کتاب زلف‌های پرماجرا

«زلف‌های پرماجرا » مجموعه داستان‌های کوتاهی از نویسنده معاصر، محمدحسن سرائی است. سرائی در این ۲۹ داستان‌، ماجراهایی با مضامین اجتماعی و عاشقانه را در قالبی کوتاه و با ریتمی پرماجرا به رشته تحریر درآورده است. داستان‌های سرائی واقع‌گرایانه‌اند و پایانی غیر قابل پیش‌بینی دارند. بخشی از اولین داستان مجموعه با نام «آتش سیاه، عشق سپید» را می‌خوانید: «صدای آژیر آتش نشانی همه محل را به هم ریخته بود، مردم دور خانه‌ای که داشت در آتش می سوخت جمع شده بودند، خانه ای قدیمی که بر اثر جرقه سیم‌های برق در کام آتش گرفتار شده بود، همه از آتش نشان‌ها سراغ سلامتی اهالی خانه را می گرفتند، هنوز هیچکس از خانه خارج نشده بود و مردم و اهالی قدیم محل که صاحبخانه را سال‌ها بود می‌شناختند با چهره‌هایی نگران و مضطرب دور ماشین آتش نشانی حلقه زده بودند، پچ پچ و سر و صدا و بازار حرف و حدیث بالا گرفته بود و نگاه‌ها به خانه قدیمی بین دود و آوار خیره شده بود، همه می دانستند که اگر محسن از راه برسد نمی توانند او را کنترل کنند. اهالی محل از ماجرای عشق و محبتی که بین محسن و لیلا موج می زد با خبر بودند و حالا لیلا در میان آتش گرفتار شده بود، وقتی محسن از ماجرای آتش سوزی با خبر شده بود به سرعت خودش را به خانه لیلا رساند و وقتی چشمش به دود غلیظ روی آسمان افتاد، چهره‌اش دگرگون شد، عرق سردی روی پیشانی‌اش نشست، هنوز باورش نمی شد که خانه لیلا آتش گرفته باشد»