کتاب سبویی که نشکست
معرفی کتاب سبویی که نشکست
کتاب سبویی که نشکست خاطرات خودنوشت حسین ابراهیمی کوشالی از ایام انقلاب و هشتسال دفاع مقدس است.
درباره کتاب سبویی که نشکست
حسین ابراهیمی کوشالی که در ایام جنگ و انقلاب نوجوان بوده به همراه پدرش به جبهه میرود و با وجود سن کم مجبور به اداره خاواده هم میشود و حقایقی را تجربه میکند که شاید کمتر جوان و نوجوانی به سن او در آن سالها تجربه کرده بود.
در این کتاب با دوره کوتاهی از زندگی یک نوجوان ۱۳ ساله در جریان اتفاقات سال ۱۳۶۰ تهران و فضای حاکم بر بیشتر خانوادههای ایرانی آشنا می شوید.
خواندن کتاب سبویی که نشکست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهایی با حال و هوای انقلاب و جنگ
بخشی از کتاب سبویی که نشکست
خیلی گشنهم بود. از ظهر که یه کم سمنو گذاشتم دهنم دیگه چیزی نخورده بودم، ولی از بابا خجالت میکشیدم. مطمئن هم نبودم که رفتنم به اتاق کار درستیه یا نه! با اصرارهای ملیحه راضی شدم که برم و غائله رو تموم کنم.
پشت سر ملیحه راه افتادم و آروم رفتم تو اتاق. زیرچشمی نگاهی انداختم به اطراف. بابا طبق معمول بالای سفره نشسته بود و سرش تو سفره بود! بقیه هم با ورودم رو به من کرده و بهم زل زده بودند!
زیر لب سلام کردم و بااینکه خیلی دلهره داشتم، رفتم سر جای خودم کنار بابا نشستم. منتظر هر واکنشی از طرفش بودم و نمیدونستم چی پیش میاد، ولی ته دلم به کاردرستی بابام ایمان داشتم.
آروم یه ملاقه کلّهجوش کشید توی ظرفم و گفت بخور. درحالیکه چشمهام پر اشک بود، یه تیکه نون برداشتم و سعی کردم با لقمه، بغضم رو قورت بدم.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه