کتاب در قاب عکس زنی هستم که از جشن انگور برمی‌گردد

کتاب در قاب عکس زنی هستم که از جشن انگور برمی‌گردد مجموعه داستان کوتاه‌ نوشته گیتی دباغی است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان های کوتاه با حال و هوای زندگی شهری است و برای خواننده خاطرات مشترک را به ذهن تداعی می‌کند.

درباره کتاب در قاب عکس زنی هستم که از جشن انگور برمی‌گردد

مجموعه داستان کوتاه در قاب عکس زنی هستم که از جشن انگور برمی‌گردد صمیمیتی از نوع داستان های کهن دارد. داستان هایی اجتماعی که اغلب با پرداختن به دغدغه های زنانه و روزمرگی های زندگی با لحنی شیرین و گرم روایت می‌شوند. داستان‌ها زبانی ساده دارند و خواننده را با خودشان همراه می‌کنند. کتاب در قاب عکس زنی هستم که از جشن انگور برمی‌گردد از ابتدا تا انتها خواننده را با خودش همراه می‌کند و لذت کشف را به خواننده می‌دهد.

خواندن کتاب در قاب عکس زنی هستم که از جشن انگور برمی‌گردد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخش‌هایی از کتاب در قاب عکس زنی هستم که از جشن انگور برمی‌گردد

فقط صدای نازنین پاشنه‌های کوچولوی دخترام بهم امید می‌ده...تق.... تق. این صداهاست که توی خونه زنجیرم کرده. ازون عصرای کشدار و ورم کردهٔ تهرون که نمی‌دونی آخرش چی می‌شه. پابند شدم...پابند موهای مشکی گلی وصورت سفید و تپل گلنار و حضورشون. دارن از روی طناب می‌پرن....

گلناز داد می‌زنه: نوبت من بودا...جرزن!

گلی طناب و پرت می‌کنه و دستشو به کمرش می‌زنه:

- واقعا که من جر می‌زنم یا تو؟ این دفه من باید از رو طناب می‌پریدم. اصلا دیگه بازی نمی‌کنم...

گلی می‌شینه روی پلهٔ جلو در حیاط، خوشه‌های انگور ریخته روی طاقی حصیری، از همینجا می‌بینمشون. حیاط کوچولو واسه شون یه دنیاس گلناز داره منت کشی می‌کنه:

-گلی گلی، پاشو دیگه خواهر...چرا قهر کردی؟ پاشو بریم. باشه تو از رو طناب بپر....

گلی مژه‌های بلندشو روی صورت گلناز پهن می‌کنه:

- ولم کن، خسته شدم. دیگه بازی نمی‌کنم!