کتاب عزیز
معرفی کتاب عزیز
عزیز (زندگینامه و خاطرات داستانی شهید عزیزالله عقربی) کتابی به قلم حسن رحیمپور است.
این کتاب را انتشارات فاتحان منتشر کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
دربارهی کتاب عزیز
عزیز همانی بود که دنبالش میگشتم. آچارفرانسهای که در همزادپنداریهایم گمش کرده بودم. مثل شعری بود که سالها پیش، از حفظ بودهای و فراموش کرده و هی در ذهنت به دنبالش گشته باشی و دست از پا درازتر با خود گفته باشی: شاید وقتی دیگر بیابم...
اینها چند خطی از کتاب عزیز نوشتهی حسن رحیمپور است. او برای نوشتن این کتاب تنها مجموعهای پرسش و پاسخ و تعدادی عکس در اختیار داشت. اما همینها کافی بود تا بتواند ارتباط قلبی عمیقی با او پیدا کند و در کار نوشتن کتابش، به پیش رود.
کتاب عزیز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به خاطرات و زندگی رزمندگان و شهدای جنگ علاقه دارید و دوست دارید آنها را طور دیگری و بیرون از پوشش جنگ بشناسید، کتاب عزیز برای شما مناسب و خواندنی است.
جملاتی از کتاب عزیز
عزیزالله قبل از جنگ با یک نفر مغازهٔ نجاری گرفته و با هم کار میکردند. هر بار که از جبهه به محلهشان؛ سبزهمشهد در گرگان میآمد، سری به مغازه میزد و گاهی در و پنجره یا کمدی برای یک خانوادهٔ مستمند درست میکرد. اما اغلب قبل از به اتمام رسیدن مرخصیاش به جبهه بازمیگشت و به خواهرها و برادرانش میگفت: «تمام فکرم در آنجاست و نمیتوانم تا پایان مرخصی در گرگان بمانم.»
عاقبت یکبار که به مرخصی آمد، مغازه را به شریکش که زن و یک فرزند داشت بخشید و تمام ابزارهایش از قبیل ارهبرقی، رنده، دریل و چکش را فروخت و پولش را به مستمندان داد. دوستان و بستگانش از او پرسیدند: تو که با آنهمه زحمت اینها را خریده بودی، چرا واگذار کرده و میفروشی؟
جواب داد: «اینها برای من دستوپا گیر شدهاند و هر بار که به مرخصی میآیم، اجازه نمیدهند بازگردم و بروم به کار اصلیام تا شهادت برسم. به همین خاطر همه چیز را از خودم جدا کردم.»
هر چیزی که رنگ تعلق داشت را از خود دور کرده بود و میخواست سبکبال تا شهادت در پرواز باشد.
حجم
۹۶۰٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه
حجم
۹۶۰٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه