دانلود و خرید کتاب شهدفروش؛ ناداستان شگفت‌انگیز سعدالله سیدعلیرضا مهرداد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب شهدفروش؛ ناداستان شگفت‌انگیز سعدالله اثر سیدعلیرضا مهرداد

کتاب شهدفروش؛ ناداستان شگفت‌انگیز سعدالله

انتشارات:نشر ستاره‌ها
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شهدفروش؛ ناداستان شگفت‌انگیز سعدالله

«شهدفروش» ناداستانی شگفت انگیز درباره شهید سعدالله شهدفروش معروف به جلال صلواتی در زمان جنگ ایران و عراق است. سید علیرضا مهرداد که خود نیروی تخریب‌چی لشکر ۵ نصر بوده است حقایقی از زندگی شهید سعدالله شهدفروش را در این اثر بازگو می‌کند. «آنچه را که الان می‌نویسم قصه و افسانه و داستان نیست. من قصه را خوب می‌شناسم. اصلاً خودم داستان و قصه‌نویسی را تدریس می‌کنم و در تعریف قصه می‌گویم احسنه اکذبه. عامیانه‌اش یعنی قصه هر چه دروغ‌تر باشد، قشنگ‌تر است؛ اما شما الان با حقیقتی روبه‌رو هستید که نمی‌شود نامش را معجزه گذاشت و خیلی هم طبیعی و معمولی نیست.» در بخشی از کتاب می‌خوانید: افراد ناخواسته به طرف جلال جذب می‌شدند. نماز شب واجب نیست، بلکه مستحب مؤکد است، ولی در تخریب بچّه‌ها بر خودشان واجب کرده بودند. همه می‌خواندند. نماز شب‌های بچّه‌های تخریب هم رنگ و روی خاصی داشت. بعضی از واحد و آسایشگاه بیرون می‌رفتند، داخل قبر نماز شب می‌خواندند. شهید کرامتی، شهید سعید حیدری، شهید علی‌رضا عامری و سنایی، اینها معمولاً شب‌ها گم می‌شدند و به راز و نیاز می‌پرداختند، امّا آقاجلال این وسط این قدر اخلاصش بالا بود و مسئلهٔ ریا را برای خودش حل کرده بود که نماز شب را کار غیرعادی و پنهانی نمی‌دانست، وظیفه می‌دانست و آشکار در جمع بچّه‌ها نماز شب می‌خواند. در همان جای خوابش می‌خواند. گاهی اوقات برای اینکه کسی را بیدار نکند، به صورت نشسته سر جایش می‌خواند. در نماز شب هم گریهٔ شدید می‌کرد، ولی بی‌صدا! اصلاً جلال بی‌صدا گریه می‌کرد. در روضه هم بی‌صدا گریه می‌کرد. صدای گریه‌اش را نمی‌شنیدی، ولی وقتی به صورتش نگاه می‌کردی، از چشمانش نم‌نم و پیوسته اشک می‌آمد. من کسی را ندیدم که مثل جلال اشک پیوسته داشته باشد.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه