دانلود و خرید کتاب مهر نگاه اولیا؛ خاطره‌های معنوی ۱
تصویر جلد کتاب مهر نگاه اولیا؛ خاطره‌های معنوی ۱

کتاب مهر نگاه اولیا؛ خاطره‌های معنوی ۱

معرفی کتاب مهر نگاه اولیا؛ خاطره‌های معنوی ۱

کتاب مهر نگاه اولیا؛ خاطره‌های معنوی ۱ نوشته عبدالمجید رحمانیان از زبان سید آزادگان حجت‌الاسلام و المسلمین سیدعلی اکبر ابوترابی شرح خاطرات او در دوران اسارات است.

درباره کتاب مهر نگاه اولیا 

امروزه، هنگامی که واژه آزادگان در ایران اسلامی به زبان آورده می‌شود، بر ذهن‌ها، تصویر مردی نمایان می‌شود که نمودار تحمل، مقاومت، خدا محوری، آرامش، تواضع و دیگر خوبی‌ها بود؛ انسانی دوست داشتنی، رازداری امین و حلیم و گره‌گشایی بی‌منت. او حجت الإسلام سیدعلی اکبر ابوترابی که سال‌های اسارت در کنار دیگران اسرای جنگ تلاش می‌کردند آرامش روحی و معنوی را به قلب و روان این دیگر اسرا برگردانند. کتاب مهر نگاه اولیا خاطرات علی‌اکبر ابوترابی در سال‌های اسارت است.

خواندن کتاب مهر نگاه اولیارا به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات پایداری و هشت سال دفاع مقدس پیشنهاد می‌کنیم

بخش‌هایی از کتاب مهر نگاه اولیا

یکی‌ از برادران‌ عزیزمان، در سنین‌۲۴ سالگی، براستی‌ شایسته‌ و صادق‌ بود. بنده‌ خودم‌ راهی‌ که‌ او رفت‌ هیچ‌ وقت‌ نرفتم‌ و نخواهم‌ رفت. من‌ کاملاً‌ با او آشنایی‌ داشتم. خیلی‌ صداقت‌ داشت! آن‌ وقتی‌ که‌ این‌ فکر را کرده‌ بود، حدوداً ً‌۱۶ ساله‌ بود. با آن‌ سن، یکپارچه‌ ایمان‌ بود. الان‌ شاید سی‌ و خرده‌ای‌ از سن‌ او می‌گذرد. می‌گفت: "یک‌بار توی‌ ذهنم‌ آمد (من‌ نمی‌گویم‌ این‌ راه‌ بروید! خطاست. این‌ راه‌ خداشناسی‌ نیست) گفتم: خدایا! قلب‌ من‌ می‌گوید: خدایا! آیا راستی‌ خدا، تو هم‌ به‌ یاد این‌ بنده‌ات‌ هستی؟ من‌ که‌ راستی‌ می‌گویم‌ "خدایا"، خدایا! اگر تو هم‌ به‌ یاد بنده‌ات‌ هستی، من‌ می‌روم‌ به‌ طرف‌ صحن‌ حضرت‌ معصومه، ده‌ تومان‌ بیاید توی‌ جیب‌ من"! گفت: "به‌ حق‌ فاطمه‌ معصومه، به‌ وسط‌ راه‌ نرسیده‌ بودم‌ که‌ یک‌ نفر آمد دستی‌ داد و رفت. دست‌ باز کردم دیدم ده‌ تومان‌ توی‌ دستم‌ است".

‌‌نمی‌گویم‌ از این‌ سمت‌ بروید! راه‌ غلطی‌ است. ولی‌ او واقعاً‌ یکپارچه‌ بندۀ‌ خدا بود. یکدفعه‌ به‌ دلش‌ آمده‌ بود و این‌ کار را کرد.

‌‌عزیزان‌ من! به‌ هر کجا که‌ چشم‌ باز کنیم، شرایطی‌ فراهم‌ است‌ که‌ می‌تواند یقین‌ ما را تا مراحل‌ زیادی‌ بالا ببرد؛ به‌ شرط‌ این‌ که‌ پایه‌های‌ قبلی‌ خراب‌ نشده‌ باشد.

