
کتاب سفر به سرزمین تاریکی (تک بال)
معرفی کتاب سفر به سرزمین تاریکی (تک بال)
کتاب الکترونیکی «سفر به سرزمین تاریکیها» نوشتهٔ فریبرز طاهرخانی اثری داستانی است که نشر زهره علوی آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی تمثیلی و نمادین، به روایت سفری درونی و معنوی میپردازد و با بهرهگیری از عناصر اسطورهای و شخصیتهای خیالی، مفاهیمی چون خیر و شر، تعادل، و شناخت خود را بررسی میکند. داستان حول محور فرشتهای به نام «تکبال» شکل میگیرد که در مسیر بازیابی تواناییهای از دسترفتهٔ خود، با چالشها و نیروهای تاریک روبهرو میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سفر به سرزمین تاریکی (تک بال)
«سفر به سرزمین تاریکیها» از فریبرز طاهرخانی، داستانی بلند و تمثیلی است که در قالب ناداستان-داستانی، سفری پرماجرا و پررمزوراز را به تصویر میکشد. این کتاب با بهرهگیری از عناصر اسطورهای و شخصیتهای نمادین، به بررسی مفاهیم عمیق انسانی مانند مبارزه با تاریکیهای درون، تجربهٔ خطا و گناه، و تلاش برای بازگشت به تعادل میپردازد. ساختار کتاب به گونهای است که روایت اصلی را با گفتوگوهای درونی، توصیفهای شاعرانه و صحنههای نمادین در هم میآمیزد. شخصیت اصلی، فرشتهای به نام «تکبال»، در مسیر بازپسگیری بال از دسترفتهاش، با موجودات و نیروهای مختلفی روبهرو میشود که هریک نمادی از جنبههای مختلف روان و اجتماع هستند. این اثر، با زبانی استعاری و فضاسازی خیالانگیز، خواننده را به سفری درونی دعوت میکند تا با چالشهای وجودی و معنوی خود روبهرو شود.
خلاصه داستان سفر به سرزمین تاریکی (تک بال)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «سفر به سرزمین تاریکیها» با معرفی فرشتهای به نام «تکبال» آغاز میشود که بهتازگی توانایی پرواز یافته اما در جریان حادثهای، یکی از بالهایش را به دست نیروهای تاریکی از دست میدهد. این رویداد آغازگر سفری پرماجرا برای بازیابی بال از دسترفته و بازگشت به تعادل است. تکبال، در مسیر خود، با قطرهای باران همراه میشود که نماد همدلی و ایمان است. آنها با عبور از سرزمینهای ناشناخته و مواجهه با موجودات و نیروهای تاریک، به تدریج با مفاهیمی چون ترس، خشم، کینه، و رهایی از اسارتهای ذهنی روبهرو میشوند. در این سفر، تکبال و قطره با شخصیتهایی مانند پسربچهای ترسان، حیوانی با شاخ بلند، و موجودات جنگل تاریک برخورد میکنند که هرکدام نمایندهٔ بخشی از روان یا اجتماع هستند. داستان با عبور از موانع و مواجهه با چالشهای درونی و بیرونی، به جستوجوی حقیقت، شناخت خود و بازپسگیری تواناییهای ازدسترفته میپردازد. در این مسیر، اهمیت اعتماد، همدلی، و انتخاب آگاهانه برجسته میشود و شخصیتها درمییابند که عبور از تاریکی، لازمهٔ رسیدن به نور و تعادل است. پایان داستان، بدون افشای جزئیات، بر اهمیت سفر درونی و رشد معنوی تأکید دارد.
چرا باید کتاب سفر به سرزمین تاریکی (تک بال) را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی تمثیلی و سرشار از عناصر اسطورهای، فرصتی برای تأمل در مفاهیم عمیق انسانی فراهم میکند. «سفر به سرزمین تاریکیها» به موضوعاتی چون مبارزه با ضعفها، شناخت تاریکیهای درون، و اهمیت تعادل میان نیروهای مثبت و منفی میپردازد. خواننده در جریان داستان، با چالشهای وجودی و معنوی روبهرو میشود و میتواند از زاویهای تازه به مفاهیمی مانند ترس، امید، همدلی و رهایی از اسارتهای ذهنی نگاه کند. این اثر، با فضاسازی خیالانگیز و شخصیتهای نمادین، بستری برای خودشناسی و بازاندیشی در مسیر رشد فردی فراهم میآورد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای تمثیلی، اسطورهای و معناگرا مناسب است. کسانی که دغدغهٔ خودشناسی، رشد معنوی و عبور از بحرانهای درونی دارند، میتوانند از فضای این اثر بهره ببرند. همچنین برای نوجوانان و بزرگسالانی که به دنبال داستانهایی با لایههای فلسفی و روانشناختی هستند، این کتاب پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب سفر به سرزمین تاریکی (تک بال)
«فرشتة تیال داستان ما خر ابکتا تگبال نبوف بلگة او را شاهبال میناميشنک. شاهبال فرشتهای بود که بهتازگی میتوانست پرواز کند. پدر و مادر شاهبال خوشحال بودند و در صحرایی بزرگ شاهبال را تشویق به پرواز میکردند. اما شاهبال. آن فرشتة زیباء ناتوان بود و نمیتوانست پرواز کند. پدر و مادرش فریاد میکشیدند که پرواز کن! شاهبال تمام تلاش خود را میکرد. اما چند متری پرواز میکرد و بعد به زمین سقوط میکرد. موضوع پرواز تکبال برای اهالی آن شهر و تمام قوم و قبیلهها بر سر زبانها افتاده بود. یک روز که شهر شلوغ بود» تمامی اهالی برای کسب درآمد به اتفاق» شاید هم تقدیر بهسوی آن صحرایی که فرشته تمرین پرواز میکرد کشیده شدند. چرا تقدیر؟ چون از دست خودشان خارج بود. از فضا یکی از الواتترین مردم شهر نیزه که کارش مردمآزاری بود. در آن جمع حضور داشت. پدر و مادر شاهبال که دیدند مکان برای پرواز فرزندشان شلوغ شده است. به فرشتة خود گفتند: «مروز پرواز نکن. فردا که صحرا خلوت است. میآییم» اما دوستان و نزدیکان گفتند: «ما آمدهایم تا پرواز شاهبال را تماشا کنیم. بگویید بیرد.» مادر که از ترس چشمزخم فرشتة خود را در زیر حجاب پنهان کرده بوده با اصرار دوستان حجاب را کنار زد و فرشتة داستان ما در چشم تمامی شهر نمایان شد. همه شهر با تعجب به زیبایی او خیره شده بودند و از وجودش گویی جان دوباره گرفتند. مادر از این همه تعجّب وحشت کرد. پدر گفت: «ناراحت نباش. مگر میشود فرشتهات با مردم رودررو نشود. بگذار فرزندمان خودش تصمیم بگیرد که بیرد يا نبرد.»
حجم
۱۰۰۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۱۰۰۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه