دانلود رایگان کتاب مرزبان‌نامه سعدالدین وراوینی سعدالدین وراوینی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب مرزبان‌نامه سعدالدین وراوینی

کتاب مرزبان‌نامه سعدالدین وراوینی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرزبان‌نامه سعدالدین وراوینی

یکی از آثار ارزنده نثر فنی فارسی «مرزبان نامه» بازنگاشته خامهٔ نویسنده و گوینده و ادیب توانا سعدالدین وراوینی است که در میانهٔ سال‌های ۶۱۷ الی ۶۲۲ ه.ق (و پس از دویست و اندی سال که از تاریخ تألیف آن توسط مزربان بن رستم یکی از شاهزادگان طبرستان می گذشت) از گویش طبری باستان به زبان پارسی دری، آراسته به صنایع لفظی و معنوی و اشعار تازی و پارسی و امثال و اخبار، برگردانیده شد. این کتاب از لحاظ شیوه نثرنویسی پیرو سبک نصرالله بن عبدالحمید منشی مترجم کلیله و دمنه از عربی به فارسی است. متن این کتاب برگرفته از وبگاه ادبی گنجور است: «ملک زاده گفت: پادشاه بآفتاب رخشنده ماند و رعیّت بچراغهای افروخته. آنجا که آفتاب تیغ زند، سنان شعلهٔ چراغ سر تیزی نکند و در مقابلهٔ انوار ذاتی او نور مستعار باز سپارد و همچنین چون پادشاه آثار سجاحت خلق خویش پیدا کند و نظر پادشاهی او بر رعیّت تعلّق گیرد، ناچار تخلّق ایشان بعادات او لازم آید و عموم خلل در طباع عوامّ صفت خصوص پذیرد و گفته‌اند: زمانه در دل پادشاه نگرد تا خود او را چگونه بیند، بهر آنچ او را میل باشد، مایل گردد، إِذَا تَغَیَّرَ السُّلطانُ تَغَیَّر الزَّمَانُ؛ و گفته‌اند : تا ایزد، تعالی دولت بخشیده از قومی باز نستاند، عنان عنایت پادشاه از ایشان برنگرداند، چنانک خرّه نماه را با بهرام گور افتاد. ملک پرسید که چگونه بود آن؟»
کاربر 8913286
۱۴۰۳/۰۸/۱۰

بسیار بسیار عالی

چون شکم سیر باشد، غمِ گرسنگی مخور که بسیار سیر دیدم که پیش از گرسنه شدن مرگش دریافت و چون تن پوشیده گشت. اندوهِ برهنگی مبر که بسیار برهنگان دیدم که پیش از پوشیدن شدن تن و پوشیدگان پیش از برهنه شدن که نماندند و لباس جز کفن نپوشیدند و اندیشهٔ خرج و صرفِ انفاق برخود مستولی مکن که بسیار دیدم که در طلبِ زیادتی رفتند و مکتسب بس حقیر و اندک ازیشان باز ماند.
Juror #8
آهو را بر دوش نهاد و آهنگ بازار کرد. در راه نیک‌مردی پیش آمد، چشمش بر آن آهوی خوش چشمِ کشیده گردن افتاد؛ اندیشید که چنین گردنی را در چنبرِ بلا گذاشتن و چنین چشمی را از چشم زخمِ آفت نگه نداشتن، از مذهبِ مروّت دور می‌نماید و اگرچ رخصتِ شریعتست، کدام طبیعتِ سلیم و سجیّتِ کریم خون جانوری ریختن فرماید، فخاصّه که در معرضِ تعدّیِ هیچ شری و ضرری نتواند بود. آهو را از صیّاد بدیناری بخرید و رها کرد و از آن مضیقِ هلاک آزاد شد و گفت: آنک بیگناهی را از کشتن برهاند، هرگز بیگناه کشته نشود.
Juror #8
اقسامِ دوستی متشعبست و دوستان متنوع، بعضی آن بود که از تو طمع کند تا او را بمطلوبی رسانی؛ چون نرسانی آن دوستی برخیزد
Juror #8
یارِ هم‌کاسه هست بسیاری لیک همدرد کم بود باری
Juror #8
دوست آنست که با تو راست گوید، نه آنک دروغِ ترا راست انگارد
Juror #8
تا هرچ ترا باشد و تا هرک تراست یکسو ننهی، حدیث عشق از تو خطاست
Juror #8
رخش همچو باغی در اردیبهشت ببالایِ او سرو دهقان نکشت
Juror #8
نفس را دو شاگردِ ناهموارند حرص و شهوت نام، یکی : شکم خواری، دردکشی و یکی: رعنائی، خودآرائی.
Juror #8
ای فرزندان، باید که در روزگار نعمت با یکدیگر بر سبیل مواسات روید و چون محنتی در رسد در مقاسات آن شریک و قسیمِ یکدیگر شوید و دفع شداید و مکایدِ ایّام را همدستی واجب بینید
Juror #8
و بر دوستان قدیم که در نیک و بداحوال تجربت خصال ایشان رفته باشد، بیگانگان رامگزین
Juror #8

حجم

۲۶۲٫۲ کیلوبایت

حجم

۲۶۲٫۲ کیلوبایت

قیمت:
رایگان