کتاب ماشین عروس ۱
معرفی کتاب ماشین عروس ۱
کتاب ماشین عروس ۱، نوشته قاسم اکبرمنادی، فیلنامهای دربارهی داماد است که روز عروسی، عروس آلمانی را با ماشین عروس به خانه میبرد که اتفاقهای غافلگیرکنندهای رخ میدهد.
دربارهی کتاب ماشین عروس ۱
کتاب ماشین عروس ۱، نوشته قاسم اکبرمنادی، داستانی دربارهی یک جوان به اسم سهند است که میخواهد عروس خود را که یک دختر آلمانی است با ماشین عروس به خانه ببرد اما اتفاقهای غافلگیرکنندهای برایشان اتفاق میافتد. سهند جوان ایرانی است که در کشور آلمان تدریس (منابع طبیعی) میکند. او به همراه همسر آلمانی خود سندرا که ادبیات فارسی تدریس میکند، در حال آمدن به زادگاه سهند در اصفهان هستند. خانواده سهند مادر برادر و تعدادی از آشنایان خانوادگی در فرودگاه منتظر رسیدن سهند و همسرش هستند.
کتاب ماشین عروس ۱ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن فیلمنامه لذت میبرید، کتاب ماشین عروس ۱ نظر شما را به خود جلب میکند.
بخشی از کتاب ماشین عروس ۱
سهند سوار ماشین عروس همراه سندرا (عروس خانم). سهند سوار ماشین عروس کروکی (روباز) تزئین شده همراه کاروانی از ماشین های مشایعتکننده با فیلمبرداری از زمین وهوا همراه عروس خانم (سندرا) دارند توی اصفهان زادگاه سهند دور دور میکنند. با صدای موسیقی و شادی و هلهله فامیل و دوستان همه چیز خوبه و آرومه! که یهو یه ماشین شورلت بلیرز (قرمز و سفید) با شیشههای دودی از لابهلای ماشینها با سرعت به ماشین عروس نزدیک میشه. وقتی که نزدیک ماشین عروس میشه سهند وسندرا هم متوجه حرکات خطرناک بلیزر میشوند که داره نزدیک و نزدیکتر میشه.
سندرا که ترسیده بود به سهند میگه: عزیزم فکر نمیکنی این ماشین داره کارهای خطرناک میکنه.
سهند هم که میخواهد خونسردی خودش را نشان بده از توی آئینه نگاهی به بلیزر میکنه: خطری ندارد احتمالا عمو فرزین و یا پسرعمو فرین پشت ماشین باشند. عموم عشق این ماشینها رو داره.
در حین صحبت هستند که بلیزر که شیشههای دودی و لاستیکهای پهن و اسپرت زیرشه به ماشین عروس کاملا نزدیک میشه. با چراغ زدن و بوق ممتد باعث ترس و دلهره عروس و داماد میشوند. سپهر برادر سهند سرعت ماشینش رو زیاد میکنه. شیشه ماشین رو پایین میاره به بلیزر نزدیک میشه. سرشو از ماشین بیرون میاره: چه خبرته مگه داری سر میبری؟
هنوز حرف سپهر تموم نشده بلیزر با یه حرکت سریع خودشو به ماشین سپهر نزدیک میکنه و با زدن بغل ماشین به ماشین سپهر اونا رو از مسیر خارج میکنه. سپهر هم که شوکه شده بود پا روی ترمز میزنه و ماشین رو نگه میداره. بقیه ماشینهای پشتسری هم که صحنه رو دیده بودند با ترس و دلهره یکییکی نگه میدارند.
سهند که جلوتر از توی آیینه داره همهچیز رو میبیند رو به سندرا میکنه: این یارو یه تختش کمه!
حجم
۶۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۶۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه