‌ساعده را تشکیل دادند و با دسائس شیطانی، خلیفه و جانشین به حقّ رسول خدا صلی الله علیه و آله را که منصوص و منصوب از جانب خدا بود کنار زدند و ابوبکر را به عنوان خلیفهْ الرسول منصوب کردند و بر مسند خلافت نشاندند. وقتی مسند را گرفتند، به فکر افتادند که در قدم دوّم باید فدک را بگیریم؛ زیرا فدک پشتوانه‌ی اقتصادی بزرگی است که اگر این ثروت، دست علی علیه السلام باشد اگرچه زندگی خودش فقیرانه است ولی مردم به خاطر ثروتش، دورش را می‌گیرند و ممکن است با همین ثروت، مردم را علیه ما به قیام وادار نماید. باید کاری کنیم، قدرت که ندارد، ثروت هم نداشته باشد. بر اساس این فکر و تصمیم، فرمان مصادره‌ی فدک صادر شد و ابوبکر، عُمّال خود را فرستاد. رفتند وکلای حضرت زهرا علیها السلام را از فدک بیرون کردند و فدک را متصرّف شدند.
آبرنگ
قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً؛ «...بگو: پروردگار من! بر علمم بیفزا».
Dexter
وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ...؛ خدایی که جهان هستی به او زنده است،خدایی که بشر، به اراده‌ی او نفس می‌کشد، می‌بیند، می‌شنود و راه می‌رود، در عین حال این بشر منکر وجود او می‌شود و او را به حساب نمی‌آورد؛ پس چه تعجّب از این دنیا و این بشر که فاطمه را نشناسد و حرمت او را نگه ندارد و او را با قلبی شکسته و تنی رنجور به خاک بسپارد!
نگاره
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: (فاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی مَنْ آذاها فَقَدْ آذانی وَ مَنْ آذانی فَقَدْ آذَی اللهَ)؛ «فاطمه قطعه‌ای از من است! هر که او را بیازارد، مرا آزرده است و هر که مرا بیازارد، خدا را آزرده است»!! آنگاه قرآن مجید نیز صریحاً نتیجه‌ی شومِ ایذای خدا و رسول را نشان داده و فرموده است: إنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِْْ وَ أعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً؛ «آنان که خدا و رسولش را بیازارند، در دنیا و آخرت ملعون به لعنت خدایند و خداوند عذاب خوارکننده‌ای برای آنان آماده کرده است»! وقتی این حدیث را کنار آن آیه‌ی قرآن بگذاریم، نتیجه این می‌شود: آن کسانی که پس از رحلت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله مسند حکومت اسلامی را غصب کرده و از طُرُق گوناگون، موجبات ایذای فاطمه علیها السلام را فراهم نمودند، ملعون به لعنت خدا در دنیا و آخرت و محکوم به عذاب مُهین در روز قیامتند و این‌گونه کسان، به حکم عقل و شرع و عرف، صلاحیت حکومت بر امّت اسلامی و تصدّی امر ولایت بر مسلمین را ندارند.
سیّد جواد
آری! دنیا می‌تواند سلاطین و پادشاهان را بشناسد و عظمت آن‌ها را در خود بگنجاند و آن‌ها را به دیگران بشناساند؛ امّا نمی‌تواند انبیا و اولیای خدا را بشناسد و عظمت آن‌ها را در ظرف وجود خود بگنجاند! زیرا آن‌ها شکوهشان آسمانی است. شکوه آسمانی در زمین خاکی نمی‌گنجد.
نگاره
در روز یکشنبه، دو زیارت برای صدّیقه‌ی کبری علیها السلام وارد شده است که در زیارت دوّم روز یکشنبه و نیز در زیارت مدینه‌ی آن حضرت این جمله آمده: (یا مُمتَحَنَهُ اِمْتَحَنَک الله الَّذی خَلَقَک قَبلَ اَنْ یخْلُقَک وَ کنْتِ لِما امْتَحَنَک بِهِ صابِرَهً)؛ «ای بانوی بزرگ اسلام! تو کسی هستی که خالقت تو را قبل از اینکه به این عالم طبیعت و مادّه بیاورد، خلق کرده و به صحنه‌ی امتحانت آورده و آنجا در آن صحنه‌ی امتحان ثابت و صابر و استوارت یافته است». این نشان می‌دهد که حضرت صدّیقه‌ علیها السلام قبل از این عالم، مخلوق بوده و مورد امتحان خدا قرار گرفته است. حالا نمی‌دانیم مقصود از عالم قبل از این عالم، چیست؟ آیا عالم امر است یا عالمِ علمِ ربوبی؟

حجم

۱۴۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۹ صفحه

حجم

۱۴۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۹ صفحه

قیمت:
رایگان