M
۱۴۰۲/۰۱/۱۷

اصلا با متن ارتباط برقرار نکردم داستان اول به جز اولی که طولانی بودند درک داستان سخت بود وداستان های آخر بهتر شدن

ne_dinpazhouh
۱۴۰۰/۰۹/۰۵

لطفا در طاقچه بی‌نهایت بگذارید

‌‌سيد، روح‌ بلندي‌ داشت‌ و با آسمان‌ در تماس‌ بود. از اين‌ رو بلاهاي‌ زميني‌ اهل‌ دنيا را كوچك‌ مي‌پنداشت. آن‌ گاه‌ كه‌ توانها به‌ صفر مي‌رسيد، او در اوج‌ توانايي‌ بود و هرگاه‌ اندوه‌ و غم‌ بر جسم‌ و جان‌ اسرا غالب‌ مي‌شد، او منبع‌ نشاط‌ و شادابي‌ بود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
‌‌خودتان‌ را جاي‌ من‌ بگذاريد ! مي‌خواهيد با سخنان‌ خود فردي‌ را معرفي‌ كنيد كه‌ ظاهري‌ بسيار ساده‌ و متواضع‌ دارد و باطني‌ پر رمز و راز. قلبش‌ سرشار از ايمان‌ به‌ خدا است‌ و همۀ‌ وجودش‌ در محبت‌ اهل‌ بيت‌ پيامبر خدا (ص) غرقه‌ گشته‌ است. زاهدي‌ شگفت‌انگيز، اما پركار و تلاشگر است. عابد و ساجدي‌ مشتاق‌ و پرحرارت، اما از آغاز جواني‌ در صحنۀ‌ سياست‌ و اجتماع‌ است. روحاني‌ است، اما بيش‌ از همه‌ در ميان‌ مردم‌ است‌ و در عين‌ حال، ورزشكاري‌ است‌ توانا در همه‌ رشته‌هاي‌ ورزشي. روزه‌ داري‌ است‌ بي‌ ريا. اشكهايش‌ در پيشگاه‌ خدا بسيار ريزان‌ است، اما در برخوردها لبخند از لبش‌ قطع‌ نمي‌گردد. شب‌ و روزش‌ در خدمت‌ به‌ مردم‌ مي‌گذرد و هيچ‌ گاه‌ خسته‌ نمي‌شود. پناهگاه‌ دردمندان‌ و انيس‌ بي‌ كسان‌ است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
‌‌بسيار صبور و خوشرو و مهربان‌ است. رازداري‌ است‌ امين‌ و پارسايي‌ است‌ شجاع. هيچ‌ گاه‌ از خود تعريف‌ نمي‌كند و به‌ گمنامي‌ بيشتر علاقه‌مند است‌ تا به‌ شهرت. اهل‌ غيبت‌ و دروغ‌ و سوء ظن‌ و مانند اينها نيست. بسيار آرام‌ سخن‌ مي‌گويد، اما در عين‌ حال‌ سخنانش‌ قاطع‌ است. به‌ همه‌ سلام‌ مي‌كند، اما از هيبتش‌ كاسته‌ نمي‌شود و بسياري‌ خوبي‌هاي‌ ديگر. ‌‌چگونه‌ مي‌توانيد چنين‌ كسي‌ كه‌ بظاهر "جمع‌ الاضداد " است‌ را معرفي‌ كنيد. من‌ تنها مي‌توانم‌ بگويم‌ كه‌ " كاش‌ او را مي‌ديدي"! و به‌ اين‌ بيت‌ از لسان‌ الغيب‌ اكتفا مي‌كنم: آن‌ يار كزو خانۀ‌ ما جاي‌ پَري‌ بود سر تا قدمش‌ چون‌ پَري‌ از عيب‌ بَري‌ بود
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۵۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

حجم

۵۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

قیمت:
۴,۰۰۰
تومان