
کتاب سفر عشق
معرفی کتاب سفر عشق
کتاب سفر عشق نوشتهی حسین سهرابی فروزان روایتی داستانی از یک سفر زیارتی گروهی نوجوانان به مشهد است که با نگاهی صمیمی و جزئینگر، تجربههای فردی و جمعی آنها را به تصویر کشیده است. این کتاب در قالب داستان کوتاه و با زبانی ساده، ماجراهای سفر، احساسات و دغدغههای شخصیت اصلی یعنی حسین را دنبال میکند. نویسنده با تمرکز بر لحظات کوچک و اتفاقات روزمره، فضای سفر زیارتی را با حالوهوای نوجوانانه و روابط دوستانه آمیخته است. نشر رواد آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سفر عشق
سفر عشق اثری داستانی از حسین سهرابی فروزان است که ماجرای یک سفر زیارتی گروهی را روایت میکند. داستان در بستر یک سفر دستهجمعی نوجوانان به مشهد شکل گرفته و با تمرکز بر شخصیت حسین، به تجربههای فردی و جمعی او و دوستانش میپردازد. نویسنده با نگاهی جزئینگر، لحظات پیش از سفر، بدرقه خانواده، شوخیها و روابط میان بچهها، و حس و حال زیارت را به تصویر کشیده است. ساختار کتاب خطی و روایی است و وقایع سفر از ابتدا تا پایان، با روایت اولشخص و گاه سومشخص دنبال میشود. در کنار روایت سفر، به احساسات، دغدغهها و خاطرات شخصیتها نیز پرداخته شده است. فضای داستان، حالوهوای نوجوانی، شوخیها، دوستیها و حتی چالشهای کوچک سفر را بهخوبی منعکس میکند. کتاب با نثری ساده و بیپیرایه، تصویری ملموس از یک سفر زیارتی گروهی ارائه داده است.
خلاصه داستان سفر عشق
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با شبی در شهریور آغاز میشود که حسین، شخصیت اصلی، آماده سفر به مشهد است. خانوادهاش با دعا و بدرقه سنتی او را راهی میکنند؛ مادربزرگ پولی برای انداختن در ضریح میدهد و مادر با اسپند و دعا بدرقهاش میکند. حسین همراه گروهی از بچههای مسجد سوار قطار میشود و فضای پرشور و شوخطبع نوجوانان در کوپهها شکل میگیرد. پس از رسیدن به مشهد، بچهها در خوابگاه مستقر میشوند و با چالشهایی مثل سرمای کولر و دلدرد مواجه میشوند. مادر حسین قبلاً داروهایی برایش گذاشته و همین باعث میشود حالش بهتر شود و بتواند به زیارت برود. در حرم، حسین با احساسات عمیق و اشک، به یاد خانواده و توصیههای آنها میافتد. او دانههای گندم را برای کبوترهای حرم میریزد و در فضای معنوی حرم غرق میشود. شوخیها و شیطنتهای نوجوانانه، مثل جشن پتو و شوخی با دوستان، بخشی از فضای داستان است. خرید سوغاتی، ماجرای گمشدن ساعت کمال در ضریح و تلاش برای پیدا کردن آن، و دوستی و رفاقت میان حسین و کمال، بخشهایی از روایت را تشکیل میدهد. در نهایت، با نزدیکشدن زمان بازگشت، بچهها با عجله به خوابگاه برمیگردند و سفر با خاطرات و تجربههای تازه به پایان میرسد.
چرا باید کتاب سفر عشق را بخوانیم؟
سفر عشق با روایت صمیمی و جزئینگر خود، تصویری واقعی و ملموس از یک سفر زیارتی نوجوانانه ارائه داده است. این کتاب نهتنها به جنبههای معنوی سفر میپردازد، بلکه روابط دوستانه، شوخیها، چالشها و احساسات نوجوانان را نیز به تصویر کشیده است. خواننده با فضای سفر گروهی، دغدغههای کوچک و بزرگ نوجوانان و لحظات ناب زیارت آشنا میشود. این اثر برای کسانی که به دنبال تجربهای نزدیک به واقعیت از سفرهای زیارتی و حالوهوای نوجوانی هستند، جذابیت دارد. همچنین، روایت ساده و بیپیرایه آن باعث میشود که خواندنش آسان و لذتبخش باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به نوجوانان، علاقهمندان به داستانهای سفر و زیارت، و کسانی که به دنبال بازآفرینی خاطرات جمعی و دوستانه هستند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دوست دارند با فضای سفرهای گروهی نوجوانان و تجربههای معنوی آنها آشنا شوند، مناسب است.
بخشی از کتاب سفر عشق
«وقتی حسین در مورد رفتنش با خانواده صحبت کرد پدر و مادر حسین را به خود آقا سپردند. آن شب، مادربزرگ سر گنجه رفت. از توی بقچهاش مقداری پول درآورد داد به حسین و گفت: قربون قد و بالات برم این پول رو بنداز توی ضریح امام رضاء قربونش برم نیت داشتم برم پابوسش اما جور نشد. در همین موقع مادر حسین با دود اسپند وارد شد دور سر پسرش چرخاند و چیزهایی خواند: اسپند دونهدونه. اسپند سی و سه دونه. به نیت چشم همه اول اهل خونه بعد همسایهها و غربا. حسین نفهمید شعر نو هست یا کلاسیک؟ البته خیلی هم مهم نبود. بعد از روبوسی و خداحافظی با خانواده، حسین به سمت راه آهن راه افتاد. باد خنک و موافقی از سمت شرق صورتش را نوازش میکرد. مهتاب همه جا را روشن کرده بود. وقتی به راه آهن رسید گل از گلش شکفت. بعد از حال و احوال و خوش و بش با بچهها در دستههای پنج شش نفری وارد کوپهها شدند. قطار سر ساعت حرکت کرد. آن شب انگار خواب از چشم بچهها پر کشیده بود. گرم صحبت بودند. گفتند و خندیدند. از هر خرمن خوشهای چیدند. آنقدر پرچانگی کردند که متوجه نشدند کی خوابشان برده بود.»
حجم
۱۳۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳ صفحه
حجم
۱۳۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳ صفحه