کتاب پیشوکستان ۱

کتاب پیشوکستان ۱ مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که به قلم گروهی از نویسندگان نوجوان و کودک، شامل تانیا اولادقباد، فاطمه جعفری (وارون وهاره)، آریان رضایی، امیرعلی زینعلی، رضا سلگی، فاطمه قبادیان و افرا نیکنام نوشته شده است. این اثر حاصل کارگاه نویسندگی خلاق اعضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان کوهدشت است که با تسهیلگری داریوش جعفری و توسط انتشارات پیشوک منتشر شده است. داستان‌های این مجموعه با الهام از تجربه‌ها، تخیل و دغدغه‌های کودکان و نوجوانان شکل گرفته‌اند و هرکدام دنیایی متفاوت و رنگارنگ را به تصویر می‌کشند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پیشوکستان ۱

پیشوکستان ۱ مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که توسط گروهی از نویسندگان نوجوان و کودک نوشته شده و داریوش جعفری نقش تسهیلگر و گردآورنده را بر عهده داشته است. این کتاب محصول یک کارگاه نویسندگی خلاق است که اعضای آن با مطالعه آثار نویسندگان بزرگ کودک دنیا، به ایده‌پردازی و نوشتن داستان‌های خود پرداخته‌اند. داستان‌ها بر اساس حروف الفبای نام خانوادگی نویسندگان مرتب شده‌اند و هرکدام بازتابی از نگاه، تخیل و دغدغه‌های کودکان و نوجوانان هستند. موضوعات متنوعی مانند دوستی، خانواده، طبیعت، ترس، رویاها و مسائل روزمره در این داستان‌ها دیده می‌شود. فضای کتاب سرشار از خلاقیت و نگاه کودکانه به جهان است و هر داستان با زبانی ساده و صمیمی روایت شده است. پیشوکستان ۱ نه‌تنها فرصتی برای شنیدن صدای نسل جدید نویسندگان است، بلکه نشان می‌دهد چگونه کارگاه‌های خلاقیت می‌توانند بستری برای رشد استعدادهای ادبی باشند.

خلاصه کتاب پیشوکستان ۱

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! پیشوکستان ۱ مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که هرکدام دنیایی مستقل و شخصیت‌هایی متفاوت دارند. داستان‌ها از جنگل دوستی و حیوانات کنجکاو گرفته تا ماجراهای روباه بی‌کلک، خواهر و برادری که چراغ مطالعه‌شان را تعمیر می‌کنند، یا توت‌فرنگی زردی که متفاوت بودنش را تجربه می‌کند، همگی با نگاهی کودکانه و خلاقانه روایت شده‌اند. برخی داستان‌ها به مسائل روزمره و دغدغه‌های کودکان مانند ترس از تاریکی، تنهایی، یا اولین روز مدرسه می‌پردازند و برخی دیگر با عناصر خیال‌انگیز و فانتزی، دنیایی تازه می‌سازند؛ مثل دوستی شب و کرم‌شبتاب یا گفت‌وگوی پسرک با آتش. در کنار این‌ها، داستان‌هایی با مضامین اجتماعی و خانوادگی نیز دیده می‌شود؛ از زندگی ساده خانواده‌ای که با کمبودها کنار می‌آیند تا مرد پولداری که معنای خوشبختی را در بخشندگی می‌یابد. هر داستان با زبانی ساده، اما پر از تصویر و احساس، تلاش کرده است گوشه‌ای از جهان کودکان و نوجوانان را به نمایش بگذارد.

چرا باید کتاب پیشوکستان ۱ را بخوانیم؟

پیشوکستان ۱ فرصتی است برای آشنایی با نگاه و تخیل نویسندگان نوجوان و کودک. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌هایی است که هرکدام با زاویه دیدی تازه و بی‌واسطه به مسائل و دغدغه‌های کودکان می‌پردازند. تنوع موضوعات، از دوستی و خانواده تا طبیعت و رویاها، باعث شده است هر خواننده‌ای بتواند با بخشی از داستان‌ها ارتباط برقرار کند. همچنین، این اثر نشان می‌دهد که چگونه کارگاه‌های نویسندگی می‌توانند بستری برای رشد خلاقیت و بیان احساسات نسل جدید باشند. خواندن این کتاب نه‌تنها سرگرم‌کننده است، بلکه به درک بهتر دنیای کودکان و نوجوانان کمک می‌کند و الهام‌بخش کسانی است که به نوشتن علاقه دارند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به نوجوانان و کودکانی که به داستان‌نویسی علاقه دارند، والدین و مربیانی که به دنبال شناخت بهتر دنیای ذهنی کودکان هستند و همچنین علاقه‌مندان به ادبیات کودک و نوجوان پیشنهاد می‌شود. برای کسانی که دغدغه رشد خلاقیت و تقویت مهارت‌های نوشتاری در نسل جدید را دارند، این مجموعه می‌تواند الهام‌بخش باشد.

بخشی از کتاب پیشوکستان ۱

«در جنگل دوستی، حیوانات زیادی زندگی می‌کردند. شیر مهربان، خرگوش گوش‌سفید، میمون دُم‌دراز، الاغ پرزور، سگ نگهبان و جغد دانا. آن‌جا هر کسی سوالی داشت یا کمکی می‌خواست از جغد دانا می‌پرسید. یک روز یک گورخر به جنگل دوستی آمد. همه با دستور سلطان جنگل به آن گورخر خوش آمد گفتند. الاغ عرعرکنان یک شعر گفت: «ای گورخرا، خوش آمدی، خوشمزه‌تر.» خرگوش هم یک شعر گفت: «گورخری، گورخری، چه رنگی، چه موهای قشنگی، فرز و خوش آب و رنگی، تند و زرنگی.» جغد دانا از گورخر پرسید: «تو سفیدی و با خط‌های سیاه یا سیاهی و با خط‌های سفید؟» میمون دم‌دراز به جغد گفت: «تو مگه همه چیز رو نمی‌دونی؟ معلومه که سفید و با خط‌های سیاه.» جغد دانا گفت: «هیچ کسی همه چیز رو نمی‌دونه. من واقعاً دوست دارم اینو بدونم.» سگ نگهبان وسط حرف آن‌ها پرید و داد زد: «سیاه با خط‌های سفید.» جغد دانا گفت: «بسه دیگه با هم دعوا نکنید، از مهمونمون پذیرایی کنید و باهاش دوست شید.» گورخر لبخندی زد و گفت: «حق با جغد داناست. هیچ کسی نمی‌دونه من سفیدم با خط‌های سیاه یا سیاهم با خط‌های سفید. فقط خدا می‌دونه.»»