کتاب شعله های خشم

کتاب شعله‌های خشم نوشتۀ ندا نیکو در انتشارات روزنه کار به چاپ رسیده است.

درباره کتاب شعله های خشم

کتاب شعله‌های خشم رمانی ایرانی است و به‌صورت سوم‌شخص داستان دختری به نام جانا را تعریف می‌کند. جانا نقاش است و در حال تدارکات برای برپایی دومین نمایشگاهش است که گرفتار اتفاقی می‌شود. او که برای دیدار و دعوا با پسری به نام نوید، به دیدن او رفته بود بعد از ۲۴ ساعت بیهوشی در حالی که ضربۀ شدیدی به سرش خورده با درد زیاد بیدار می‌شود و خود را در اتاقی ناآشنا می‌یابد. در حین تقلا برای اینکه بفهمد چه بر سرش آمده است مردی به آنجا وارد می‌شود و به او می‌گوید گرفتار جنون و فراموشی شده است به همین نمی‌تواند به یاد آورد که طی بگومگو با نوید او را کشته و قصد خودکشی داشته است. جانا در حالی که نمی‌تواند چنین چیزی را باور کند، مشغول مرور وقایع روز قبل می‌شود تا ببیند چه اتفاقی افتاده است.

خواندن کتاب شعله های خشم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شعله های خشم

«چشمانش را گشود. گیج و منگ بود. لحظاتی گذشت تا بتواند تشخیص دهد سفیدی بالای سرش سقف است و آن چیز دراز نورانی، لامپ آویزان از سیم برق. به اطرافش نگریست. روی تختی یک‌نفره، درون اتاقی کوچک، دراز کشیده بود. آنجا را نمی‌شناخت. برخاست و روی تخت نشست. گنگ به اطرافش می نگریست که در پس سرش دردی پیجید. دستش را به زیر موهای فر و بلندش برد و سرش را لمس کرد، به اندازه گردوی کوچکی ورم گرده بود. چشمانش را از درد به هم فشرد. دستش را پس کشید و دوباره به دور و برش نگریست. اتاق بسیار کودچک بود با دیوارهای طوسی و زمین سیمانی. پنجره‌ای نداشت و گوشه سمت راست تخت، در کوچک فلزی دیده می‌شد. فضایی در سمت چپ تخت با پرده‌ای به رنگ دیوار جدا شده بود، برخاست و پرده را کنار زد، یک توالت‌فرنگی و یک دوش، پشت پرده بود. بیشتر گیج شد. آنجا کجا بود؟! او آنجا چه می‌کرد؟!»