کتاب گل دعاخوان کامران شیپال + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب گل دعاخوان

کتاب گل دعاخوان

دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب گل دعاخوان

کتاب الکترونیکی «گل دعاخوان» نوشتهٔ کامران شیپال و با ترجمهٔ مائده نجف‌زاده، توسط نشر نسل روشن منتشر شده است. این اثر در دستهٔ داستان‌های معاصر ترکی قرار می‌گیرد و روایتی از زندگی، خاطرات و روابط انسانی را در بستری شاعرانه و واقع‌گرایانه ارائه می‌دهد. «گل دعاخوان» با نگاهی به گذشته و بازخوانی لحظات مهم زندگی شخصیت‌هایش، تصویری از دلبستگی‌ها، جدایی‌ها و پیوندهای خانوادگی را ترسیم می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب گل دعاخوان

«گل دعاخوان» از کامران شیپال، داستانی است که در قالب رمان کوتاه و با روایتی خطی و در عین حال تداعی‌گر، به زندگی شخصیت اصلی خود می‌پردازد. این کتاب در فضای شهری ترکیه و در بستر زمانی قرن بیستم روایت می‌شود و با بازگشت به خاطرات کودکی و نوجوانی، پیوندهای عاطفی و خانوادگی را به تصویر می‌کشد. ساختار کتاب بر پایهٔ مرور خاطرات و تداعی‌های ذهنی شکل گرفته و با زبانی توصیفی و جزئی‌نگر، لحظات ساده و در عین حال عمیق زندگی را بازگو می‌کند. «گل دعاخوان» با تمرکز بر روابط میان اعضای خانواده، به‌ویژه ارتباط خواهر و برادر، و همچنین تاثیر جدایی و گذر زمان بر احساسات انسان، فضایی نوستالژیک و تأمل‌برانگیز خلق کرده است. این اثر در قالب داستان بلند، با نگاهی به جزئیات زندگی روزمره و مناسبت‌های خانوادگی، تصویری از دگرگونی‌های عاطفی و اجتماعی ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان گل دعاخوان

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «گل دعاخوان» با بیدارشدن قهرمان اصلی در یک صبح تعطیل آغاز می‌شود؛ صدای بازی کودکان از خیابان، او را به یاد خاطرات کودکی و افراد مهم زندگی‌اش می‌اندازد: آبجی حوا، بتول و فادیمه. آبجی حوا، خواهر بزرگ‌تر، نقش پررنگی در خاطرات و رشد شخصیت قهرمان دارد؛ او همدم، راهنما و پناه کودکانهٔ اوست. بتول و فادیمه نیز در جریان یک جشن تولد وارد زندگی قهرمان می‌شوند و به تدریج پیوندی عاطفی میان او و فادیمه شکل می‌گیرد. فادیمه که به دلایل شخصی نتوانسته تحصیلاتش را به پایان برساند، از قهرمان داستان که معلم ریاضی است، درخواست کمک می‌کند. این همکاری بهانه‌ای برای نزدیکی بیشتر و شناخت متقابل می‌شود، اما سرنوشت مسیر دیگری را رقم می‌زند؛ فادیمه بدون اطلاع قبلی به خانهٔ پدرش بازمی‌گردد و پس از مدتی ازدواج می‌کند. قهرمان داستان نیز برای کار به شهری دیگر می‌رود. سال‌ها بعد، بازگشت او به محلهٔ قدیمی و دیدار با سحر، دختر فادیمه، خاطرات گذشته را زنده می‌کند و حلقهٔ روایت را کامل می‌سازد. روایت کتاب با رفت‌وبرگشت‌های زمانی، پیوند میان گذشته و حال را برجسته می‌کند و از خلال جزئیات زندگی روزمره، حسرت‌ها و دلبستگی‌های شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد.

چرا باید کتاب گل دعاخوان را بخوانیم؟

«گل دعاخوان» با تمرکز بر خاطرات، پیوندهای خانوادگی و تاثیر گذر زمان بر روابط انسانی، تجربه‌ای عمیق از دلبستگی، جدایی و حسرت را پیش روی خواننده می‌گذارد. این کتاب با روایت جزئی‌نگر و فضاسازی دقیق، امکان هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌ها و لمس احساسات آن‌ها را فراهم می‌کند. پرداختن به مناسبت‌های خانوادگی، لحظات ساده اما معنادار زندگی و بازنمایی تاثیر خاطرات بر هویت فردی، از ویژگی‌های شاخص این اثر است. مطالعهٔ این کتاب فرصتی برای تأمل در ارزش روابط انسانی و نقش خاطرات در شکل‌گیری شخصیت و نگاه به زندگی فراهم می‌آورد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های معاصر، روایت‌های نوستالژیک و کسانی که دغدغهٔ روابط خانوادگی، خاطرات و تاثیر آن‌ها بر زندگی امروز را دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال تجربهٔ ادبیات ترکی و شناخت فضای اجتماعی و عاطفی آن هستند، «گل دعاخوان» انتخابی قابل توجه است.

بخشی از کتاب گل دعاخوان

«خواب‌های ناتمام و درهم شکسته. یک شب پرتنش. ناگهان چشمانش را باز کرد. خواب‌های ترسناک و بی‌باک دیده شده در شب بر رویش سنگینی می‌کرد. اوایل تابستان بود. آفتاب از پنجره تابیده و اتاق را گرم کرده بود. چشمانش را دوباره بست و سعی کرد کمی بیشتر بخوابد اما نشد. صدای بچه‌ها از پایین، از خیابان جلوی خانه می‌آمد. می‌آمد، می‌رفت و دوباره می‌آمد. آه. بچه. بچه‌ها. سرود. آهنگ. ترانه‌های محلی و شلیک گهگاه با تفنگ‌های فشاری. بچه‌هایی نازپرورده مثل عروسک‌های بتول. عشق و علاقهٔ فادیمه به بچه‌ها. ناگهان به یاد آورد. روز دوم عید قربان بود. امروز باید حتماً می‌رفت و فادیمه را می‌دید. باید بخاطر اینکه ناخواسته او را رنجانده بود عذرخواهی می‌کرد و دلش را به دست می‌آورد. با عجله لباس پوشید و از اتاق بیرون رفت. صدای بچه‌ها مثل یک بهمن در بالکن بزرگ و بیشتر شد. جلوی خانه، داخل درشکه‌های اسبی بزک دوزک شدهٔ مخصوص عید، پسران کوچک و بزرگی بودند که لباس‌های رنگارنگ به تن داشتند. دخترانی بودند که با روبان‌هایی که توسط دستان مهربان مادر با دقت فراوان به موهایشان وصل شده بود بالا و پایین می‌پریدند و اگر به حال خود رها می‌شدند هرگز متوقف نشده به سوی آسمان آبی درخشان پرواز می‌کردند و کفش‌های چرمی نونوار و بندینک‌دار پوشیده بودند که شب هنگام موقع خواب آن‌ها را زیر بالش پنهان کرده و تختشان را با هم شریک می‌شدند. ترانه، آهنگ محلی و سرودهایی که دسته جمعی خوانده از آن که فراموش می‌شد بعد از مکثی کوتاه دوباره با صدای بلند شروع به خواندن می‌شد. فریادهای «زنده باد!» که هر از گاهی سر داده می‌شد. درشکه‌ای با انبوهی از بچه‌ها که قبل از اینکه دور شود درشکه‌ای دیگر پر از بچه به سرعت از پشت نزدیک می‌شد. روبان‌های رنگارنگی از اطرافشان آویزان شده بود با گردنبندی از منجوق‌های بزرگ و کوچک آبی که چند بار دور گردنشان پیچیده شده و منگوله‌های رنگارنگ از آن‌ها آویزان شده بود که صرفاً به خاطر کار در این روزهای خاص از جایگاهشان بیرون آورده شده بودند. فلزهای طلایی درشکه‌شان از چند روز پیش صیقل خورده و براق شده بود و مانند اسب‌های تربیت شده با صدای آواز بچه‌ها موزون و همگام قدم برمی‌داشتند و سرشان را با خوشحالی تکان می‌دادند گویی که می‌خواستند شریک آواز خواندن بچه‌ها باشند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۳۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

حجم

۸۳۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان