کتاب مرگ در فیورفلت
معرفی کتاب مرگ در فیورفلت
«مرگ در فیورفلت» نمایشنامهای تکپردهای از جورج دابلیو کرونین است.
جورج کرونین رماننویس، نمایشنامهنویس، محقق و استاد دانشگاه آمریکایی در ژولای ۱۸۸۸ در ایالت ایندیانای آمریکا، چشم به جهان گشود. اشعار سرخپوستان آمریکا، راه رنگینکمان، چشمهای مردم، بخت، ملکه سانبار و مرگ در فیور فلت از جمله آثار او هستند. کرونین در سال ۱۹۶۹، چشم از جهان فرو بست.
داستان از این قرار است که زن و شوهری در شبی مهتابی وارد یک مسافرخانۀ سرراهی متروکه میشوند. اما با ورود مهمانی ناخوانده، حقایقی از گذشتۀ این زوج برملا میشود.
بخشی از این نمایشنامه را می خوانید:
هنک: امان از دست این خونههای قدیمی! گاهیاوقات، الوار کف اینجا طوری غژغژ میکنه که انگار یک نفر داره پابرهنه و رو تُک پا روشون راه میره. یکی یه بار بهام گفت واسه خاطر انقباض و دما است. شاید اینطور باشه، اما فکر کنم (با حالتی که انگار از چیزی مخفی خبردار است) یه اتفاقی داره میافته که ما ازش بیخبریم.
هنک میز را گردگیری میکند و بطری و لیوان را زمین میگذارد. لان آنها را با اشتیاق برمیدارد و شروع میکند به نوشیدن.
لان: (بعد از یکی دو تا لیوان) منظورت ... روحه؟
هنک: خب، نمیدونم اسمش این باشه یا نه. اما حقیقتش، مقدار الکلی که تو این بار مصرف میشه از مقداری که فروخته میشه بیشتره. دزدیای صورت نمیگیره. فقط میره ... ما یه پیت گاندرسون پیری داریم که میگفت، «من کلاً خعلی تشنمه و حتی وختی بمیرم هم باز خعلی تشنمه.» بعضیوقتها با خودم میگم نکنه...
پادی در بالا پیدایش می شود، یک پیراهن گشاد پوشیده، موهایش که یک تودۀ بزرگ موجدار است از دوشش آویزان است و یک پارچ دستش است.
پادی: لان، لطفاً یک کم آب بهام بده.
لان: (جم نمیخورد) من جرئت نمیکنم این وقت شب برم بیرون. سفر امروز یک جورایی من رو سرما زده.
حجم
۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه